باز خبری داغ ستونهای وزارت آموزشوپرورش را به لرزه انداخته است. اینبار وزیر آموزشوپرورش اعلام کرده میخواهد دیوارهای مدارس را به تبلیغات اختصاص دهد. با اینکه وزیر هنوز جهتدهی این طرح را به شکل کامل مشخص نکرده و در رسانهای مطرح نشده که وزارتخانه از فضای مدارس برای چه حوزهای از تبلیغات میخواهد بهرهبرداری کند، رسانهها جنجال به پا کردهاند که دیوارهای مدارس از این به بعد قرار است به رسانه تبلیغاتی برای شرکتهای تولیدکننده چیپس و پفک تبدیل شود.
این خبر به مجلس نیز رسیده و بسیاری از نمایندگان نسبت به این طرح اعتراض و پیامدهای منفی آن را به این وزارتخانه گوشزد کردهاند. بسیاری از کارشناسان حتی استفاده از دیوارهای مدارس را برای تبلیغات کتابهای کمکآموزشی نیز مناسب نمیدانند و نسبت به این موضوع نیز اعتراض میکنند. اینکه چرا طرحی که هنوز مراحل کارشناسی آن تمام نشده، به این صورت رسانهای شده جای تعجب دارد. شاید آموزشوپرورش با این کار میخواهد نظر شرکتهای تبلیغاتی مختلف را به این رسانه جدید جلب کند. با عباس فرهی، دبیر و مشاور یکی از دبیرستانهای تهران به تحلیل ابعاد مختلف این موضوع پرداختهایم.
در اخبار شنیده شده که وزارت آموزشوپرورش در اقدامی قصد دارد طرحی را به اجرا درآورد که در آن دیوارها و فضاهای آموزشی مدارس را برای تبلیغات در اختیار اهالی کسبوکار قرار دهد. فکر میکنید این طرح با چه هدفی شکل گرفته است؟
بهواقع همانطور که بیان کردید این یک طرح است و بنا به گفته وزیر آموزشوپرورش و مدیرکل دفتر وزارتی آموزشوپرورش این طرح هنوز در مراحل کارشناسی است. اگر بخواهیم تفسیر بیطرفانهای از گفتههای وزیر داشته باشیم آموزشوپرورش برای جبران بخشی از مشکلات مالی خود قصد دارد تبلیغات محیطی را در فضای آموزشی مدارس داشته باشد، اما چون توضیح کاملی در این خصوص داده نشده نمیتوان قضاوت عجولانهای داشت.
برخی نمایندگان از این اقدام آموزشوپرورش ابراز ناخرسندی و حتی آموزشوپرورش را به رشد مصرفگرایی و فاصله گرفتن از اقتصاد مقاومتی متهم کردهاند. آیا واقعا آموزشوپرورش چنین قصدی دارد؟
من گمان میکنم علت اینگونه مباحث اشتباهی است که آموزشوپرورش مرتکب شده است. وقتی طرحی در حد کارشناسی است نباید رسانهای شود، چون معلوم نیست از روی میز کارشناسی چه چیزی بیرون خواهد آمد. البته دغدغههای نمایندگان هم بیدلیل نیست، زیرا اگر تبلیغات را با همان قوانین و قواعد رایج در نظر بگیریم فکر میکنم این طرح میتواند مشکلات زیادی را به همراه داشته باشد. ببینید! آموزشوپرورش از جایگاه بسیار ویژهای برخوردار است و هر کشوری در حقیقت با حمایت زیادی که از سیستم آموزشی خود میکند، میخواهد آینده کشورش را تضمین کند. به این ترتیب اگر بپذیریم آموزشوپرورش برای درآمدزایی در اختیار تبلیغات قرار بگیرد، آسیبهای جبرانناپذیری به آن خواهیم زد که نمیشود به همین راحتی از کنارش گذشت.
پس شما هم موافق هستید که تبلیغات برای آموزشوپرورش آسیبزاست؟
نه! من با این حرف بهصورت محض موافق نیستم چون همین الان هم آموزشوپرورش همان کاری که وزیر آموزشوپرورش مطرح کرده انجام میدهد، مثلا در کتاب دبستان در مورد قوانین راهنمایی و رانندگی صحبت شده یا بارها بسیاری از مدارس اقلامی را دریافت کردهاند که نام تجاری یا آرم شرکتی در آن درج شده، مثلا شرکت پتروشیمی در راستای مسئولیت اجتماعی خود به مدارس هدایایی داده یا شهرداریها یا سایر نهادها هم به همین شکل عمل کردهاند.
آیا بهطور مشخص میتوانید مثالی بیاورید که چنین اتفاقی در آموزشوپرورش در حال رخ دادن است؟ به تعبیری میخواهم نتیجه بگیرم آیا در پس حرف وزیر چیز دیگری نهفته است؟
بله! میتوان بهطور دقیق به بسیاری از این موارد اشاره کرد. مثلا طرح «یادیار مهربان» که با همکاری شهرداریها همهساله در بهمنماه به آموزشوپرورش کتاب هدیه میشود و در قبال آن مهر و آرم شهرداری هم پای کتابها میخورد. به تعبیری این خودش تبلیغ است یا طرح «همیار پلیس» که بین آموزشوپرورش و اداره راهنمایی و رانندگی در حال اجرا است و دانشآموزان بسیاری لباس پلیس، نشان پلیس و... را به همراه دارند و این نیز میتواند بار تبلیغی داشته باشد. آنچه از صحبتهای وزیر بر میآید، چنین چیزی است و من میگویم همین الان این اتفاق در حال رخ دادن است و اصلا بار تبلیغی هم ندارد. تازه خیلی هم استقبال میشود، اما به نظر، آموزشوپرورش قصد دیگری دارد و این نگرانکننده است یعنی اگرچه به شوخی در رسانهها گفته میشود که قرار است روی دیوار مدارس چیپس و پفک تبلیغ شود. اما به نظرم فکر این طرح هم میتواند آزاردهنده باشد.
حتی اگر مثلا روی دیوارها کتابهای کمکآموزشی تبلیغ شود، بازهم برای روند آموزشی اختلالی ایجاد میکند؟
بله! من با هر چیزی که بخواهد رنگوبوی درآمدزایی از تبلیغ داشته باشد موافق نیستم، زیرا آنوقت آموزشوپرورش وامدار خواهد بود و از وظیفه ذاتی خود دور خواهد شد. ببینید! من با موسسات آموزشی مشکلی ندارم، اما وقتی شما میآیید و مدارس خود را در اختیار آنها قرار میدهید عملا کارکردهای آموزشوپرورش را زیرسوال میبرید. حال شما تصور کنید که این موسسه چیزی را بخواهد تبلیغ کند که با اهداف آموزشوپرورش مغایرت داشته باشد آنوقت مشکلات بیشتر میشود.
در طرحی که آموزشوپرورش مطرح ساخته اینگونه بیانشده که میخواهد با نهادها و سازمانها تعامل کند، مثلا با شرکت آب و فاضلاب که در قبال پولی که از این شرکت دریافت میکند اجازه دهد شعارهای تبلیغاتی این شرکت در دیوارها درج شود. این موضوع جزو اهداف ملی است و اصلا نباید به آن رنگوبوی تبلیغی داد. اتفاقا باید آموزشوپرورش با شرکت آب و فاضلاب تفاهمنامه امضا کند و در مواد درسی دانشآموزان این موضوع گنجانده شود که آب سرمایه ملی است و ایران کشور خشکی است و بحران کمآبی ایران را به چالش خواهد کشید. این موضوعات باید در دولت حل شود و نباید اینقدر شأن و منزلت آموزشوپرورش پایین بیاید که اینگونه موضوعات بهصورت طنز در رسانهها به سخره گرفته شود.
فکر میکنید آیا واقعا آموزشوپرورش برای تامین نیازهای مالی خود میتواند از این روش کسب درآمد کند؟
بله! با هر روشی میشود کسب درآمد کرد، این هم یک روش است، اما موضوع این است که اگر صحبتهای وزیر آموزشوپرورش را بپذیریم که میگوید 98 درصد از بودجه آموزشوپرورش صرف حقوق میشود، باید عرض کنم این درآمد حاصل از تبلیغات بسیار ناچیز خواهد بود.
پس چرا آموزشوپرورش این طرح را مطرح کرده؟
بهواقع عزم وزیر آموزشوپرورش بر آن است که هر چه بیشتر بخشخصوصی را در حوزههای مختلف دخالت دهد. پیشتر از این نیز طرح واگذاری مدارس دولتی به بخشخصوصی مطرح شد که با مخالفان جدی نیز روبهرو است. الان هم طرح واگذاری فضای محیطی مدارس برای تبلیغات مطرح است. من فکر میکنم دولت باید در این خصوص جدیتر وارد عمل شود و بحران مالی آموزشوپرورش را هرچه زودتر رفع کند. در غیراینصورت در درازمدت میتواند طرحهای هیجانی اینچنینی که اندکی سرمایه به آموزشوپرورش تزریق میکند، بیشتر شود و مدارس برای کسب درآمد بیشتر دست به هرکاری بزنند. چهبسا همان شوخی رسانهای روزی محقق شود و ما شاهد بیلبوردهای تبلیغاتی بر سر درکلاسها باشیم که پفک تبلیغ میکند.
در پایان اگر میخواهید نکتهای به این بحث اضافه کنید.
دوست دارم حکایتی را بهعنوان حسنختام نقل کنم؛ میگویند انگلیسیها وقتی به هند رفتند به مرد فقیری پیشنهاد دادند که در قبال پولی یک پای او را بخرند تا هروقت خواستند پایش را قطع کنند. مرد فقیر اولش امتناع کرد اما به او تضمین دادند که به این زودیها قرار نیست پایش را از دست بدهد اما هروقت نیاز شد پایش را قطع خواهند کرد، در قبالش او باید همراه آنها به هند بیاید و در آنجا با خیال راحت زندگی کند. سالها میگذرد و مرد در کمال آرامش زندگی خودش را ادامه میدهد تا اینکه روزی مرد فقیر بدون توجه به گاوی که در خیابان نشسته لگد میزند بیآنکه بداند گاو در هند بسیار مقدس است. شورش میشود و هندیها خواستار مجازات مرد میشوند. در همین زمان انگلیسیها وارد عمل میشوند و به مرد میگویند اینک زمان قطع پایت فرارسیده. به میدان شهر میروند و میگویند این مرد با پا به گاو مقدس لگد زده و ما برای تنبیه قصد داریم پایش را قطع کنیم تا از این پس هیچکس حق توهین نداشته باشد. حکایت دیوار مدارس هم همین است وقتی واگذار شود برای تبلیغ، دیگر اختیاری بر آن نمیتوان داشت.