نخستین شواهد از پیدایش تبلیغات در سطح جوامع به سه هزار سال قبل از میلاد و امپراتوری بابل بازمیگردد، اما نخستین تبلیغ به زبان انگلیسی به 1472 و تبلیغ برای فروش یك كتاب مذهبی مربوط میشود. با اینحال، به مرور این مسیر طی شد تا برای نخستینبار شغل تبلیغات در سال 1841 در آمریكا بهعنوان یك حرفه پذیرفته شود.
از همین زمان تحقیقات پیرامون حرفه تبلیغات گستردهتر شد و محققان به دنبال این نكته بودند كه با انتخاب چه شیوهای در تبلیغات بر ذهن و احساسات مشتریان و مردم بیشترین تاثیر را داشته باشند. اینكه تبلیغات چطور میتواند تاثیر عمیقی بر مردم بگذارد تا مدتها بحثهای داغ و طولانی را در پی داشت.
در این بین دو مسئله دیگر نیز مطرح شد. اول اینكه آیا تبلیغات برای جامعه مناسب هستند یا خیر و دوم اینكه این تبلیغات چگونه میتوانند بر كسانی تاثیر بگذارند كه نه تلویزیون میبینند، نه رادیو گوش میكنند و نه علاقهای به خواندن روزنامه و مجلات دارند. روانشناسان معتقد هستند كه مردم با تماشای تبلیغات مستقیم به سرعت در ذهن خود واكنش نشان میدهند زیرا گمان میكنند توسط آن رسانهها كنترل میشوند.
تجربه نشان داده كه برخی كمپانیها هدفشان از تبلیغات پوشاندن عیوب خود و جلوه دادن ویژگی برای خود هستند كه ربطی به آنان ندارد. این مسئله بیشتر در ارتباط با شركتهایی رخ میدهد كه تبلیغات برای كودكان را برعهده دارند. آنها با شكار كودكان آسیبپذیر و ساده به نفع خود بهراحتی كسب درآمد میكنند.
از سویی دیگر، شركتها و كمپانیهایی هم هستند كه دقیقا خلاف این نظر را دارند. آنها بیشتر به نظر محققان عرصه تبلیغات اعتماد کرده و سعی میكنند قدمهایی كه برمیدارند كاملا حساب شده باشد. آنها با ارائه اطلاعات دقیق و درست درباره محصولات یا خدمات خود در تبلیغات به دنبال جذب مشتریان هستند. درواقع این شركتها تلاش میكنند حضور گرم و قابل اعتمادی در فضای تبلیغاتی خود ایجاد كنند تا به همین شیوه بتوانند در دنیای كسبوكار باقی بمانند.
اگر بخواهیم به خود بهعنوان مشتری نگاه كنیم باید ببینیم كه تاثیر تبلیغات بر ما و جامعه اطرافمان تا چه حد بوده است؟ مطمئنا در جهان امروز دیگر نمیتوانیم ادعا كنیم تبلیغات هیچتاثیری بر ما و تصمیماتمان نمیگذارد. حقیقت این است كه تبلیغات با جامعه مدرن ارتباط گرمی برقرار كرده است. تبلیغات، امروزه تبدیل به صنعتی شده كه كمتر به خود اجازه دروغ گفتن به جامعه را میدهد، زیرا از عواقبش هم كاملا آگاه است.