بسیاری از شرکت های کوچک و بزرگ برای ایجاد تحول در فعالیت های خود استراتژی های تغییر را به کار می گیرند، استراتژی هایی که تحت عنوان مدیریت تغییر تلاش دارند سازمان را از وضعیت کنونی به وضعیتی مطلوب تر ارتقا دهند.
با این حال نیل به چنین هدفی نیاز به برنامه ریزی و به کار گیری نقشه های دقیق دارد. کارشناسان بخش مدیریت تغییر بر برخی مواضع پافشاری بیشتری دارند و در این میان نام دو مفهوم رقابت و نوآوری بارها در پژوهش های حوزه مدیریت تغییر شنیده می شود.
ابزارها و تکنیک های افزایش سرعت تغییر
دکتر کانتر رزابث، استاد مؤسسه بازرگانی هاروارد، معتقد است یکی از مهم ترین موارد در سازمان پس از ایجاد فرهنگ غالب و موفق سازمانی، ایجاد خلاقیت و نوآوری است. درواقع اگرچه، فرهنگ، ارزش ها، باورها و حس صمیمیت و مشارکت جمعی در سازمان اهمیت بسزایی دارد، اما توجه به ابداعات و نو آوری ها در سازمان نیز کم اهمیت نیست.
رسیدن به تحولات ساختاری بلند مدت، تابعی از چهار ویژگی اساسی است: تعیین مقیاسی برای سنجش میزان اثربخشی تغییرات و دامنه تغییرات سازمانی، مقایسه تغییرات وضع موجود با وضعیت پیش از این، مدت زمان تغییرات به شکل ماهانه یا سالانه و فرآیندهای استراتژیک سازمان. در فرآیندهای نوآورانه و استراتژی های تغییر توجه به چند نکته ضروری به نظر می رسد:
*آمادگی برای هر نوع فرآیند غیرمنتظره؛ بسیاری از افراد به طور ذاتی به اتفاقات غیر منتظره واکنش نشان می دهند، بنابراین مدیران تغییر باید روی آمادگی افراد و ارکان مختلف سازمان برای ایجاد تغییرات تمرکز کنند. شرکت یا سازمانی که آمادگی لازم برای فشارهای رقابتی، تغییرات غیرمنتظره و تنگناهای سازمانی را نداشته باشد، در اغلب موارد طعم شکست را نیز تجربه خواهد کرد.
*ایجاد نقاط مشترک و مشخص فرهنگی در تیم های شغلی و دستیابی به یک روند کاری صمیمانه و حرفه ای باعث می شود حین قرار گرفتن در مسیر رقابت، میزان خسارات به حداقل برسد.
*فرآیندهای ارتباطی مؤثر، مورد دیگر است. هرگونه رقابت و تلاش برای تغییر در سازمان تا حد زیادی متاثر از کیفیت روابط سازمانی است.
رقابت و نوآوری در کسب و کار
برندلی کاربرن، پژوهشگر و مدرس دوره های مدیریت تغییر در ایالات متحده بر اهمیت طراحی شیوه های نوآورانه در موفقیت کلی تغییرات سازمانی تأکید دارد، بر مبنای نظر وی، بسیاری از شرکت های کوچک و نه چندان مشهور با تکیه بر فنون و اصول خلاقانه ره صد ساله را در کوتاه ترین زمان پیموده و رقبا را پشت سر گذاشته اند. رقابت در کسب و کار همیشه به عنوان یک چالش مطرح می شود.
مهم ترین موضوع در خصوص رقابت، دو وجهی بودن آن است، درواقع، رقابت می تواند به عنوان یک نقطه ضعف آسیب رسان در نظر گرفته شود که روند پیشرفت سازمان را مختل می کند یا به عنوان یک راهکار تلقی شود که می تواند سرعت رشد سازمان را افزایش دهد. برای آنکه سازمان ها در دام رقابت به عنوان یک مولفه منفی نیفتند، راهکارهایی وجود دارد، اما نخستین گام در این عرصه، طراحی یک برنامه استراتژیک پژوهشی است که شناختی همه جانبه نسبت به خود و شرکت های رقیب شکل دهد.
بازارهای کسب و کار امروز چه در سطح خرد و چه در سطح کلان، همواره مبتنی بر تکنیک های رقابتی/بازاریابی هستند. تدوین طرحی مؤثر در خصوص بازاریابی/ رقابت، یکی از تکنیک های مفید برای موفقیت است. اما برای تجزیه و تحلیل درست نسبت به فضای رقابت می توان از این راهکارها استفاده کرد:
*شناخت همه جانبه رقبا، که محدود به نام و آدرس شرکت ها نشده و ابعاد مهم کاری، جزئیات تصمیمات و روند پیشرفت شرکت ها در طول زمان را نیز دربرگیرد.
*شناسایی رقبای غیر مستقیم که بر میزان فروش یا فعالیت شرکت تأثیر می گذارند. برای مثال یک شرکت خودروسازی می تواند به طور غیر مستقیم از شرکت های دوچرخه یا موتور سازی تأثیر پذیرد .
*کسب شناخت کافی نسبت به فرکانس های تبلیغاتی طرف مقابل (اطلاعات در خصوص شیوه های تبلیغات، میزان اثربخشی تبلیغات، شعارهای تبلیغات و...)
*مقایسه شیوه ارائه خدمات به مشتری شرکت خود و سایر شرکت ها که رقیب محسوب می شوند.
*شناسایی موانع موجود در بازار کسب و کار و تلاش برای از میان برداشتن موانع موجود.