در محیط پیچیده و متغیر تبلیغات و بازاریابی که با آن روبهرو هستیم فرهنگسازی در فضایی مانند اینترنت را پیشرو داریم و این در حالی است که ما در فرهنگ روزمره و رودرروی خودمان، در ارتباطات شخصی، کاری و حرفهای خودمان، با مردمی که همزبان خودمان هستند بسیار مسئله و مشکل داریم. متاسفانه بسیاری از ما، در جایگاههای مدیریتی یا کارشناسی از سادهترین مهارتهای تاثیرگذاری بیبهرهایم، اصول تاثیرگذاری حرفهای را نمیدانیم. نمیدانیم که با لباسی که میپوشیم، با لحن صدایمان، یا حرکتها و رفتارمان تاثیری روی دیگران میگذاریم که ارتباط متقابل ما با افراد دیگر را خلق میکند.
ارتباطات ما با دیگران تبلیغات ماست و بالا بردن این ارتباطات است که میتواند موفقیت ما را تضمین کند. چگونه میتوانیم به موفقیت دست یابیم درحالیکه این اصول اساسی تاثیرگذاری را نادیده میگیریم. ما به تاثیر حرفهای نیاز داریم، کوچکترین حرکات و رفتارهای ما به حساب میآید و براساس اصل «مقابلهبهمثل» در تاثیرگذاری روزی به خودمان برمیگردد.
درواقع تاثیرگذاری مهارتی است که ما باید در آغاز یا حتی پیش از شروع زندگی کاری و حرفهایمان آن را فرابگیریم. متاسفانه در سیستم آموزشی ما، این مهارتها به دانشآموزان و حتی دانشجویان آموزش داده نمیشود و همین امر موجب میشود که بسیاری از دانشآموختگان، حتی برخی از افراد و اشخاص هوشمند و فرهیخته اگرچه از دانش و تجربه خوبی هم برخوردارند نتوانند در جامعه یا محیطهای کاری و حرفهای جایگاه واقعی خود را پیدا کنند.
در دنیای واقعی پیرامون ما، افراد حدودا تنها سه دقیقه فرصت دارند تا تاثیری روی فرد مقابل خود بگذارند، در همین سه دقیقه است که افراد به هم علاقهمند میشوند یا از هم منزجر. روی اینترنت، آنجا که صحبت از ارسال و دریافت نامههای الکترونیکی است یا آنجا که موضوع پیامرسانی آنی در میان است یا روی صفحات وب این زمان کمی بیشتر است و بار دیگر متاسفانه بسیاری از ما، نه از این مهارت در دنیای واقعی خودمان بهرهای بردهایم و نه در دنیای مجازی و به همین علت است که یا ارتباطی به وجود نمیآید یا اینکه ارتباطات اجتماعیمان اکثرا سست، زودگذر و ناپایدار است. مطالعات و تحقیقات پژوهشگران نشان داده است که نفوذ و تاثیرگذاری افراد به وضوح در شیوه پذیرش یا اجابت افراد نسبت به یک درخواست یا پیشنهاد اثر میگذارد. این اثرگذاری در مذاکرات یا ارتباطات بهصورت مستقیم نیست بلکه به صورتی غیرمستقیم است و نفوذ و تاثیرگذاری موثر اساسا اصولی دارد. مثلا یکی از آن اصول، اصل «مقابلهبهمثل» است.
اجازه دهید که با یکی دو مثال به شما این پیام را منتقل کنم که عدم آگاهی ما از مهارتهای تاثیرگذاری، چگونه میتواند روی زندگی ما (حتی زندگی کاری و حرفهای و تجاری ما) اثر بگذارد. حال میخواهیم از «احترام متقابل» بگوییم. اگر ما به فرد مقابل «احترام» بگذاریم، قطعا آنچه دادهایم را در مقابل به دست خواهیم آورد و در این مورد آن چیزی نیست جز «احترام». بنابر این میتوان بازاریابی را نوعی فرآیند اجتماعی و مدیریتی دانست كه به وسیله آن افراد و گروهها فارغ از مرزبندیهای رایج جغرافیایی و نژادی میتوانند از راه تولید و مبادله محصولات و ارزشها با دیگران، نیازها و خواستههای خویش را مرتفع سازند.