اخبار منتشر شده در هفتههای اخیر مبنی بر حمایت بانکها از بورس نیز تاثیر چندانی بر بازار سرمایه نداشته است. در این رابطه چندین دلیل وجود دارد که از مهمترین آنها میتوان به شرایط نابسامان اکثر بانکهای کشور اشاره کرد. توجه مسئولان به بازار بورس میتواند نشانه خوبی باشد و این امید را در دل زنده کند که بازار سرمایه و فعالان آن را فراموش نکردهاند، ولی نمیتوان انتظار داشت که توجه مسئولان و مصاحبههای آنان روند بازار سرمایه را مثبت کند. در واقع این توجه اگر با انجام اقدامات اساسی برای روشن شدن ابهامات عدیده بازار همراه نباشد، در بهترین حالت میتواند نوسان کوتاهمدتی ایجاد کند.
درخواست جدی فعالان بازار سرمایه در سالهای اخیر از مسئولان، شفافسازی ابهاماتی همچون نرخ خوراک پتروشیمیها، بهره مالکانه معادن، پیچیدگیهای خاص پالایشگاهها و... است. اهتمام جدی مسئولان برای حل موضوعات فوق میتواند ریسک بازار را کاهش داده و از نوسانات بر مبنای شایعات بیاساس جلوگیری کند.
در ماههای اخیر همواره خبرهایی از تمایل سرمایهگذاران خارجی برای حضور در بازار بورس تهران به گوش میرسد، این موضوع امیدوارکننده است ولی آیا واقعبینانه است که سرمایهگذار خارجی با وجود ابهامات شگفتانگیز این بازار مبادرت به سرمایهگذاری در آن کند؟ در کدام یک از بورسهای پیشرفته دنیا شاهد چنین مسائلی هستیم؟ روشن شدن این ابهامات در صورت وجود اراده نزد مسئولان ذیربط، به سرعت امکانپذیر است و مسکوت ماندن این موضوع نشاندهنده این است که حداقل تا به حال اراده جدی برای حل این مشکلات وجود نداشته است. اخبار منتشر شده در هفتههای اخیر مبنی بر حمایت بانکها از بورس نیز تاثیر چندانی بر بازار سرمایه نداشته است.
در این رابطه چندین دلیل وجود دارد که از مهمترین آنها میتوان به شرایط نابسامان اکثر بانکهای کشور اشاره کرد. نگاهی اجمالی به صورتهای مالی بانکها، سهم ناچیز سود عملیاتی از سود اعلامی بانکها یا زیانده بودن در بخش عملیاتی را نشان میدهد. آیا با وضعیت فعلی بازار سرمایه، بانکها توجیهی برای سرمایهگذاری در بورس خواهند داشت؟ ضمن اینکه حمایت بانکها از بازار سرمایه با درخواست سال گذشته بانک مرکزی مبنی بر کاهش تصدیگری بانکها در شرکتها مغایرت دارد.
بر این اساس رسالت بانک وامدهی وجوه سپردهگذاری شده مشتریان به تولیدکنندگانی است که توانایی تولید سودآور دارند. آیا بهتر نیست به جای تشویق بانکها به حمایت از بازار سرمایه، زمینهای فراهم شود که حمایت بیشتری از تولیدکننده صورت پذیرد؟ مشکل اقتصاد ایران در حال حاضر با افزایش تولید و به تبع آن افزایش اشتغال و کاهش رکود برطرف میشود. چنانچه بانکها بتوانند این مهم را انجام دهند به طور قطع تاثیر بلندمدت آن بر اقتصاد کشور و بازار سرمایه مشهود خواهد بود. متاسفانه وضعیت یک سال و نیم اخیر بازار سرمایه خصوصا بعد از توافق لوزان بسیار بد و ناراحتکننده است. با این وجود اگر بخواهیم صرفا مسائل سیاسی و ابهامات بازار را تنها مسبب مشکلات به وجود آمده بدانیم به دور از انصاف است. در ادامه سه عامل اصلی غیر از عوامل فوق ذکر میشود که توجه به آنها میتواند از هیجانات بازار بکاهد و منطق بیشتری را بر بازار حاکم کند. یکی از مهمترین عوامل، ما فعالان بازار سرمایه هستیم.
به جرأت میتوان گفت جایگاه تحلیل بنیادی و ارزشگذاری سهام در بازار سرمایه بسیار تضعیف شده است و جای خود را به شایعات و اخبار لحظهای، گروههای بورسی اینترنتی و تحلیلهای تکنیکال که بسیار سریعتر و سهلالوصولتر از تحلیل بنیادی هستند داده است. قطعا تمرکز بیشتر بر تحلیل بنیادی و سهامداری کردن به جای سفته بازی میتواند بسیار راهگشا باشد. عامل دوم قصور سازمان بورس اوراق بهادار در توسعه نهادهای مالی مانند سبدگردان و ابزارهایی مانند معاملات آتی سهام است. نهادها و ابزارهایی که میتوانند با عملکرد علمی و حرفهایتر سفته بازی را در بازار سرمایه کاهش داده و از سوی دیگر تازه واردان غیرحرفهای بورس را نیز هدایت کنند. ماههاست که سازمان بورس مجوز سبد گردان صادر نکرده و دراین خصوص کاملا منفعلانه عمل کرده است.
عامل سوم به تبلیغات بیهدف سازمان صدا و سیما مربوط میشود. رسانه ملی در کشور ما رسالت و تعهد اجتماعی دارد و بهصورت خصوصی اداره نمیشود که بتوانیم مسئولیت اجتماعی آن را نادیده بگیریم. تبلیغات و اخبار مربوط به بازار سرمایه خصوصا پس از توافق لوزان تیتر اول کلیه اخبار صدا و سیما بود و اعلام پیروزمندانه رکوردشکنیهای بورس جامعه را دچار نگرانی از دست دادن فرصت عالی برای پولدار شدن میکرد. فارغ از اینکه سرمایهگذاری در بورس صرفا یک خریدوفروش ساده نیست و نیازمند تخصص است (به وفور مثالهایی وجود دارد که در جایی که متخصصان و فعالان حرفهای بازار سرمایه در شرایط بسیار بد بازار درصد کمی از سرمایه خود را از دست دادهاند، غیرحرفهایها و تازهواردان بخش عمدهای از سرمایه خود را از دست دادهاند). شاید فرصت مناسبی وجود داشت که صداوسیما با همکاری سازمان بورس در تبلیغاتی هدفمند، با هدایت علاقهمندان به سرمایهگذاری در بازار سرمایه به سمت صندوقها و سبدهای سرمایهگذاری، هیجانات خریداران را کاهش میدادند و تجربه تلخ سهامداری در بازار سرمایه تبدیل به توسعه بازار میشد.
همانطور که اشاره شد، اصلاح مشکلات فوق از طریق فعالان و ارکان بازار سرمایه امکانپذیر است. چنانچه نگرش سیستمی به این موضوع داشته باشیم، این سیستم باید بتواند از درون مشکلات خود را شناسایی و اصلاح و پویایی خود را تضمین کند. تحقق این مهم نیازمند اراده جدی از سوی همه فعالان و ارکان مرتبط با بازار سرمایه است. در نهایت چنانچه نتیجه مذاکرات هستهای را مثبت ارزیابی کنیم، میتوانیم به بهبود وضعیت کلان اقتصاد کشور از طریق افزایش تولید و اشتغال امیدوار باشیم که برآیند آن برای بازار سرمایه نیز بسیار مثبت خواهد بود و بر این اساس خرید سهام و سهامداری کردن با دید میان مدت و بلندمدت قطعا سود آور خواهد بود.
* مدیرعامل شرکت کاتوز آرمان پارس