اخبار ضد و نقیضی درباره توقف فعالیت اسنپ و تپسی شنیده می شود، نمی دانم این خبرها چقدر واقعیت دارد اما با توجه به شایعاتی که در هفته های گذشته درباره این دو شرکت نوپا شنیده شد، افکار عمومی نگران شده است.
اما بیاییم به این پرسش پاسخ بدهیم که اگر چنین اتفاقی رخ دهد، یعنی فعالیت اسنپ و تپسی متوقف شود، چه آثاری دارد و چه پیامی خواهد داشت؟
بخش عمده ای از صنایع کهنه و فرسوده و نهادهای فرتوت اقتصاد ایران به دلیل ناکارآمدی و عدم بهره وری به بن بست رسیده اند. این بخش های اقتصاد ایران دیگر توانایی اثر گذاری بر اشتغال و رشد اقتصادی را ندارند. دولت ها اما به دلایل مختلف اصرار بر تداوم این وضع دارند، درحالی که سال ها پیش باید از ادامه فعالیت این نهادها جلوگیری می شد و حکم به ورشکستگی این بخش ها می دادند.
اکنون این بخش ها گودال های منابع اقتصاد ایران هستند که ناکارآمدی آنها با خروارها منابع، تبدیل به کارآمدی و توانایی نمی شود. قاعدتاً اگر سازوکارهای اقتصاد ایران مبتنی بر نظام بازار بود و نهاد دولت این قدر مبسوط الید و غیر پاسخگو نبود، باید ورشکستگی این بخش ها را می پذیرفت و ما شاهد ریزش بسیاری از بنگاه های ناکارآمد بودیم. در عوض انتظار این بود که با باز شدن فضا و حرکت به سوی آزاد سازی اقتصادی، شاهد رویش بنگاه های چالاک و کارآمد باشیم که نقش و اثر گذاری زیادی بر اشتغال و رشد اقتصادی داشتند.
به هرحال این اتفاق رخ نداد و افراد خلاقی پیدا شدند که از اندک فضای موجود استفاده کردند و شرکت های کوچکی راه انداختند که در مدت زمان بسیار کوتاه، اثر گذاری زیادی در جامعه و اقتصاد کشور داشتند.
به عنوان مثال، سال های طولانی بود که با معضل کیفیت پایین و قیمت بالای خدمات تاکسی ها و تاکسی های تلفنی مواجه بودیم. در این میان شرکت های کم ادعایی ظهور کردند که بدون کمک های دولتی توانستند هم مشکل قیمت و هم مشکل کیفیت تاکسی رانی را در ایران ارتقا دهند.
تجربه شخصی خرید خدمات از این شرکت ها برای من عجیب و فوق العاده بود. عمداً مسیری مشخص را با دو نوع خدمات تاکسی رانی آزمایش کردم. تجربه استفاده از اسنپ و تپسی فوق العاده بود. منظم تر، خوش برخوردتر و ارزان تر.
بدون شک هر کس از خدمات استارتاپ ها در بخش های مختلف استفاده کرده، ادعای من را تأیید می کند. در بخش طبخ و توزیع غذا، در بخش خرید کالاها، در بخش تاکسی و تاکسی رانی، در بخش خرید کتاب و محصولات فرهنگی و در هرکجا که این شرکت ها فعال شده اند، رضایت عمومی افزایش یافته و قیمت ها نیز کاهش پیدا کرده است.
در همین شرایط، بخش سنتی بازار ایران علیه این شرکت ها دادخواست مطرح کرده و خواستار محدودیت فعالیت آنها شده است. اکنون این سوال مطرح می شود که دولت در برابر این مشکل بزرگ چه راه هایی پیش رو دارد؟
راه اول، پاک کردن صورت مسئله و دادن حکم به توقف فعالیت این گونه شرکت هاست. اما قطعاً این سیاست، هزینه های بسیار سنگینی خواهد داشت. پیام این سیاست نیز برای سرمایه گذاران خارجی مخرب و زیان بار خواهد بود. ذره ای تردید نباید داشت که هزینه های توقف فعالیت این شرکت ها بسیار زیان بار خواهد بود.
راه دوم این است که دولت با تمام توان از فعالیت این گونه شرکت ها حمایت کند. هزینه های سیاسی، اجتماعی و اقتصادی محدود کردن فعالیت این گونه شرکت ها باید محاسبه شود و دولت و تشکل های کسب و کار باید از این گونه فعالیت ها حمایت کنند و نگذارند بخش فرسوده و ناکارآمد اقتصاد ایران، بیش از این برای این گونه فعالیت ها محدودیت و نا امنی ایجاد کند. مردم به خوبی قادرند کالای خوب را از کالای بد تشخیص دهند و حذف کالای خوب از سبد مصرفی آنها قطعاً هزینه های زیادی خواهد داشت.
علاوه بر این، رهبر انقلاب بارها و بارها درباره اهمیت اقتصاد دانش بنیان اظهارنظر کرده اند. توصیه های ایشان همواره مبتنی بر حمایت از کسب وکارهای دانش بنیان بوده و همواره از دولت ها گلایه کرده اند که چرا به اندازه کافی به کسب وکارهای دانش بنیان اهمیت نمی دهند.
به این ترتیب بخش سنتی بازار به جای مانع تراشی برای فعالیت های نوپا و دانش محور، باید به فکر تجدید ساختار باشد و خود را برای رقابت بهتر آماده کند. در سایه رقابت، هم کیفیت ارتقا پیدا می کند و هم قیمت ها کاهش می یابد.
به نظر من دولت یازدهم در معرض یک آزمون مهم و تعیین کننده قرار گرفته است. باید قاطع بود و با حل ریشه ای و درست این
مشکل، پیام های درست به سرمایه گذاران داخلی و خارجی و از همه مهم تر به نخبگان جامعه داد.
نایب رئیس سابق اتاق بازرگانی ایران