1- اجازه ندهید عنوانتان در موقعیت جدید چندان ذهنتان را مشغول كند: شما جایگاه یك دیكتاتور بزرگ را كه قرار است بر جهان حكمرانی كند تحویل نگرفتهاید، بنابراین از دائما دستور دادن به دیگران و كنترل كردن هریك از حركاتشان خودداری كنید. آیا زمانی كه خودتان یك كارمند معمولی بودید خوشتان میآمد آقای رییس هر لحظه هر حركت شما را زیر نظر داشته باشد؟
2- رییسبازی درنیاورید، اما از اینكه مثل یك رییس به نظر برسید هم وحشت نداشته باشید: اگر نمیخواهید در جمع به عنوان شخصیتی به نظر برسید كه دیوانه قدرت است، باید با قدرت راحت شوید. شما با استفاده از نیروی مدیریتی خود باید به این قابلیت برسید كه نیروهای كاری خود را رهبری كنید، به آنها برای انجام وظایفشان یك پیشزمینه بدهید و به آنها كمك كنید تا مشكلاتشان را حل كنند و بهترین راه رسیدن به نتیجه نهایی را به ایشان نشان دهید. در این شرایط نگاه دیگران هم نسبت به شما تغییر میكند و به چشم یك عقل كل به شما نگاه میكنند.
3- وظایفتان را برای رییستان توضیح دهید: تا زمانی كه احساس میكنید در این كار تازهكار هستید، یك رییس تازهكار هم دارید (كه البته آن رییس جدید هم خودتان هستید) و باید وظایفتان را برای این رییس جدید توضیح بدهید. انتظارات خود را برای كارمندانتان هم توضیح دهید. اجازه ندهید هیچ نكته مبهمی در ذهن آنها باقی بماند. حتی میتوانید یك نشست با آنها برگزار كنید و از آنها بخواهید هر سوالی دارند از شما بپرسند.
4- شروع به مطالعه در زمینه فرهنگ سازمانی كنید: اگر در یك سازمان جدید مشغول به كار شدید، به اصطلاح صبر كنید تا روی زمین فرود بیایید. افراد بسیاری را پیدا میكنید كه روشهای اشتباهی را برای انجام وظایفشان انتخاب كردهاند. شاید شما هم سالها بهعنوان كارمند به همین شیوه كار كرده بودید، اما اكنون در یك سمت جدید قرار دارید و باید یاد بگیرید با فرهنگ مدیریتی خود آنان را سامان دهید.
5- روی مدلهای شغلی خود مطالعه كنید: شاید تاكنون با مدیران فراوانی در زندگی خود كار كرده باشید، پس تلاش كنید تا بهترین خصلتهای آنان را كشف كنید و عادتهای بدشان را هم دور بیندازید. بهعنوان یك كارمند شما از رییستان چه میخواهید؟ حالا شما رییس هستید، همان كار را برای كارمندتان انجام دهید.
6- كارمندانتان را بشناسید و به آنها كمك كنید تا شما را بشناسند: برای تك تك كارمندانتان وقت بگذارید و به آنها اجازه دهید تا كارشان را برای شما تشریح كنند و در خلال آن سعی كنید شخصیت خودشان را هم بهتر بشناسید. نظر آنها را در مورد نقاط قوت و ضعف محیط كارشان جویا شوید و به نظراتشان اهمیت دهید.
7- تفاوتها را درك كنید: شما امروز وظیفه دارید گروهی از افراد را رهبری كنید كه شیوههای مختلفی برای انجام وظایفشان دارند و به طور كلی باید گفت با یكدیگر متفاوت هستند. در اینجا باید یاد بگیرید همه مردم كارهایشان را آن گونه كه شما كارهایتان را انجام میدهید، انجام نمیدهند، اما ممكن است نتایج درست باشد پس تفاوتها را درك كنید.
8- نقش خود را برای كارمندانتان توصیف كنید: اگر شما توانستهاید بیش از همسنوسالان خود ترقی كنید، حالا تمام كاری كه باید انجام دهید این است كه بتوانید در بعضی از نقشها تغییراتی ایجاد كنید و خیلی راحتتر خواهید بود اگر درباره آن نقشها با كارمندانتان صحبت كنید. علم به اینكه باید هركسی نقش و وظایف خود را خودش تنظیم كند شاید در ابتدا برای آنها كمی سخت و نامتعارف باشد، اما مسئلهای نیست. با آنها درباره اهدافی كه مدنظر دارید صحبت كنید و برنامهریزیهایی را كه برای پیشرفت مجموعه تحت نظرتان در ذهن دارید به آنها منتقل كنید.
از آنها بخواهید سوالاتی را كه نسبت به تغییرات جدید به ذهنشان میرسد از شما بپرسند. شما در هر محیط كاری كه باشید، برقراری دیالوگ با كارمندانتان به شما در رسیدن سریعتر به اهدافتان كمك میكند.
9- سبك مدیریت خود را با مدیران قبلی مقایسه كنید: قطعا مدیران قبلی كه پیش از شما در محل كارتان مشغول فعالیت بودند، سبك كاری داشتند كه باعث میشد كارمندان به شیوه كاری آنان خو بگیرند، اما امروز این كارمندان با انتظارات و خواستههای جدیدی روبهرو شدهاند. برای اینكه به آنها كمك كنید تا به شیوه جدید سریعتر خو بگیرند، به آنها شباهتها و تفاوتهایی را كه در شیوه جدید و شیوه قبلی وجود دارد توضیح دهید.
10- پیش از هركس دیگری، اول استرسهای خود را مدیریت كنید: هر شغل جدیدی میتواند برای هر مدیری سرشار از استرس باشد. پس اگر در فضای كاری آشفته به نظر میرسید، به دنبال برخی مطالعات در زمینه مدیریت استرس در محیط كار باشید. یك پیشنهاد كمككننده؛ شخصی را خارج از فضای كاریتان پیدا و در مورد مسائلتان با او صحبت كنید. این شخص میتواند یك استاد، یك مربی یا یك دوست خوب باشد كه صحبتكردن با او میزان استرس در او را بهشدت كاهش خواهد داد.