سرنوشت آشپزخانه و رستوران یکی از قدیمیترین خبرگزاریهای ایران می تواند نمونه خوبی برای سرنوشت مدیریت وعده های غذایی کارمندان باشد. سالها آشپزخانه این سازمان دارای آشپز و خدمهای بود که استخدام سازمان بودند و روزانه کارشان را به همراه دیگر کارمندان آغاز و هنگام ظهر کارکنان و مدیران سازمان از غذای آشپزخانه استفاده میکردند. تصمیمات متعدد کار را به جایی رساند که پس از چند بار تغییر روش اداره غذاخوری، سرانجام تصمیم گرفته شد «پیمانکاران تازه» به کلی غذاها را بیرون از مجموعه تهیه کرده و تنها برای «سرو» از آشپزخانه استفاده کنند.
این خود آغاز مشکلات دیگری بود. یکی از کارمندان قدیمی این خبرگزاری در پاسخ ما درخصوص مشکلات میگوید: «مشکل یکی دو تا نبود. مدتی هم مدیران، هم پیمانکار و هم کارمندان راضی بودند، اما به مرور اتفاقات دیگری افتاد.
نخست کارمندان شروع به اعلام نارضایتی میکردند، سپس پیمانکار میگفت برایش به صرفه نیست و سرانجام با بیکیفیت شدن غذا و البته خالی شدن بشقابها، دیگر «مدیران» غذای رستوران را نمیخوردند و برای خود و میهمانانشان از بیرون غذا تهیه کردند. پس از مدتی قرارداد پیمانکار فسخ و باز روز از نو و روزی از نو! پیمانکار دیگر و باز همان اتفاقات گذشته»؛ اما این اتفاقات چه ارتباطی با ارباب رجوع دارد؟
با سرگردان شدن کارمندان برای ناهار، هر فردی راهی را برگزید. یکی از غذای خانگی استفاده کرد، دیگری به خوردن فستفود رو آورد. آن یکی به کلی از این وعده غذایی صرفنظر کرد یا دیرتر از زمان معمول (و در منزل) غذا صرف کرد و خلاصه کلام؛ این آغاز برهم خوردن زمان غذاخوری کارکنان ادارهها شد که دود آن مستقیما به چشم کیفیت کار میرود.