حتما بسیاری از شما هم از دیدن کارهای گرافیکی دانشجویان رشتههای هنری مشعوف شده یا پیش آمده که از تبحر یک سرآشپز در خرد کردن مواد خوراکی متحیر شوید. مسلما با خود اندیشیدهاید که این همه خلاقیت و مهارت از طریق ترکیب کسب دانش مرتبط و تمرین و ممارست در راستای یادگیری حاصل شده است. این مسئله در سایر حرفهها و مشاغل نیز مصداق دارد. زمانی که شرکتی به توسعه کسبوکار خود اقدام میکند، با آشفتگی بسیاری مواجه میشود. علت این آشفتگی چیدمان مقدماتی شرکت براساس افراد و فعالیتهای اولیه موجود در شرکت است. در واقع مدیران برای نیاز روز خود افرادی را به کار گرفته و ایشان بر حسب احتیاجات شرکت، وظایفی را برعهده گرفتهاند. در هنگام توسعه، با ایجاد تغییرات در میزان و حوزه فعالیتهای شرکت، کارکنان سردرگم شده و از تداخل وظایف و رفتوآمدهای مکرر در چرخههای کاری رنج میبرند.
اکثر مدیران در اینگونه مواقع دست به تغییرات ساختاری متفاوتی زده و افراد را ملزم به رعایت آن میکنند. درحالیکه باید با توجه به نیاز سازمان، نوع فعالیتها و مسیر فرآیندها، بستری برای چیدمان افراد و مشاغل در نظر گرفته و براساس آن سایر سازوکارهای کسبوکار را سازماندهی کند. در این بخش از کار، مثال خلاقیت و تبحر گرافیستها در ذهن متبادر میشود. در واقع، مدیر هر فعالیت و کسبوکاری، دانش و توانمندی لازم جهت مدیریت آن نوع فعالیت تجاری را داشته و باید بر آن متمرکز شود. همانگونه که شرکت هنگام تغییرات و تعمیرات ساختمانی به پیمانکاران و مهندسان رجوع میکند، در اینگونه مواقع ضروری است تا مباحث مرتبط با تغییرات سازمانی و ساختاری به افراد مجرب واگذار شود. برخی از سازمانها در این راستا از افراد ثابت و مشاوران همیشگی بهرهمندند، درحالیکه شرکتهای بسیاری بهویژه شرکتهای کوچک و متوسط (SME ها) از چنین بخشی برخوردار نیستند. لذا در این راستا شرکتهای مشاوره مدیریت و سازمان شکل گرفتند تا دانش فنی و تجربیات متعدد خود را در قالب بستههای خدمات مشاورهای مختلف به کسبوکارها ارائه کنند. اینگونه خدمات در شاخههای مختلف و براساس دانش و آموختههای نظری و تجربیات کاربردی شکل گرفته، نهادینه شده و قابل ارائه در بسیاری از کسبوکارها شده است.
از آنجا که در دورههای زمانی مختلف براساس رفتار جامعه، شرایط اقتصادی و دانش و تکنولوژی، سبکهای مدیریتی متفاوتی رواج یافته و سپس با تغییرات در دوره زمانی مجددا در سبکهای رهبری سازمان تغییراتی حاصل شده است، لذا مدیران بهتنهایی و صرفاً براساس آنچه در شرکتهای مشابه یا پیشرو جریان دارد، نمیتوانند برای سازمان خود نسخهای تجویز کنند. درحالیکه متخصصان و کارشناسان مدیریت با توجه به دانش پایهای که در سالهای تحصیل اندوختهاند، با چرخشهای مختلف و جهتگیریهای متفاوت سازمان، کارکنان و بازار آشنا بوده و به تناسب با آن رفتار بهینه را پیشبینی میکنند. همانطور که پیتر دراکر پدر علم مدیریت معتقد بود، نشان اصلی جهانِ جدید بیش از هر چیز «بدل شدن به جامعهای دانش محور» است. اگرچه باید در نظر داشت، همانطور که از معنای واژه پیشبینی استنباط میشود، همراه با احتمال و ریسک و گمان است. با این وجود برنامهریزی و پیشبینیهایی که مبتنی بر اعداد و ارقام و بررسی روند تاریخی وقایع باشند، از ریسک کمتری برخوردار خواهند بود.
با این رویکرد دانش محور، با ورود و حضور کارشناسان و مشاوران در کنار کارکنان و تبادل اطلاعات با ایشان، رویکرد تخصصگرایانه افراد تقویت شده و با احساس فرهنگ دانش محور مدیران ارشد، افراد نیز به خلاقیت روی آورده و از آن استقبال میکنند. رشد این روحیه در کارکنان و گسترش آن در لایههای سازمانی، تمایل افراد به آموزش و یادگیری را افزایش داده و از شکلگیری فضایی بیانگیزه و ایستا ممانعت میکند. با این اوصاف در شرکتهای کوچک و بزرگِ دولتی و خصوصی شاهد اجرای برنامههای بسیاری هستیم که در قالب پروژههای تحقیقاتی در بودجه شرکتها دیده شدهاند. این دسته از کسبوکارها با علم به اهمیت انکارناپذیر پژوهشهای مدیریتی و برنامهریزیهای سازمان یافته به این مسئله روی آوردهاند. در مقابل بسیاری از شرکتهای کوچک و متوسط این مسئله را پشت گوش انداخته و به مثابه یک هزینه سربار بیتأثیر به آن مینگرند و معتقدند که این هزینهها مختص شرکتهای بزرگ بوده و صرف مبالغی از سرمایه یا درآمد شرکت به منظور مطالعه بازار، اجرای پروژه امکان سنجی، آموزش و مطالعه سازمان به منظور بهبود فرآیندها، خارج از حوزه فعالیت و خواسته شرکتهای کوچک و متوسط است.
چنین نگرشی در بسیاری از مواقع به مدیران کمک کرده تا در هزینههای انجام مشاوره صرفهجویی کنند، غافل از اینکه در بلندمدت که برای مواجهه با مسائل و تغییرات پیشرو برنامهای نداشته باشند باید متحمل هزینههای هنگفتی شوند از جمله کاهش سهم بازار، کاهش رضایت مشتریان، خواب سرمایه، افزایش انحراف در برنامهریزی تولید و تأمین محصول یا خدمات و. . . از برجستهترین نمودهای این معضل، عدم اجرای طرح مکان یابی در ابتدای راهاندازی کسبوکار درخصوص بسیاری از پیشهها نظیر رستوران، خدمات چاپ و تکثیر و. . . است که تکیه بر مکان استقرار شرکت دارند. سهلانگاری در این حوزه به عدم موفقیت و تعطیلی زودهنگام اینگونه از کسبوکارها منتهی میشود.
* مشاور و تحلیلگر مدیریت