برندسازی شخصی برای کارآفرینان، به ویژه کارآفرین های جوان، حوزه بسیار جذاب و هیجان انگیزی است. امروزه اغلب افراد در تلاش برای خلق و توسعه برند شخصی شان هستند. به همین خاطر بازار بیان توصیه ها و راه های برندسازی شخصی بسیار داغ به نظر می رسد. وقتی ما تازه شرکت مان را تاسیس کرده ایم، بودجه کافی برای فعالیت تبلیغاتی و بازاریابی نخواهیم داشت. استفاده از مزیت های برند شخصی در این میان تاثیر بسیار زیادی بر توسعه بی دردسر و رایگان شرکت اصلی مان خواهد داشت. دلیل این حجم از گرایش به سوی برندسازی شخصی نیز دقیقا همین امر است. امروزه یکی از بهترین الگوهای برندسازی شخصی ایلان ماسک محسوب می شود. وی به خوبی با برند شخصی اش توسعه پایدار و موفق برند تسلا را تضمین کرده است. بدون تردید سایر برندهای بزرگ نیز از چنین مزیتی برخوردار هستند. به این ترتیب با نگاهی گذرا به حوزه کسب و کار فهم اهمیت برند شخصی دشوار نخواهد بود.
امروزه برندسازی شخصی بیشتر در حوزه شبکه های اجتماعی دنبال می شود و به این ترتیب شمار فزاینده ای از افراد به دنبال ایجاد برند شخصی و توسعه آن برای بهبود عملکرد برند اصلی شان هستند. دلیل انتخاب شبکه های اجتماعی حضور گسترده مخاطب هدف برندها در آن است. به این ترتیب امروزه فیس بوک، اینستاگرام، توییتر و اسنپ چت بدل به مرکز فعالیت تجاری برندها و کارآفرینان شده است.
بی شک فعالیت متفاوت و جذاب در حوزه برندسازی شخصی اهمیت بالایی دارد. بسیاری از کارآفرینان به دنبال تکنیک های موثر در این زمینه هستند. در ادامه بحث هدف اصلی من پرداختن به بهترین راه های برندسازی شخصی است. در خلال این فرآیند برخی از چالش های موضوع نیز مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
مطلب مرتبط: ۵ اصل اولیه برندسازی شخصی
1. اولویت یافتن مسیر
جن دالتون، کارشناس خبره برندسازی، اصل اول و اساسی در فرآیند برندسازی شخصی را یافتن مسیر منحصر به فردمان عنوان می کند. به نظر وی امروزه بسیاری از افراد در تلاش برای برندسازی شخصی هستند، اما الگوی مورد استفاده آنها بسیار شبیه به هم است. نتیجه این امر مواجهه با برندهایی بسیار شبیه به هم در دنیای تبلیغات و بازاریابی است. چنین الگویی به هیچ وجه موجب موفقیت برند ما نخواهد شد. به هر حال مخاطب در مواجهه با برندهای شخصی متعدد و مشابه هم هیچ احساس مشخصی بروز نخواهد داد. مزیت اصلی برندهای شخصی موفق ایجاد تفاوت و تمایز کاربردی با دیگران است. بی تردید ایجاد تمایز با دیگران به سادگی امکان پذیر نیست. در این زمینه یافتن مسیر منحصر به فرد برندمان ضروری خواهد بود. در عرصه کسب و کار هر فردی تاریخچه و نحوه رشد مشخصی دارد. تاکید بر این عناصر منحصر به فرد در این مسیر ضروری به نظر می رسد. به این ترتیب ما فرصت کافی برای تاثیرگذاری بر روی مخاطب هدف را خواهیم داشت. اشتباه بسیاری از برندها در این مسیر بی توجهی به المان های متمایزشان در دنیای کسب و کار است. اگر ما تفاوت ها و تمایزات برندمان را به خوبی نشناسیم، چه انتظاری از مخاطب می توان داشت؟
2. استفاده از داستان منحصر به فرد
یک برند شخصی همیشه حول محور داستانی مشخص شکل می گیرد. در این مسیر پرهیز از کلیشه های رایج ضروری است. بی تردید هیچ فردی علاقه مند به شنیدن یک داستان به صورت مداوم نیست. کلید موفق در این مرحله خلاقیت در داستان پردازی است. به طور معمول دنیای کسب و کار سوژه های زیادی برای داستان پردازی دارد. به این ترتیب انتخاب ایده ای خاص برای داستان سرایی کار چندان دشواری نخواهد بود. نکته مهم در اینجا ایجاد ارتباط دوسویه در داستان مان است. این داستان باید از یک طرف با ماهیت برند شخصی مان و از سوی دیگر با سلیقه مخاطب پیوند داشته باشد. در غیر این صورت مخاطب هدف تمایل چندانی به مطالعه آن نشان نخواهد داد.
مشکل اصلی بسیاری از کارآفرینان در توسعه برند شخصی شان ساماندهی داستان مرکزی است. در بسیاری از مواقع داستان موردنظر فقط مطابق با سلیقه اعضای شرکت است. به این ترتیب در عمل به سلیقه و خواست مخاطب هدف توجهی نمی شود. در برندهای بزرگ بخش توسعه و تحقیقات وظیفه شناسایی دقیق سلیقه مخاطب را دارد، با این حال چنین امری در مورد برندهای کوچک چندان امکان پذیر نیست. به همین خاطر فرآیند مورد نظر باید از سوی خودمان انجام شود. فقط پس از دستیابی به سلیقه مخاطب امکان پردازش داستانی جذاب وجود خواهد داشت. در غیر این صورت تمام فعالیت های ما بی نتیجه باقی خواهد ماند.
من در تجربه شخصی ام از برندسازی شخصی به استفاده از الگوی اول شخص روی آوردم. این امر مزیت ویژه ای به همراه دارد. به این ترتیب ما فرصت ایجاد ارتباطی خودمانی با مخاطب را خواهیم داشت. به طور معمول در دنیای تبلیغات از ضمیر اول شخص استفاده نمی شد. به همین خاطر همیشه فاصله معناداری میان برندها و مخاطب هدف وجود دارد.
3. اشتراک گذاری یک ارزش
بدون تردید هر برندی دارای ارزش های خاص خود است. متاسفانه بسیاری از کارآفرینان در ابتدای راه فعالیت برندشان اقدام به تعیین ارزش های مرکزی نمی کنند. به همین خاطر در ادامه مسیر با چالش های متعددی مواجه می شوند. توصیه من در این بخش استفاده از ارزش های مطابق با سلیقه مشتریان برای توسعه برندمان است. این امر در مورد برند اصلی و شخصی به یک صورت باید دنبال شود. نکته مهم ماهیت خودمانی و صمیمی تر ارزش های برند شخصی در مقایسه با برند اصلی است. به این ترتیب فرصت تاثیرگذاری تعامل نزدیک به مخاطب هدف به شیوه ای مطلوب فراهم خواهد شد.
امروزه شبکه های اجتماعی در سراسر دنیا قابل دسترسی است. به همین خاطر تلاش برای توسعه ارزش های برندمان از طریق شبکه های اجتماعی گزینه مطلوبی به نظر می رسد. در حوزه برندسازی شخصی تلاش برای رقابت مستقیم با دیگر برندها نتیجه مناسبی در پی ندارد. این امر باید از طریق رقابت غیرمستقیم و تلاش ما برای غلبه بر دیگران براساس این الگو صورت گیرد. توصیه من در این بخش استفاده از توصیه و ایده های کارمندان شرکت اصلی برای توسعه هرچه بهتر ارزش های برند شخصی است. به این ترتیب برند شخصی ما سازگاری بیشتری با سلیقه و نگاه مشتریان خواهد داشت. به هر حال کارمندان برند ما ارتباط نزدیکتری با مشتریان دارند. به همین خاطر استفاده از پیشنهادات آنها مزیت بیشتری برای ما در پی دارد.
مطلب مرتبط: برندسازی شخصی با 5 راهکار / چطور برند شخصی خود را بسازیم؟
4. برندسازی شخصی و تفکر پیرامون پول
مولی تسچانگ، مشاور حوزه مالی، توسعه برند شخصی بدون توجه به کارمندان برند اصلی را غیرممکن می داند. به نظر وی دلیل اصلی شکست بسیای از پروژه های برندسازی شخصی نارضایتی کارمندان است. به این ترتیب مخاطب هدف با مشاهده وضعیت آشفته برند اصلی به هیچ وجه به برند شخصی مدیرعامل آن اعتماد نخواهند کرد. راهکار پیشنهادی مولی در این بخش بسیار ساده و البته دشوار در مرحله اجراست. بر این اساس ما ابتدا باید به وضعیت برند اصلی مان توجه کنیم. این امر فرصت مناسبی برای توسعه برند شخصی در اختیار ما قرار می دهد. اغلب برندهای بزرگ برای توسعه برند شخصی شان به کمک های کارمندان شرکت مادر وابسته هستند. مزیت این شیوه تنها نبود ما در حوزه بازاریابی و برندسازی شخصی است.