ترکیب بازاریابی و روابط عمومی: دستورالعملی برای کارآفرینان

یکی از افسانه هایی که در دنیای کسب و کار طرفدارهای زیادی دارد، جدایی میان بخش های مختلف است. انگار که هر بخشی باید سرش به کار خودش باشد و اصلا نگاهی هم به دپارتمان های دیگر نیندازد. چنین روشی معمولا به جدایی روزافزون بخش های مختلف یک شرکت منجر می شود. دست آخر هم ترکیب فعالیت دپارتمان های مختلف دقیقا مثل آشی بی مزه می شود. کافی است به وضعیتی فکر کنید که تیم های بازاریابی، فروش و روابط عمومی هر کدام مسیر خودشان را می روند. بی شک بدون ارتباط مناسب میان این بخش ها دیر یا زود اوضاع هر کسب و کاری حسابی به هم خواهد ریخت. آن وقت شما می مانید و کلی مشتری ناراضی که کاسه صبرشان لبریز شده است!

ما در این مقاله قصد داریم تکنیک هایی برای ترکیب بازاریابی با روابط عمومی را به شما یاد دهیم. اگر شما هم حس می کنید کمپین های بازاریابی تان هیجان لازم را ندارد، وقت آن رسیده تا رابطه میان بخش بازاریابی و روابط عمومی را کمی بهتر کنید. قبول دارم این کار اصلا راحت نیست، اما وقتی یک دستورالعمل درجه یک داشته باشید، دیگر هیچ چیز برای تان سخت یا غیرممکن نخواهد بود. پس منتظر چه هستید؟ همین حالا آماده ماجراجویی تازه مان شوید.

مطلب مرتبط: تقویت خلاقیت در تیم های بازاریابی و روابط عمومی

ترکیب بازاریابی و روابط عمومی

بازاریاب ها معمولا آنقدر درگیر استراتژی های مختلف هستند که توجهی به محتوای کمپین نمی کنند. اینطوری نتیجه کار شبیه فیلمی می شود که کلی جلوه ویژه دارد اما هیچ خط داستانی در آن نیست تا مخاطب را درگیر کند. بنابراین استفاده از تکنیک های روابط عمومی در بازاریابی جان تازه ای به کمپین شما خواهد داد. هرچه باشد ارتباط مناسب با مخاطب هدف نیمی از مسیر بازاریابی را شکل می دهد؛ مسیری که بدون روابط عمومی همیشه یک جای کارش لکند خواهد زد. 

ما در ادامه برخی از بهترین تکنیک های حوزه روابط عمومی برای یک خانه تکانی اساسی در اوضاع بازاریابی شرکت ها را بررسی خواهیم کرد. با ما همراه باشید تا نگاه تان به دنیای بازاریابی عوض شود. 

توجه به سئو: بزرگراهی برای دسترسی به مخاطب هدف

کمپین های بازاریابی تا دم دست مخاطب هدف نباشد، چنگی به دل نخواهد زد. حتی بهترین تبلیغات دنیا هم تا وقتی کاربران سراغی از آنها نگیرند، هیچ بازگشت سرمایه ای به همراه نخواهند داشت. به همین خاطر سئو محتوا در دنیای کنونی بدل به امری کاملا ضروری شده است. 

مفهوم سئو از نظر شهرت دست کمی از ستاره های دنیای فوتبال ندارد؛ چراکه کمتر کارآفرینی در دنیای تمام دیجیتال امروز به فکر توسعه کسب و کارش در گوگل نیفتاده است. هرچه باشد این روزها همه مردم در گوگل دنبال جواب سوالات شان هستند. در این میان کمپین های بازاریابی نیز باید پیوند نزدیکی با سئو داشته باشند. وگرنه بعد از هزار سال هم نگاه کاربران به آنها دوخته نخواهد شد. 

بعضی ها فکر می کنند همین که چندتا کلیدواژه را پشت سر هم ردیف کنند، دیگر مو لای درز کارشان نخواهد رفت. امیدوارم شما چنین ایده های عجیبی در سر نداشنه باشید؛ چراکه سئو محتوا خیلی بیشتر از انتخاب کلیدواژه است. قبل از هر چیزی بازاریاب ها باید آشنایی خوبی با سلیقه مشتریان داشته باشند. اینطوری از شر اضافه کردن زورکی کلیدواژه بعد از اتمام کار بر روی محتوا خلاص خواهید شد. به علاوه، کاربران هم بدون اینکه خبری از تبلیغات کرکننده تان باشد، سراغ محتوای شما را خواهند گرفت. ماجرا جالب شد، نه؟

حالا که صحبت از توجه به مشتریان شد، اجازه دهید یک مثال کلیدی را با هم مرور کنیم. اگر همین حالا در گوگل کلیدواژه «اپل» را سرچ کنید، به جای تصویر سیب های رنگارنگ با لوگو برند اپل رو به رو خواهید شد. شاید این امر کاملا طبیعی به نظر برسد اما نکته مهمی پشتش نهفته است. برند اپل در طول دهه های متمادی با پاسخگویی سریع به نیاز مشتریان خیلی زود تبدیل به انتخاب اول همه در بازار شد. به همین خاطر اپل دیگر نیازی به مانور گسترده بر روی کمپین های بازاریابی اش ندارد؛ چراکه الگوریتم گوگل به طور خودکار محتوای این برند را پیش پای کاربران قرار می دهد و خود کاربران هم در به در دنبال خبری از این برند دوست داشتنی هستند. 

همانطور که می بینید، سرمایه گذاری بر روی سئو با این سبک و سیاق بازگشت سرمایه بسیار بهتری برای شما خواهد داشت. اینطوری دیگر لازم نیست خودتان را برای جلب نظر مشتریان به آب و آتش بزنید، بلکه همه چیز کاملا برعکس خواهد شد. 

مطلب مرتبط: بازاریابی و روابط عمومی در دوران کرونا

اجاره غرفه در رویدادها: به وقت گپ و گفتی دوستانه

دنیای دیجیتال هر چقدر هم که پیشرفت کند، بازهم جایگزین تعاملات رو در رو نمی شود. شما را نمی دانم، ولی من که هنوز هم یک دورهمی دوستانه را با هیچ تماس ویدئویی عوض نمی کنم. این ماجرا در حوزه بازاریابی نیز مصداق دارد. شما هر چقدر هم روی شبکه های اجتماعی سرمایه گذاری کنید، باز هم مشتریان دوست دارند ردی از برندتان در دنیای واقعی ببینند. درست اینجاست که روابط عمومی می تواند به داد کسب و کار شما برسد. 

اگر تا حالا در هیچ رویدادی مشارکت نداشته اید، تا همینجا هم کلی از مشتریان تان را از دست داده‎اید. پس به جای اینکه دست روی دست گذاشته و منتظر معجزه باشید، بهتر است همین حالا جست وجوی تان برای رویدادهای مناسب را شروع کنید. یادتان باشد همینکه اسم برندتان در کنار فهرست بلندبالای حاضران در مراسم بیاید، کافی نیست. در عوض باید کمی پا را از این موارد فراتر گذاشته و سراغ برپا کردن غرفه اختصاصی برندتان بروید. اینطوری خیال تان از بابت تعامل نزدیک با مشتریان راحت خواهد بود. 

بازاریاب هایی که سال های سال در شبکه های اجتماعی با مشتریان سر و کار داشته اند، احتمالا توصیه های ما برای حضور در مراسم های مختلف را خیلی دوست نخواهند داشت. خب در این صورت ما باید از ایده مان دفاع کنیم. راستش را بخواهید، حضور در مراسم های تخصصی مشتریان را بیشتر از هر زمان دیگری نسبت به برندتان کنجکاو خواهد کرد. به علاوه، حاضران به راحتی امکان بازدید از غرفه شما و حتی گپ و گفتی دوستانه با اعضای شرکت را خواهند داشت. 

معمولا اجاره غرفه در مراسم های مهم برای کسب و کارهای حوزه B2B خیلی بیشتر از بقیه اهمیت دارد؛ چراکه در این مدل بازاریابی معمولا اعتماد حلقه گمشده ماجراست. پس چه بهتر که در مراسم های کاری فرصتی برای گفت وگو میان طرفین ایجاد شود. قبول دارم چنین تلاش هایی تازه اول راه است، اما همین که اقدامی برای رفع این مشکل انجام دهید، شما را از رقبا جلو خواهد انداخت. 

روابط عمومی در شبکه های اجتماعی: کلید فراموش شده بازاریابی 

زمانی نه چندان دور مشتریان برای بهره مندی از خدمات مختلف یک برند باید ساعت ها در صف انتظار اپراتور تلفنی معطل می شدند. چه بسا گاهی اوقات نیاز به مراجعه حضوری هم بود. آن وقت آدم یک روز کامل کار و زندگی اش می افتاد تا بلکه خدماتی نصفه و نیمه نصیبش شود. البته الان ماجرا کاملا فرق دارد؛ چراکه محبوبیت شبکه های اجتماعی کار ارائه خدمات به مشتریان را بی نهایت ساده کرده است. کافی است یک اکانت رسمی برای برندتان در پلتفرم های محبوب ساخته و بعد هم تمام خدمات موردنیاز مشتریان را از طریق این بستر ارائه کنید. 

یادتان باشد وقت مشتریان باید همیشه برای شما مهم باشد. پس به جای اینکه همچنان با روش های کلاسیک کلی از وقت شان را بگیرید، همه چیز را دیجیتالی کنید. البته در این میان نقش روابط عمومی در شبکه های اجتماعی خیلی پررنگ تر از این حرف هاست. مثلا واکنش برندهای بزرگ به کامنت های کاربران را در نظر بگیرید. معمولا غول های بازار خیلی زود نسبت به کامنت های مهم واکنش نشان می دهند. شاید این نکته برای خیلی از بازاریاب ها مفهوم خاصی نداشته باشد، اما نظر مشتریان درباره یک کسب و کار را حسابی زیر و رو خواهد کرد. هرچه باشد مشتریان همیشه به برندی که حواسش به نظرات مشتریان هست، روش خوش نشان خواهند داد. 

روابط عمومی در اینجا مثل یک واسطه خوش اخلاق عمل می کند تا قالب خشک و بی روح برندتان در شبکه های اجتماعی را عوض کند. احتمالا شما هم تجربه مشاهده برندهای بی نهایت جدی و خشک در پلتفرم های اجتماعی را داشته اید؛ از همان برندهایی که آدم اصلا رغبت نمی کند سراغ شان را بگیرد. راستش را بخواهید، خطر تبدیل شدن به یک چنین برندی برای همه کسب و کارها وجود دارد. پس تا دیر نشده کمی با کاربران خودمانی تر شوید. باور کنید یا نه، حتی یک جمله دوستانه هم نظر مشتریان درباره برندتان را از این رو به آن رو خواهد کرد. 

مطلب مرتبط: تفاوت بین بازاریابی و روابط عمومی

همکاری با اینفلوئنسرها: میانبری برای بازاریابی بهتر

ارتباط گرم و صمیمی با مشتریان معمولا کار راحتی نیست؛ چراکه با وجود کلی برند رنگارنگ در بازار، شما در نگاه اول مزیت چندان زیادی در مقایسه با بقیه ندارید. در چنین شرایطی شما دو تا راه حل بیشتر ندارید. اول اینکه با سعی و تلاش خستگی ناپذیر به مرور زمان خودتان را از رقبا متمایز کنید؛ دوم اینکه دنبال یک راه میانبر باشید. 

اشتباه نکنید، منظور ما از راه میانبر اصلا شباهتی به داستان های پلیسی یا کارهای غیرقانونی نیست. در عوض شما می توانید از روابط عمومی عالی دیگران به سود برندتان استفاده کنید. احتمالا ذهن تان اول از همه سراغ سلبریتی ها می رود. خب در این صورت نیمی از راه را درست آمده اید. نصف دیگر ماجرا مربوط به انتخاب افرادی مناسب برای کارتان است. پیشنهاد ما در روزنامه فرصت امروز همکاری با اینفلوئنسرهاست. ماجرا جالب شد، نه؟

اینفلوئنسرها مثل نیروی کمکی هستند که درست سر بزنگاه به کمک شما می آیند. منظور ما همان موقعیت هایی است که احساس می کنید دیگر هیچ راهی برای جلب نظر مشتریان ندارید. از آنجایی که اینفلوئنسرها محبوبیت زیادی بین کاربران دارند، کارشان برای جلب نظر مشتریان مدنظر شما بی نهایت راحت است. البته باید حواس تان باشد با کدام گروه از اینفلوئنسرها همکاری می کنید؛ چراکه یک همکاری سرسری هرگز موفقیتی برای تان به همراه نخواهد داشت!

بی شک وسوسه همکاری با اینفلوئنسرهای بزرگ هیچ وقت دست از سر آدم برنمی دارد. با این حال شما باید گاهی اوقات خودتان را کنترل کرده و کمی منطقی به ماجرا نگاه کنید. ما در روزنامه فرصت امروز معتقدیم همکاری با اینفلوئنسرهای بی نهایت مشهور که اتفاقا حقوق بالایی هم می خواهند، هیچ موفقیت بزرگی برای شما به همراه نخواهد داشت. این کار مثل آن است که یک تیم بسکتبال محلی بخواهد لبران جیمز را بخرد. بی شک سرنوشت چنین تیمی حتی با بهترین بازیکنان دنیا هم یک شبه عوض نخواهد شد. 

توصیه ما در این بخش برای شما شروع کارتان با اینفلوئنسرهایی در حد و اندازه کسب و کارتان است. مثلا اگر شما در یک بازار محلی فعالیت دارید، جلب توجه مشتریان جهانی خیلی به دردتان نخواهد خورد. در عوض همکاری با یکی از اینفلوئنسرهایی که در همان بازار محلی شهرت بالایی دارد، ایده ای ارزان و در عین حال تاثیرگذار خواهد بود. 

تمام کاری که اینفلوئنسرها برای برند شما انجام می دهند، بهبود اوضاع روابط عمومی تان در کمترین زمان ممکن است. به زبان خودمانی، کاری که شما باید در طول ماه ها یا حتی سال ها انجام می دادید، حالا به لطف حضور اینفلوئنسرها در عرض یکی دو هفته انجام خواهد شد. 

استفاده از محتوای تولیدی کاربران (UGC): آخرین سکانس ماجرا

حالا که تا اینجا با ما همراه بودید، لطفا کمی بیشتر حوصله کنید تا آخرین تکنیک مان را هم رو کنیم. این روزها مشتریان علاقه زیادی برای ارتباط نزدیک با برندهای مورد علاقه شان دارند. اگر حرف ما را باور ندارید، یکبار هم که شده توئیتر یا اینستاگرام را باز کنید و هشتگ برندی مثل لویی ویتون یا مایکروسافت را سرچ کنید. با این کار شما نه تنها چند تا از محتوای درجه یک مربوط به اکانت این برندها را مشاهده خواهید کرد، بلکه کلی از طرفداران آنها را می بینید که یک عالمه محتوا درباره برند محبوب شان تولید کرده اند.

اگر برند شما هم آنقدر خوش شانس هست که طرفداران پر و پاقرص داشته باشد، احتمالا گه گاهی محتوای تولیدی کاربران به پست تان می خورد. این مدل از محتواها در واقع نه از سوی بازاریاب های حرفه ای، بلکه کاربران عادی طراحی می شود. به همین خاطر اغلب اوقات کیفیتی قابل مقایسه با یک کمپین بازاریابی را ندارد. با این حال شما اصلا نباید دور آنها را خط بکشید؛ چراکه مشتریان با هزار امید و آرزو آنها را برای تان ساخته اند!

مطلب مرتبط: روابط عمومی یا بازاریابی، فروش خوب و موفق، حاصل کدام است؟

فرمول ما در این بخش خیلی عجیب یا غیرمنتظره نیست. شما باید هر چند وقت یکبار محتوای تولیدی کاربران را در اکانت برندتان بازنشر کنید. اینطوری نه تنها مشتریان تان هیجان زده خواهند شد، بلکه یک سیگنال مهم را نیز تحویل شان می دهید: ما همیشه چهار چشمی حواس مان به شما هست.

خیلی از برندها دائما تلاش می کنند با کمپین های پرهزینه یا حرف های کلیشه ای به مشتریان ثابت کنند همیشه هوای آنها را دارند. اگر شما هم بارها و بارها این مسیر را طی کرده اید، بد نیست یکبار هم که شده به جای حرف زدن سراغ بازنشر محتوای تولیدی کاربران بروید. قول می دهم اینطوری نتیجه خیلی بهتری به دست می آورید. به علاوه، یخ مشتریان هم خیلی زود آب شده و با شما صمیمی خواهند شد. 

منابع:

https://www.smartinsights.com

https://marxcommunications.com