من هر چند هفته یک بار جلسه ای با کارمندان جدید برگزار می کنم. در این جلسه، علاوه بر شفاف سازی اهداف، ماموریت و ارزش های اصلی شرکت، به نحوه زندگی و کار بر اساس این ارزش ها در محیط شرکت نیز می پردازم. در انتها از کارمندان می خواهم که احساس و تجربه حضور چند هفته ای خود در شرکت و تفاوت آن با سایر شرکت ها را با سایرین به اشتراک بگذارند.
اخیرا یکی از کارمندان گفت که تمام اعضای این شرکت به دنبال کمک به یکدیگر هستند. او گفت که تمایل اعضای شرکت به مشارکت و ارائه اطلاعات بسیار استثنایی است و نظیر آن در هیچ شرکتی وجود ندارد: «اگر شما در آن شرکت ها اطلاعاتی به دست آورید، باید آن را به عنوان یک «مزیت رقابتی» برای خود حفظ کنید.»
این برای من بسیار جالب بود. این عمل باعث نابودی شرکت از درون خواهد شد و کارمندان با یکدیگر خواهند جنگید. چطور چنین اتفاقی رخ خواهد داد؟ به نظر من رهبری بی تاثیر نیست.
شما به عنوان یک رهبر، مسئول تمام اتفاقات شرکت خود هستید.
«آتش دوستانه» اصطلاحی نظامی است که به معنای شلیک اتفاقی به یکی از نیروهای خودی در جنگ می باشد. این اشتباه مرگبار زمانی رخ خواهد داد که سرباز، در نتیجه پیام ها و ارتباطات اشتباه و ضعیف، نیروهای خودی را به عنوان دشمن شناسایی می کند.
تیم های زمینی، هوایی و دریایی نیروی دریایی آمریکا این اصطلاح را با نام «آبی بر علیه آبی» می شناسند (به دلیل رنگ لباس نظامیان آمریکایی). جوکو ویلینک (Jocko Willink) و لیف بابین (Leif Babin) در کتاب فوق العاده مالکیت شدید: نحوه رهبری و پیروزی نیروی دریایی آمریکا به توصیف چند موقعیت «آبی بر علیه آبی» پرداختند و توضیح دادند که چطور سربازان تا مرز کشتن دوستان و هم رزمان خود پیش می روند. این تجربه وحشتناک نشان دهنده وظیفه خطیر رهبر است. رهبر باید تفاوت میان دوست و دشمن را به افراد و کارمندان خود آموزش دهد.
برخلاف میدان جنگ، که دود و انفجار باعث گمراهی سرباز می شود، آتش دوستانه در تجارت هرگز اتفاقی نیست و نتیجه مستقیم رهبری اشتباه است. رهبران غالبا به صورت آگاهانه جنگ و دعوا و جدل را در تیم های خود تحمل می کنند و واکنشی نشان نمی دهند. به اعتقاد من اکثر تجارت ها نه به دلیل رقابت و بازار، که به دلیل مشکلات درون سازمانی ورشکست و نابود می شوند.
البته، در تجارت نتیجه «آبی بر علیه آبی» دادگاه نظامی و مرگ و زندان نیست. با این حال، یکی از مهم ترین نشانه های یک رهبر ضعیف، محیط کاری مسموم و شرکتی در معرض نابودی است.
چطور از بروز شرایط «آبی بر علیه آبی» جلوگیری کنیم؟
راه های مختلفی وجود دارد. تیم و کارمندان باید درک کنند که رقابت نه در درون شرکت، که در خارج آن است.
رهبران نباید اجازه دهند که افراد اطلاعات مهم و حیاتی را صرفا جهت کسب قدرت بیشتر به صورت محرمانه و سری حفظ کنند. اجازه ندهید که مدیران یا کارمندان یکدیگر را به دلیل شکست و ناکامی سرزنش و مواخذه کنند. تمرکز تمام افراد باید بر شناسایی و حل مشکل و درس گرفتن از اشتباهات قرار گیرد.
مهم ترین نکته: ما به عنوان رهبر نباید اجازه دهیم که مشکلات شخصی بر اهداف و ارزش های شرکت ارجحیت یابند. چنانچه افراد به صورت یکپارچه کار نمی کنند و کارمندان به دنبال تخریب یکدیگر هستند، مقصر ما هستیم. ما باید میزان اهمیت شرکت و اهداف آن را برای تمام افراد تشریح کنیم و طرح هایی برای گسترش همکاری و تشویق کار گروهی داشته باشیم.
من در شرکتم به تیم ها و افرادی که با دیگران همکاری می کنند پاداش می دهم. ما حتی یک جایزه سالانه هم داریم که نشان دهنده یکی از ارزش های اصلی شرکت است: «برای روابط ارزش قائل باشید.» همچنین تمام کارمندان اهداف فصلی دارند و این اهداف کاملا در راستا اهداف اساسی شرکت می باشند. به این ترتیب همه به صورت یکپارچه کار خواهند کرد و در مسیری مشترک گام برخواهیم داشت.
تاکتیک موثر بعدی، تشویق ثبت و به اشتراک گذاری اشتباهات و شکست است. هدف از این کار تمسخر یا تخریب شخصیت افراد نیست بلکه همه باید از این اشتباهات درس بگیرند. برای مثال، ری دالیو (Ray Dalio) در سازمان بریج واتر (Bridgewater) یک دفترچه شکست دارد که تمام افراد اشتباهات و آموخته های خود را در آن ثبت می کنند.
سیاست شرکت بر این باور استوار است که اشتباه بخشی از کار است، ولی همه باید از آن درس بگیرند. چنانچه از این نکات برای ایجاد یک فرهنگ و ارزش مشترک استفاده کنید، مطمئن باشید که کارمندان نیز در کنار یکدیگر با دشمنی مشترک، یعنی رقبا خارجی، خواهند جنگید. بدون وجود یک فرهنگ قدرتمند شما رهبر تعدادی سرباز مزدور خواهید بود که در اولین فرصت به یکدیگر حمله خواهند کرد.
هیچ اتفاقی دردناک تر از نابودی یک شرکت از درون نیست. از بروز این اتفاق جلوگیری کنید..