توسعه کشور و برنامه ریزی برای دست یافتن به آن، از مهم ترین وظایف مدیریت کلان کشور است. به همین خاطر برنامه هایی برای توسعه یافتگی کشور تدوین شده است و می توان این گونه گفت که بخش اعظمی از فعالیت ها و کنش های میان ارکان حاکمیتی کشور به منظور نیل به اهداف توسعه ای است. در برنامه های توسعه ایران به مسئله توسعه روستایی بسیار تاکید شده است، چراکه روستا و جوامع روستایی نقش مهمی در عرصه اقتصاد، صنعت و. . . دارند.
روستا به عنوان نخستین بخش از زنجیره تامین ، وظیفه تولید مواد اولیه (منابع خام) صنایع مختلف را برعهده دارد. به همین جهت لازم است برای پویایی در صنعت که یکی از اهداف اصلی توسعه محسوب می شود، به توسعه روستایی نگاهی ویژه داشت. علاوه بر این حدود 21میلیون نفر از جمعیت کشور در روستاها ساکن هستند که در سال های اخیر به دلیل مشکلات پیش آمده به شهرها مهاجرت کرده اند. همان طور که روشن است مهاجرت از روستا به شهر، نتایج سوء و زیان هنگفتی را در ابعاد مختلف برای کشور به همراه دارد.
اهمیت توسعه روستایی
با توجه به دلایل ذکر شده لزوم توسعه برای کشور به خصوص توسعه روستایی به وضوح مشخص است، اما در اجرای این برنامه ها از سوی متولیان گاه دچار انحراف هایی از هدف اصلی می شویم. با بررسی های روند اجرای الگوهای توسعه ای به این نکته برمی خوریم که غالبا افراد مسئول می خواهند تمامی بخش های یک صنعت یا کسب وکار در یک روستا ایجاد شود. یعنی نمایندگان روستایی به دنبال این موضوع هستند که تمامی بخش های صنایع مورد نظر را در روستای خود تاسیس کنند.
این موضوع به هیچ وجه با سیاست ها و اولویت های کشور منطبق نیست، زیرا این تمامیت خواهی سبب می شود که هزینه های زیادی صرف ایجاد صنایع شود و با توجه به جامعه روستایی موجود در اطراف آن، سبب شکست صنعت و کسب وکار می شویم؛ چراکه جامعه تشکیل دهنده یک روستا نمی تواند به تنهایی تامین نیروی انسانی مورد نیاز آن صنعت را برعهده گیرد و این موضوع باعث مهاجرت و تامین نیروی انسانی از سایر روستاهای همجوار می شود که تمامی این موارد باعث افزایش هزینه ها و کاهش بهره وری می شود. همچنین این رویه با موضوع توسعه در تضاد است، زیرا سبب انحصارگرایی و تمرکز می شود.
علاوه بر این باید توجه داشت که در این روند تمامی روستاها خواهان ایجاد صنایع در محل روستایشان هستند. این امر علاوه بر اینکه امکان پذیر نیست، سبب هزینه های معطل ماندن طرح ها و عقب افتادن اجرای آنها نیز می شود. در کنار این رویه (تمامیت خواهی توسعه صنعتی) رویه دیگری را نیز می توان اتخاذ کرد؛ الگوی توسعه زنجیره وار. در این الگو به جای تمرکز تمامی بخش های یک صنعت از مواد اولیه تا محصول نهایی در یک روستا، سعی می شود با توجه به ظرفیت ها و شرایط محیطی روستا، بخش های مختلف یک صنعت در روستاهای مختلف با در نظر گرفتن شرایط بهینه زنجیره تامین تقسیم شود.
با این حال به نظر می رسد الگوی توسعه و ایجاد بخش های مختلف صنایع با نگاه کارشناسی به صورت زنجیره وار در روستاهای مختلف بتواند علاوه بر اینکه نیاز روستاها را به دسترسی به اشتغال و صنعتی شدن تامین کند، بتواند بخش مهمی از توسعه صنعتی کشور را هم محقق سازد.
به همین منظور، نکات زیر جهت انجام هرچه بهتر این الگو پیشنهاد می شود:
1 - مطالعه و بررسی توانمندی های روستا و اختصاص بخش های مختلف صنایع متناسب با ظرفیت روستاها
2 - نگاه کلی و کلان به مالکیت های صنعتی در میان مسئولان روستایی
3 - افزایش روحیه تعامل و همکاری به جای روحیه انحصارگرایی
کارشناس اقتصادی