یک داستان سرایی خوب همیشه به موفقیت کمپین های تبلیغاتی کمک شایان می کند. بسیاری از پیشگامان تبلیغات همچون لئو برنت معتقدند که یک داستان قوی در تبلیغات به غنی سازی محتوا و احساسات در رابطه با مخاطبان کمک کرده و در برقراری ارتباطات بسیار مهم است.
داستان سرایی چیز جدیدی نیست، اما رشد سریع رسانه های اجتماعی تقاضا برای راه های مؤثر برای انتقال روایت برند را ایجاد کرده است. اکوسیستم های اجتماعی به سرعت با معرفی قالب ها و فرمت های تبلیغات پاسخ داده است. اما قالب های جدید تبلیغات فقط نیمی از این نبرد هستند. بخش دوم و شاید مهم تر، برقراری ارتباط در داستان در مسیری است که می خواهد با مخاطب هدف شما ارتباط برقرار کند.
با توجه به مطالعات صورت گرفته، همان بخشی از مغز که به ما کمک می کند تا داستان را درک کنیم، برای هدایت تعاملات و فعالیت های انسانی نیز استفاده شده است. به عبارت دیگر، داستان سرایی مؤثر می تواند به طور مستقیم رفتار مخاطبان خود را تحت تأثیر قرار دهد.
با علم به این مسئله، واقعیت این است که داستان سرایی در تبلیغات قطعاً تأثیرگذار است و تیم یا گروه خدمات و تولید محتوا در شبکه های برند به این مسئله کمک می کنند.
سه مرحله الزام آور برای داستان سرایی در تبلیغات:
چرا ما فیلم نگاه می کنیم؟ چرا ما مجذوب محتوای یک کتاب می شویم؟ وقتی که فیلم ها خوب ساخته یا داستان ها خوب نوشته شوند در واقع آنها داستان های فوق العاده ای را برای ما بیان می کنند و ما به عنوان یک انسان، به طور غریزی تمایل داریم با آنها ارتباط برقرار کنیم و در بسیاری از موارد، ما رفتار و تجربیات مان را با داستان های آنها مقایسه و هم تراز می کنیم.
با این تفکر، با اجرای درست تبلیغات اجتماعی می توانید یک اثر مشابه خلق کنید. در اینجا سه راه برای تحقق آن پیشنهاد می شود:
1- شناسایی ماموریت برند و پی ریزی اصول
برای شروع داستان، نیاز دارید بدانید چشم اندازی را که دنبال می کنید، چیست؟ فارغ از سودآوری و انتفاع که طبیعتا هر بنگاه اقتصادی و کسب وکاری آن را دنبال می کند، چرا شرکت شما وجود دارد؟ برند شما چه چیزی را قرار است نشان دهد؟
هدف عمومی فراتر از امور مالی، پایه و زمینه ای است که شما می توانید ارتباط با مشتریان را ساخته و به توسعه ارتباطات عمیق تر با آنها بپردازید. Honest Tea مثال کامل از برندی است که به طور صحیح ماموریت خود را درک و از آن برای ارتباط با مشتریان خود استفاده می کند.
تولید نوشیدنی با مزه ای فوق العاده. Honest Tea با در نظر گرفتن سلامت و محیط زیست در رابطه با مصرف کنندگان، با آنها ارتباط برقرار کرده و به طور صریح و شفاف از چگونگی بهره مندی و دستیابی به منابع و فراهم کردن محصول برای آنها می گوید. اگر یک دلیل قدرتمند برای «بودن» دارید، پس روایت برند شما با مشتریان تان می تواند شکل گرفته و به ارتباط منجر خواهد شود و البته برای آنها در جهت مسیری که منتهی به خرید می شود، الهام بخش خواهد بود.
2- قابل اعتماد، راستگو و صادق باشید
ریشه کردن در هر داستان شگفت انگیزی، یک احساس قوی از صداقت و شفافیت با خود دارد. اما آن چیزی نیست که یک شبه اتفاق بیفتد.
در حقیقت سال ها با ارسال پیام ها و داستان های سازگار برای رسیدن به نقطه ای که شما را قابل اعتماد و راستگو بدانند زمان می برد.
وقتی یک بنگاه ماموریت هایش را درک می کند، به آن می چسبد. این تعهد به این معنا نیست که نمی تواند آن را دستخوش تغییر قرار دهد، اما در هر مرحله ای که هستید، باید ثبات و تداوم (سازگار) داشته باشید. در طی مراحل، تغییر دادن پیام یا متنوع ساختن آن منجر به سردرگمی مخاطبان شده و آنها را به سمت برندهایی هدایت می کند که بتوانند شناخت دقیق تر و بهتری از آنها داشته باشند.
مطمئناً برند برای انطباق نیاز به ماندن در صحنه دارد، اما چشم پوشی از هویت برند می تواند صرفاً به خاطر تناسب، به صداقت شما صدمه زده و برند را از مسیر اعتماد خارج کند. هر وقت می خواهید یک تغییر اساسی در پیام اصلی برندتان ایجاد کنید، مطئن شوید که اتفاقی با برنامه است که دلیل آن سازمان و مشتریانش هستند.
با توجه به مطالعات انجام شده توسط کوهن و ولف، ماندن دیزنی به عنوان یکی از معتبرترین برندهای جهان شگفتی نیست. روایت دیزنی از زمان تأسیس (تقریباً از 100 سال پیش)، سازگار و باثبات مانده است و ریشه در ارزش های اصلی خود با محوریت خلق تجربیات جادویی دوانده؛ تلاشی که مشتریان به وضوح به آن توجه داشته و در موفقیت مستمر دیزنی منعکس شده است.
3- اصول یک داستان خوب را فراموش نکنید
موفقیت هر داستانی متکی بر یک سری اصول نوشتاری قدرتمند است. یک داستان جذاب واقعی باید ساده بوده و دربرگیرنده آغاز، میانه و پایان باشد. در زمینه تبلیغات اجتماعی، برندتان باید از اصول مشابه پیروی کند.
صرف نظر از نوع تبلیغ، تبلیغ باید شروعی قوی داشته باشد که بتواند توجه مخاطبان را جلب کرده، موقعیت ایجاد کرده وآنها را تحریک به ماندن و فکر کردن کند. وسط تبلیغ خود را با یک مشکل و درگیری که نیاز به حل و فصل دارد و چگونگی رفع آن، مطرح کنید.
تحقیقات انجام شده توسط میلوارد براون بیان می کند داستان هایی که به وضوح وظایف یک برند را الزام آور، باورکردنی و جدایی ناپذیر نشان می دهند در طرح داستان بسیار مؤثر هستند. درست مثل یک فیلم و داستان خوب، یک تبلیغ تأثیرگذار باید یک شگفتی ایجاد کرده و مردم را با اشتیاق زیاد رها کند.
کارشناس ارشد بازاریابی
مطالب مرتبط: