کودکان، مهم ترین قشر و هدف بازار نام های تجاری و تبلیغات هستند. بچه های امروزی مثل کودکان دوره قرون وسطی دیگر «بزرگسالان کوچک» نیستند و نقش آنها در خانواده غیرقابل انکار است. از دهه 80 تاکنون هدف اکثر تبلیغات، کودکان خردسال بوده اند و با شروع فصل تعطیلی مدارس، انواع به خصوصی از تبلیغات مربوط به سرگرمی کودکان افزایش پیدا می کند. کودکان ساده و بی تکلف هستند و به راحتی با عوامل مختلف و جالبی تحت تأثیر قرار می گیرند.
بسته بندی های رنگارنگ، شعارهای تبلیغاتی آهنگین، شخصیت های کارتونی سرگرم کننده، بازی ها و انواع مسابقات برای آنها هیجان انگیز است و برند ها با بهره گیری از همین قدرت تأثیرپذیری در کودکان به عنوان هدف بازار نفوذ می کنند.
یکی از موضوعات مهم و جالب برای مطالعه و پژوهش در بازاریابی رفتار مصرف کننده است؛ بدیهی است کودکان نیز از این مقوله مستثنی نیستند. دنیای ساده و در عین حال پررمز و راز و پیچیده کودکی، جذابیت پژوهش در این زمینه را صدچندان می کند.
انتخاب و خرید یک محصول را نباید تنها به عنوان روندی پنداشت که در آن کودک یک کالا را از میان کالاهای به نمایش گذاشته شده خریداری می کند؛ به عبارت دیگر، در نظر گرفتن کودک به عنوان یک مصرف کننده یعنی توجه به او، زمانی که فعالانه و آگاهانه در فرآیندها و فعالیت های مرتبط با تصمیم گیری، خرید و مصرف مشارکت می کند.
کودکان در سنین پایین تبدیل به مصرف کننده می شوند و طیف متنوعی از عوامل اثرگذار و تجارب شخصی شان عادت های مصرفی آنها را شکل می دهد. در این بین، عوامل مؤثر بسیاری نیز وجود دارد؛ این عوامل، ابتدا بر سطح آگاهی کودک در مورد مسائل مربوط به خرید و تصمیم گیری اش اثر گذاشته و در مرحله بعد منجر به افزایش مهارت های مصرفی کودک می شود.
با بررسی رفتار خرید کودک، این امکان فراهم می آید که به ارزش ها و نگرش های او نیز پی برده شود، چراکه او نیز همانند یک فرد بزرگسال با کالایی که مصرف می کند سعی در خلق و حفظ هویتش دارد تا حس هویت چه کسی بودن را به واسطه آنچه مصرف می کند، به نمایش بگذارد. به بیانی بهتر، رفتارخرید کودک نمود خارجی عواملی است که در شکل دهی این رفتار اثرگذار بوده و با مطالعه آن، می توان باورهای کودک را درک کرد و به علت های انتخابش پی برد.
واضح است که امروزه کودکان نسبت به گذشته قدرت خرید بیشتری پیدا کرده، بر تصمیم گیری خرید خانواده اثرگذارتر بوده و نقش مؤثرتری در خرید کالاها دارند و والدین نیز به تناسب موقعیت های اجتماعی، تحصیلی، درآمدی و... به نظر کودکانشان در خرید محصولات، بیشتر توجه می کنند. به موازات آن، فعالیت های شرکت ها در این راستا نیز افزایش یافته، به طوری که امروزه هدف بسیاری از تبلیغات، به خصوص تبلیغات تلویزیونی کودکان هستند.
بنابراین، با انجام مطالعات کافی در زمینه رفتار خرید (مصرف کننده) کودک، از سویی می توان حمایت بیشتری از او کرد و با آموزش های لازم، سطح آگاهی اش را افزایش داد و در شرایط کنونی و دنیای رقابتی حاضر، که تولیدکنندگان برای رشد و بقا از هر شیوه و ابزاری برای فروش محصولات خود استفاده می کنند، برای مصون نگه داشتنش عمل کرد. از سویی دیگر، می توان به شرکت های فعال در زمینه تولید محصولات کودکان نیز اطلاعات مناسب و مفیدی ارائه کرد تا با توجه کافی به کودک و خواسته هایش، محصولات مناسب را تولید و با روش های صحیح عرضه کنند.
خوردنی ها، آبنبات ها، اسباب بازی ها و... روی همه این محصولات و بسیاری دیگر، کوچولو های عزیز ما تصمیم گیرندگان هستند. اما آنهایی که وزن بیشتری در تصمیم گیری هستند پدر و مادران کودکانند و در مرحله آخر آنها باید تجویز کنند که این محصول خوب است یا بد. بنابراین بسیاری از شرکت های بازاریابی مجبورند خود را با آنها انطباق دهند. ما اغلب گمان می کنیم که صحبت کردن با کودکان راحت از ارتباط با بزرگسالان است. هیچ چیزی وجود ندارد و این ارتباط فرآیندی است که باید در مراحل پی در پی به دنبال رسیدن به آن باشیم. بیایید ببینیم که چگونه می شود به اهداف خاص خود رسید.
مرحله یکم، اغوا:یک کودک ظرفیت بالایی برای انتزاع دارد. به منظور جذب و حفظ توجه آنها، می توانید روی این موارد بازی کنید:
•صداها: موسیقی های ساده را به یاد داشته باشید، همچنین آهنگ، شعار، پیام و...
•تصاویر رنگارنگ و متحرک
•استفاده از شخصیت های فانتزی، حیوانات، ابرقهرمان ها (مانند Nesquik Quicky، شاهزاده لو، رونالد در مک دونالد و...)
راهنمایی:
•این نکته ضروری است که ما باید اولویت خود را استفاده از رسانه ها بگذاریم تا بتوانیم به اهداف بهتر برسیم، از جمله زنجیره ای از کارتون یا مجلات مصور با توجه به گروه سنی کودکان
•هدیه دادن برای حفظ دلبستگی و بیدار ماندن میل کودکان (هدیه دادن باعث جذاب تر شدن محصول در نزد کودکان می شود.)
مرحله دوم، تحریک: ما نمی توانیم به یک کودک به عنوان یک بزرگسال نگاه کنیم. با استفاده از یک روانشناس کودک می شود استراتژی بازاریابی را در اختیار گرفت.
•کودک باید از شرایط و حوادث آشنا اطمینان پیدا کند.
•کودک محصولاتی را که توسط دیگر بچه ها دوست داشته شده اند می پسندد (این معیار در زمان نوجوانی تغییر می کند. )
•کودکان همیشه پایبند به یک زبان مشابه یا نزدیک به زبان خود هستند.
برای ارتباط راحت تر با کودکان:
•پیام شما باید ساده باشد، قابل فهم و قابل مقایسه، تکرار در پیام باعث جذب کودک می شود.
•انتخاب موضوعات طنز و قابل تخیل برای ارتباط با کودکان بسیار خوشایند است. کودک این گونه شما را به راحتی به یاد خواهد داشت.
•پاسخ شما به کودکان باید در مدت زمان کوتاهی باشد. این گونه علاقه مندی کودک بیدار خواهد ماند.
مرحله سوم، عضویت: کودکان اغلب موضوع اصلی خرید هستند. اغلب کودکان در خرید مستقیماً حضور ندارند اما ذی نفع هستند. شما باید این انگیزه را در آنها ایجاد کنید که پدر و مادر خود را ترغیب کنند. تبلیغات باید یک منبع اصلی برای تحت تأثیر قرار دادن والدین باشد. باید کودکان را با وعده ترغیب کنیم تا او قادر به انتقال خواسته خود به پدر و مادر باشد. برخی از ایده های کلاسیک برای وعده به کودکان می توانند الهام بخش باشند: مانند امنیت (نداشتن ترس از شب)، سرگرم کننده (خوردن شکلات خوب)، شناخت اجتماعی و ...
مرحله چهارم، خرید: امروزه، کودکان نقش مهمی در تصمیم گیری والدین دارند. برای کودکان زیر سه سال یک انسان بالغ تصمیم برای خرید می گیرد، اما بعد از آن کودک تبدیل به یک خریدار مستقیم محصولات (آبنبات، کارت های بازی و... ) می شود و به سرعت کودک قادر خواهد بود محصولات شما را تشخیص دهد.
راهنمایی:
آرم، رنگ، طرح بسته های موجود در بسته بندی محصولات خود نقطه عطفی است که اجازه می دهد کودکان محصولات شما را به راحتی شناسایی کنند، بنابراین اتخاذ یک بسته بندی مطلوب عاملی است که موجب جذب کودک می شود و هر گونه تغییر می تواند انتخاب کودک را مختل کند.
مرحله پنجم، وفاداری: یک کودک، یک فرد بالغ آینده است. یک مشتری مستقیم در آینده خواهد بود که قدرت خرید را رشد خواهد داد. بیشتر نام های تجاری که ما می بینیم بخشی از زندگی روزانه ما هستند. اکثر بزرگسالان با توجه به عادت کودکی در بزرگسالی نیز خرید محصولات را ادامه خواهند داد و این موضوع تبدیل به نوستالژی در زمان بزرگسالی می شود که باعث معرفی محصولات به فرزندان خود خواهد شد.
راهنمایی: اکثر تبلیغاتی که کودکان را تحت تأثیر قرار می دهد موجب می شود بزرگسالان نیز تحت تأثیر قرار بگیرند.
نتیجه گیری:
کودکان به عنوان مشتریان مدیریت نشده یک سن خاص در نظر گرفته شوند و نباید نفوذ آنها را در تصمیم گیری های خانواده دست کم بگیریم. سرمایه گذاری در رابطه با نام تجاری / کودک یک ایده خوب است، زیرا این اجازه را می دهد که با کودک یک رابطه گرم و اطمینان بخش ایجاد کنیم.