در کسب و کار، کوچک یا بزرگ، گاهی اوقات تاثیرگذاری ما کاهش پیدا می کند. همه شرکت ها شروع کارشان را با انگیزه و اهداف عالی همراه می کنند. با این حال پس از گذشت اندک زمانی از شور و شوق اولیه چیزی باقی نمی ماند. به طور معمول چنین امری از طریق محاسبه ضریب توسعه شرکت سنجیده می شود. در صورت بی توجهی به میزان رشد و توسعه شرکت مان خطر تبدیل به شرکتی ورشکسته و بی هدف وجود دارد. به طور معمول برخی از شرکت ها پس از مدتی دستیابی به اهداف بالاتر را غیرممکن می یابند. به این ترتیب هیچ گاه توانایی توسعه بیشتر را نخواهند یافت.
بدون تردید ناتوانی در توسعه برند بیانگر شرایط نامناسب است، با این حال الزاما اوضاع به طور کامل بد نیست. به همین دلیل باید به عقب برگشته و برخی از دلایل وقوع مشکلات را بررسی کنیم.
به عنوان یک صاحب یک کسب و کار یا شرکت باید کار بررسی مشکل را با مشاهده بازنمایی برندمان شروع کنیم. به راستی برند ما چه مفهومی برای مخاطب بازنمایی می کند؟ نکته جالب اینکه حتی برندهای بسیار بزرگ نیز هر از چند گاهی به بازاندیشی در مورد استراتژی برندشان می پردازند. برند پپسی با 11بار بازآفرینی برندش در این زمینه رکورددار است. همچنین اپل و استارباکس نیز به ترتیب سه و چهار بار برندشان را بازسازی کرده اند. بدون تردید فهرست بندی نام شرکت های بزرگ در زمینه خلق دوباره برندشان بسیار طولانی است، با این حال هدف اصلی من در این مقاله بررسی شمار بالایی از برندهای بازآفریننده نیست. من در ادامه به بررسی شش دلیل اصلی برای بازآفرینی برند از سوی شرکت های کوچک و محلی خواهم پرداخت.
1. به هنگام تغییر و تحول مدیریتی
به عنوان یک برند، رهبر نقش تعیین کننده ای بر سرنوشت ما خواهد داشت. در اینجا مفهوم رهبر به مدیرعامل، نایب رئیس و سخنگوی شرکت اطلاق می شود. این دسته از افراد معمولا تاثیر انکارناپذیری بر روی جهت گیری های کلان شرکت ها دارند. به همین دلیل وقوع هرگونه تغییر در سطح این افراد موجب تحولات دامنه دار خواهد شد. وقتی تغییری در سطح مدیریتی روی دهد، تغییرات در زمینه جلوه عمومی و نحوه فعالیت اجتناب ناپذیر می شود. از همه مهم تر، هویت یک شرکت تغییر خواهد کرد. این امر به طور قطع بر روی هویت برند تابع نیز تاثیر خواهد داشت. بهترین اقدام یک شرکت در زمان مواجهه با تغییرات کوچک یا بزرگ مدیریتی اقدام برای بازآفرینی برندش است.
مطلب مرتبط: ترمیم برند از طریق برند سازی مجدد یا جایگاه سازی دوباره
2. هنگام نیاز برند به بازسازی
بدون توجه به میزان موفقیت و شهرت یک برند، همانطور که پیش از این اشاره شد، بازنگری یا بازسازی برند در بازه های زمانی مشخص ضروری است. در بسیاری از موارد برندهای بزرگ بازنگری در جزییات و ارزش های برندشان را در دستور کار قرار می دهند. هدف از انجام چنین کاری حفظ پویایی برند و دستیابی مجدد به افتخارات گذشته است.
شرکت های بزرگ و کوچک به منظور حفظ جایگاه شان در حوزه کسب وکار باید به طور مداوم پیشرفت کنند. در غیر این صورت به سرعت از سوی برندهای بزرگ کنار زده می شوند. گاهی اوقات فعالیت های بسیار جزئی نظیر معرفی محصولی تازه یا لوگو نو هم به بازاندیشی نیاز دارد. تلاش برای برندسازی دوباره و احیای ارزش های برندمان در قالبی نو الزاما نیازمند وقوع اتفاق خاصی نیست. شرکت های بزرگ در بازه های زمانی مشخص اقدام به بازآفرینی برندشان می کنند.
لینک تماشای ویدئو: https://youtu.be/yVCZ-7xSsCw
3. ادغام با دیگر شرکت ها یا حتی معرفی سرویسی تازه
سازمان های بزرگ بارها و بارها با ادغام یا خرید سازمان های دیگر مواجه می شوند. اگر چنین موضوعی ویژه سازمان های بزرگ است، پس چرا باید در مقاله ای مخصوص کسب و کارهای کوچک عنوان شود؟ اینجا باید به چشم دیگری ماجرا را نگاه کرد. معرفی یک محصول یا سرویسی تازه از سوی برندی کوچک دقیقا مانند ادغام سازمانی بزرگ با یکی از رقباست. به این ترتیب دامنه مشتریان هدف سازمان ها بیشتر می شود.
وقتی یک شرکت کوچک اقدام به معرفی محصولی تازه می کند، درست مانند تصمیم گیری سازمان های بزرگ به منظور ادغام با یکدیگر است. بر این اساس با معرفی محصولی تازه در عمل درهای جدیدی بر روی برندمان گشوده می شود. اگر محصول موردنظر بعد تازه ای از شرکت مان را بازنمایی کند، آنگاه دامنه وسیع تری از مشتریان مدنظرمان قرار خواهند گرفت. به عنوان مثال، اگر شرکت ما در زمینه تولید گوشی همراه فعالیت دارد، ورود به حوزه تولید تلویزیون نیازمند بازآفرینی برندمان خواهد داشت. در غیر این صورت بازخورد مشتریان بازار تلویزیون نسبت به ما مطلوب نخواهد بود.
4. تحول مشتریان و انتظارات شان
رفتار مشتریان به طور مداوم در حال تغییر است. همانطور که رفتار مشتریان تغییر می کند، نحوه واکنش برندها نیز باید تغییر یابد. البته این فرآیند تغییر ناشی از سطح انتظارات و تحول سلیقه مردم است. به این ترتیب تقاضا برای محصولاتی خاص در طول زمان دستخوش نوسان می شود. مهم ترین وظیفه کسب و کارها در این میان فهم درست از ترندها و محصولات مورد علاقه مشتریان در طول زمان های مختلف است. در غیر این صورت به طور مداوم با شوک های تازه مواجه خواهیم شد.
شرکت ها با شناخت درست سلیقه مشتریان و تحولات آن بدل به برند می شوند. وقتی شناخت ما از مشتریان افزایش یافت، باید آن را در برندمان متجلی کنیم. این امر فقط از طریق بازسازی برندمان در طول زمان به منظور هماهنگی با سلیقه تازه مشتریان امکان پذیر خواهد بود. به ویژه در عصر کنونی برندها باید بیش از هر زمان دیگری فعال باشند. در غیر این صورت دستیابی به اهداف کسب وکار دشوار خواهد شد.
5. بازآفرینی جایگاه برندمان در حین تکامل اش
همانطور که تجربه ما در زمینه کسب و کار افزایش می یابد، به تدریج مخاطب هدف مان مشخص تر خواهد شد. نتیجه این امر دریافت ویژه مخاطب از هویت برندمان است. هویت یک برند در طول زمان شکل می گیرد. به این ترتیب اصلاح آن نیز بدون محاسبه زمانی نسبتا طولانی غیرممکن خواهد بود.
در بخش قبلی به تحول و تکامل سلیقه مشتریان در طول زمان اشاره شد. فرآیندی مشابه برای برندها نیز متصور است. به این ترتیب هماهنگ با جایگاه برندمان در بازار کسب و کار باید دست به برندسازی مجدد بزنیم. این امر با هدف ایجاد سازگاری میان شرایط شرکت با موقعیت بازار کسب و کار روی می دهد. نتیجه ایجاد چنین هماهنگی افزایش توانایی برندمان در زمینه جلب رضایت مشتریان خواهد بود.
6. مبارزه با شهرت نامطلوب برندمان
به عنوان یک برند کسب شهرت در میان مشتریان هدف ارزش بسیار زیادی دارد. در حقیقت تعیین یک قیمت مشخص برای چنین مزیتی امکان ناپذیر است. شیوه کسب آن هم چندان اهمیتی ندارد. امروزه شبکه های اجتماعی، تبلیغات تلویزیونی و راه اندازی وبلاگ در عرض هم ارزیابی می شوند. هدف نهایی برندها کاملا واضح است: جلب رضایت هرچه بیشتر مشتریان و افزایش نرخ فروش از طریق آن.
مطلب مرتبط: برندسازی و اهمیت آن در دنیای کسب و کار امروزی
یکی از حوزه های مورد توجه برندها در چند سال اخیر تلاش برای حذف شهرت نامناسب شان است. کسب شهرت نامناسب در دنیای کسب و کار امری رایج است، با این حال عدم تلاش برای حذف چنین شهرت هایی اقدامی کاملا مخرب خواهد بود. همانطور که برند کنونی ما بازتاب ارزش ها و اصول شرکت مادر است، در صورت شهرت منفی باید برندمان را بازسازی کنیم. این امر جلوه ای بهتر از کسب وکارمان به نمایش خواهد گذاشت. همچنین در بسیاری از موارد جلوی انتشار هرچه بیشتر تصور منفی را خواهد گرفت.
تامل نهایی
کسب و کار هر کس سرمایه گذاری وی محسوب می شود. بدون تردید بازآفرینی برند فرآیندی ساده یا کم هزینه نیست، با این حال امکان تفکر هوشمندانه پیرامون آن وجود دارد. در بسیاری از مواقع بازآفرینی برند موجب بازگشت شرکت مان به مسیر درست خواهد شد.