به قول رابرت کیوساکی «اگر شما برند نباشید، این تنها یک کالاست که ارائه میدهید.» اگر چنین است پس چرا تنها تعداد اندکی از صاحبان مشاغل کوچک در ایجاد برند خود سرمایهگذاری میکنند؟ مطمئناً شما دغدغههای دیگری در شغل خود دارید. زمانی که تلاش میکنید کالای خود را به بهترین نحو وارد بازار کنید ایجاد برند ممکن است بسیار بیاهمیت به نظر برسد. اما نباید قدرت برندسازی را هیچگاه نادیده بگیرید. نیازی نیست که حتماً یک متخصص برندسازی با حقوق بالا استخدام کنید اما تنها انتخاب چند رنگ برای شرکت و کالای خود نیز بهعنوان برند کافی نیست و باید فراتر از آن رفت. برای شروع آماده هستید؟ در اینجا میتوانید 5 قانون مهم برندسازی را از برندهای بزرگ فرابگیرید.
1) برای برند خود ویژگیهای منحصر به فرد طراحی کنید
برای یک لحظه تمام آنچه که از برند کوکاکولا به فکرتان میرسد را از نظر بگذرانید. حالا تصور کنید که این شرکت از یک قوطی بنفش رنگ که روی آن کلمه کوکاکولا به شکل کاملاً متفاوتی نوشته شده استفاده کند و نوشابههای خود را در این قوطیها ارائه دهد. آیا چنین چیزی قابل تصور است؟ خیر. به این دلیل که کوکاکولا یکی از آن برندهایی است که ویژگیهای خاص و منحصر به خود را در بازار دارد. از تمام بستهبندیها و قوطیها گرفته تا تبلیغات رسانهای و تلویزیونی از رنگبندی طراحی سایز و نوع نوشتار یکسانی استفاده شده است و هیچکدام از اینها تصادفی نیستند.
قسمت اعظمی از موفقیت کوکاکولا به دلیل توانایی آن در ایجاد و انتقال احساس خاص مورد انتظار مشتری هنگام نوشیدن این نوشیدنی است. وقتی شما آن قوطیهای سفید و قرمز را میبینید میدانید که میخواهید یک نوشیدنی فرحبخش و گازدار بخورید و اصلاً اهمیتی ندارد که آن را از کجای دنیا میخرید. شما نیز میتوانید از چنین استراتژی برای خود استفاده کنید. باید یاد بگیرید که چگونه ویژگیهای منحصر به برند خود را ایجاد کنید و همچنین از اشتباهاتی که بسیاری از شرکتها در این مسیر با آن مواجه شدند، عبرت بگیرید.
2) فرد مناسبی را بهعنوان مسئول پیشبرد استانداردهای برند خود برگزینید
اکنون که ویژگیهای خاص برند خود را تعیین کردید باید اطمینان حاصل کنید که آنها توسط یک فرد بهعنوان «رهبر برند» در شرکت شما دنبال میشوند. اگر شما در نظر دارید روی بستهبندی جدیدی کار کنید یا در مورد استفاده از هرگونه روش جدید بازاریابی تحقیق میکنید حضور و مشارکت مشاور یا مدیر برند شما الزامی است. حتی ممکن است لازم باشد این شخص بهعنوان سفیر برند شما در جلسات آموزشی کارکنان بخش خدمات به مشتری نیز حضور یابد خصوصاً اگر در نظر دارید ارائه خدمات ویژه یکی از استانداردها و ویژگیهای منحصر به برند شما باشد. مهم نیست که چگونه امور مربوط به برندسازی روند کاری شرکت شما را تحت تأثیر قرار میدهد. شما باید به مدیر برند خود برای ایجاد یک سری تغییرات، قدرت تام بدهید حتی اگر چنین تغییراتی راحت و ارزان نباشد.
3) از داستانسرایی استفاده کنید
اگر میخواهید یک نمونه بارز از داستانسرایی را ببینید، سری به ویدئوهای تبلیغاتی شرکت نایک بزنید. به خدمت گرفتن قدرت داستانسرایی تنها مختص برندهای بزرگ نیست. شما هم میتوانید داستان تأسیس شرکتتان را بیان کنید و مواردی را که از مشتریان خود تأثیر گرفتهاید نقل کنید. مانند یک بازاریاب صحبت کردن را فراموش کنید در عوض روی مواردی تمرکز کنید که شرکت شما را منحصر به فرد میکند. با گذشت زمان قطعاً متعجب میشوید که داستانتان چگونه به سرعت از طرف مشتریانتان پذیرفته و به دیگران منتقل میشود.
4) از دادههای بزرگ بهره ببرید
«داده بزرگ» یکی از کلمات جدیدی است که اخیراً بسیار از آن استفاده میشود. اما صرف اینکه «بزرگ» است بدین معنا نیست که قابل دستیابی برای برندهای کوچک نیست. حتما تاکنون از برنامههایی استفاده کردهاید که دادههایی را به شما ارائه دهند مانند تحلیلگر گوگل یا سیستم مدیریت روابط با مشتریان و غیره. اما سوال اصلی این است که آیا شما به واقع از این دادهها استفاده میکنید؟ میتوانید با فهمیدن اینکه چه اعداد و ارقامی در موفقیت شرکت شما تأثیر بیشتری دارند شروع کنید. سپس دریابید که چگونه میتوانید گزارشات و تحلیلهایی را از منابع دادهای خود استخراج کنید؛ بهگونهای که نشانگر روند عملکرد و پیشرفت شما باشد. بسته به مدت زمان فروش دورهای خود بهتر است حداقل یک بار در ماه چنین گزارشاتی را از دادههای خود استخراج کنید آنها را مطالعه کنید. سعی کنید خود را با حجم بالای دادههای موجود سردرگم نکنید، پیچیدگی مضاعف نیز ایجاد نکنید. طبق روندی که توضیح داده شد پیش بروید اما سعی کنید همچنان که در به خدمت گرفتن دادهها پیشرفت میکنید روش تحلیلی خود را بررسی و اصلاح کنید.
5) جامعهای از مشتریان برند خود تشکیل دهید
یکی از اصول اصلی برندسازی جذب مردم است. کسانی که از برند شما پیروی میکنند باید احساس کنند که بخشی از یک جامعه هستند. جامعهای که در آن با دیگر پیروان آن برند تعلقات مشترک دارند. بعضی از برندهای بزرگ سعی میکنند این احساس را قویتر کنند. بهعنوان مثال آنها گروهی از مشتریان خود تشکیل میدهند و آنها را تشویق میکنند که مثلاً داستانهای سفرهای خود را به اشتراک بگذارند. در نتیجه اعضای این گروه احساسات مشترکی را تجربه میکنند. مهم نیست از چه روشی استفاده میکنید اما سعی کنید مشتریان خود را برای به اشتراک گذاشتن تجارب خود از برندتان تشویق کنید. این یکی از پرقدرتترین ابزار برای ایجاد یک جامعه برندی است و از این طریق به دو هدف بزرگ دست مییابید هم مشتریان شما بیشتر در معرض برند شما قرار میگیرند و هم از آن آگاهیهای بیشتری پیدا میکنند.
* کارشناس ارشد برندینگ