دانشگاه خاتم روز دوشنبه میزبان همایشی بود که در آن اقتصاد مقاومتی؛ یکی از محوریترین مباحث اقتصادی کشور، در جمع اساتید برجسته اقتصادی و اعضای انجمنهای علمی مورد بررسی قرار گرفت. دکتر فیروزه خلعتبری، مشاور عالی مجمع تشخیص مصلحت نظام در کمیسیون اقتصاد کلان و بازرگانی اصلیترین سخنران این همایش بود که به تبیین نظری اقتصاد مقاومتی پرداخت و موانع و راهکارهای اجرای آن را شرح داد.
وی در آغاز سخنرانی خود گفت: مقابله با ضربهها و آسـیبپذیری منتهی به از دست دادن هویت ساختاری و زایل شدن پایداری، یکی از خواستههای اقتصاد مقاومتی است. در حقیقت این دو، اصلیترین تهدیدهایی هستند که اقتصادی مقاومتی برایش برنامهریزی میکند، بنابراین بحثی که ما در مقاومت داریم عبارت است از قابل پیشبینی کردن و اصلاح ضربهها و اختلالاتی که میتواند ساختارها را تخریب و پایداری را زایل کند. در حقیقت دغدغه هویتهای خواهان مقاومسـازی، خطر تخریب ساختار و خطر زایل شدن پایداری است.
وی در ادامه به چند پرسش کلیدی اشاره کرد و ادامه داد: با این توضیح، پرسش کلیدی که پیش میآید این است که آیا دو دغدغه ذکرشده، با انواع بینشهای اقتصادی سازگار میشود یا آنکه خود در نهایت بینش جدیدی را ایجاد میکند که در عمل جایگزین بینشهای موجود میشود؟ پرسش دیگر این است که اگر سازگاری با بینشهای مختلف برقرار میشود، هویت اقتصاد مقاومتی چگونه باید تعریف شود و آیا این هویت برای تمام بینشها یکسان است؟
وی تصریح کرد: برای پاسخ به این پرسشها، بهتر است به چگونگی به وجود آمدن مقاومت اشاره کنیم. در حقیقت اگر به سیر تحول یک واژه دقت کنیم، میتوانیم محتوای آن را نیز درک کنیم. از اوایل قرن هجدهم واژه Resilience از واژه لاتین Resilire وارد زبان انگلیسی شد. در سال 1937 این واژه برای نخستین بار توسط « Robert Mallet» با مفهوم جدیدی برای نمایش قدرت مقاومت، وارد علم میشود. این مفهوم جدید، پایه مفهومی است که در حال حاضر ما استفاده میکنیم. به همین دلیل در ادبیات اقتصاد مقاومتی، «رابرت ملت» را بهعنوان پدر واژه مقاومت میشناسند. این واژه در روانشناسی کودک هم وارد میشود و تنها جایی است که با معنای منفی به کار برده میشود. همچنین در زبان مهندسی، بهعنوان مقاومت مواد، در بومشناسی با همین مفهوم رفع بحران و سازگارشدن وارد میشود. این مفهوم گسترش پیدا میکند و ما میبینیم که در جامعهشناسی با عنوان مقاومت اجتماعی و در جای دیگر با عنوان مقاومت در برابر بلایای طبیعی وارد میشود، همچنین با گسترش این مفاهیم، تحت عنوان مقاومت اجتماعی-زیستمحیطی و مقاومت در برابر تغییرات جوی پدیدار میشود. در نهایت مقاومت اقتصادی بهعنوان یک معنای فراگیر مطرح میشود و از اینجا خرد شده و به انواع برخوردها تقسیم میشود. بهعنوان مثال مقاومت در سیستم بانکی، مقاومت در سیستمهای مالی و. . . .
وی در جمعبندی مفهومشناسی واژه مقاومت تأکید کرد: مبحث مقاومت مسیری طولانی در علوم مختلف را طی کرده و در زمان ورود واژه به علوم، مفهوم زبانشناسی آن تغییر کرده است. این واژه به جز در مورد روانشناسی، همواره مفهوم مثبت داشته و نکته مهم این است که با ایجاد مفاهیم جدید، مفاهیم پیشین در علوم مربوطه همچنان حفظ شدهاست.
وی در خصوص ورود واژه مقاومت به اقتصاد تصریح کرد: مفهوم مقاومت در علم اقتصاد طیف وسیعی از معانی را شامل شده و همین موضوع سبب شدهاست که محدوده حضور مفهوم مقاومت سایهدار شود. جالب آن است که وقتی مقاومت به اقتصاد آمده، درست مانند سایر علمها، یک همتا برای خود پیدا کرده است. مشاهده میکنیم که در طول زمان پیوند بین دو مفهوم مقاومت و توسعه پایدار جدیتر شده است و حرکت مفهوم مقاومت از اقتصاد به شاخههای این علم، ارتباط تنگاتنگ بین مقاومت و توسعه پایدار را مخدوش نکرده است.
دکتر خلعتبری ادامه داد: در متون اقتصادی مختلف بهویژه متون مربوط به بومشناسی، مقاومت در موارد متعدد بهعنوان هدف معرفی شدهاست تا با پذیرش زیستبوم بهعنوان جزء ثابت و تغییرناپذیر، راز بقا را ساماندهی کند. بنابراین، هدف مقاومت با انگیزش تغییر جوی در چارچوب یک برنامهریزی اقتصادی– اجتماعی و با ایجاد تحولات رفتاری حاصل میشود.
وی افزود: یک مفهوم گستردهتر هم وجود دارد که در علم اقتصاد بهشدت در حال توسعه یافتن است. اینجا مقاومت را یک مبحث تحلیلی و مفهومی بیان میکند، بنابراین وقتی چنین مبحثی پیش روی ما میآید، پژوهشگر میتواند واکنش نظامهای مختلف در مقابل ضربههای زایلکننده هویت یا از بینبرنده پایداری آن نظام را درک کند و سپس واکنشهایش را با همان فکر و نگرشی که دارد، نشان دهد. اگر چنین شود مشاهده میکنیم که در ادبیات بلایای طبیعی نیز سازگاری پیدا میکند. در این حالت نیز عارضهای ایجاد میشود و ما مجبور هستیم که با آن باور و بینشی که داریم، نسبت به اصلاح آن قدم برداریم. حتی امدادرسانی ما نیز براساس عقیده، رفتار و بافتی است که داریم.
وی اضافه کرد: در سایر قسمتهای اقتصاد نیز اگر نگاه کنیم به تدریج تعداد نوشتههایی که با این نگاه، مفهوم مقاومت را مطرح کردند، فزونی یافته است و شاید اغراق نباشد اگر بگوییم مبحث تحلیلی و مفهومی مقاومت، امروز نگاه غالبی است که در اقتصاد برای مقاومت جاری است.
وی در ادامه به مفهوم پوشش زمانی مقاومت اشاره نمود و خاطرنشان کرد: مقاومت یک مبحث پسنگر نیست و تجربههای گذشته در مقاومت جایگاهی محدود دارند. مقاومت یک مبحث پویا است و به نوعی با جریان آیندهسازی مرتبط است. در حقیقت حرکت در مقاومت از آینده آغاز میشود و به تعدیل حال برای جلوگیری از ضربههای آینده میانجامد.
وی همچنین به مفهوم دیگری تحت عنوان مسیر مقاومت اشاره کرد و ادامه داد: در ادبیات مهندسی، مقاومت همیشه در مسیر تعادل باقی میماند. در ادبیات اقتصادی مقاومت از مسیر عدم تعادل عبور میکند و به تعادل میرسد. برای رسیدن به وضعیت تعادل در مقاومت، در ادبیات اقتصادی، نوآوری، تغییر در رفتار و سـاماندهی جدید میتواند بروز کند. هر مسیر تعادلی میتواند به دلیل نیاز به مقاومتی نو، دوباره تغییر داده شود، بنابراین رسیدن به تعادل نقطه پایانی مقاومت نیست و میتواند شروعی دوباره باشد.
دکتر خلعتبری به چهار ویژگی هویتی اقتصاد مقاومتی اشاره کرد و افزود: هر نوع مقاومت اقتصادی بر چهار ویژگی کلیدی تکیه دارد که عبارتند از قدرتمندی در شناخت احتمال بروز ضربه و کارکردهای تخریبی احتمالی آن، قدرتمندی در جذب ضربه مخرب با هدف برگشت به کارکرد هویتی ظرف کوتاهترین مدت، توانمندی در سامانیابی و گزینش مسیر مطلوب با تکیه بر انتخابهای هویتی و نوآور و توانمندی در یادگیری و واکنش نشان دادن نسبت به ضربهها.
خلعتبری افزود: با عنایت به ویژگیهای هویتی مقاومت، میتوان گفت اگر این چهار ویژگی هویتی در هر مکتبی وجود داشتهباشد، آن مکتب میتواند اقتصاد مقاومتی را بپذیرد.
وی در ادامه به پایههای اقتصاد مقاومتی اشاره و تصریح کرد: اقتصاد مقاومتی، ایجاد مسیری گزینشی و پویا بر پایه عوامل برقرارسازی عدالت اجتماعی و اقتصادی و پایدارسازی روال زندگی و ساختار با تکیه بر حفظ هویت است. هر دو عامل براساس بینشهای جوامع تعریف میشوند و مفاهیمی متکی به بینشهای مطلوب را بیان میکنند.
وی با ذکر ویژگیهای اقتصاد مقاومتی ادامه داد: تولید کالا و خدمات با مقیاسی برازنده برای حفظ اقتصادی غیرمتمرکز در سطح ملی و منطقهای، رعایت ضوابط بین نسلی از منظر استفاده از منابع و ثروتهای مشترک ملی (شامل سرمایه طبیعی)، دربرگیری ساختارهای سازمانی سازگار با تأمین معیشت مردم و ایجاد رفاه و بالندگی برای سرمایه انسانی جامعه، رعایت ضوابط بهرهوری در استفاده از سرمایههای اقتصادی (بهویژه سرمایههای فیزیکی و انسانی)، رعایت ضوابط توسعه سرمایههای اجتماعی با تکیه بر عدالت اجتماعی، رعایت ضوابط توسعه سرمایههای اقتصادی با تأکید بر رفع فقر و محرومیت در چارچوب عدالت اقتصادی، تأکید بر حضور هویتهای فردی و تصمیمهای نهادهای مردمی برای گسترش ظرفیت پذیرش و گزینش در جامعه از جمله ویژگیهای اقتصاد مقاومتی هستند.
وی تأکید کرد: هیچیک از این ویژگیها قابل کنارگذاشتن و نادیده انگاشتن نیستند، هرچند که شدت و ضعف این ویژگیها براساس محورهای مقاومت و وضعیت اقتصاد میتواند تغییر کند.
دکتر فیروزه خلعتبری در ادامه به اقتصاد مقاومتی و مکاتب اشاره و تصریح کرد: مکاتب و بینشهای مختلف اقتصادی و سیاسی قادرند اقتصاد مقاومتی را در خود ایجاد کنند و مواردی از ویژگیهای این اقتصاد را با تعاریف و مکانیزمهای خود به وجود آورند. بهعنوان مثال، مقیاس برازنده تولید، عدالت اجتماعی و عدالت اقتصادی با عنایت به بینشهای جامعه قابل تعیین است و نمیتوان نگاه مکاتب مختلف را انکار کرد.
وی ادامه داد: برخی ویژگیهای اقتصاد مقاومتی با نگرشهای مختلف سازگاری بیشتر دارد. بهعنوان مثال نگرشهای توسعه پایدار با اقتصاد مقاومتی سازگاری بیشتری دارد ولی قابل توجه است که مکاتب مختلف هم در چارچوب این نگرشها قابل تعریف هستند. بنابراین هنوز میتوان گفت که اقتصاد مقاومتی با مکاتب مختلف سازگاری دارد.
وی در خصوص محیط بهینه اقتصاد مقاومتی تصریح کرد: بعضی از ویژگیهای اقتصاد مقاومتی در محیطی برگزیده میتوانند شکل بهینه به خود بگیرند. بهعنوان مثال در نظامهای خودکامه، حضور حداکثری آحاد مردم و تصمیمگیریهای غیرمتمرکز نمیتواند شکل بهینه داشته باشد. در همین راستا نظامهای متکی به حذف گروههایی از مردم، محیط بهینهای برای اقتصاد مقاومتی ایجاد نمیکنند.
وی در ادامه افزود: یکی از مباحث کلیدی این است که آیا میتوان گفت بعضی از مکاتب و نگرشها در نفس خود وضعیتی را ایجاد میکنند که نیاز به برقراری اقتصاد مقاومتی را تشدید میکند؟ در همین راستا ژوزف شومپیتر در سال 1942 در توصیف واقعیتهای ضروری نظامهای سرمایهداری از ویژگی نابودسازی خلاق (Creative destruction) نام بردهاست که در نفس خود سبب تشدید نیاز به مقاومت در نظامهای سرمایهداری میشود. با این اوصاف بعضی از پژوهشگران، اقتصاد مقاومتی را ویژه نظام سرمایهداری خواندهاند. این ارتباط در ادبیات اقتصاد مقاومتی پذیرفته شده نیست زیرا نوآوری در ذات قدرت مقاومت نهفتهاست و مفهوم بد ندارد، و در جهان امروز اقتصادهایی مانند چین هم به نوآوری و تداوم آن بها میدهند.
وی ادامه داد: در مجموع و با توجه به مطالبی که مطرح شد، میتوان در خصوص ارزیابی ماهیت اقتصاد مقاومتی نتیجه گرفت که اقتصاد مقاومتی یک مبحث تحلیلی است که نوعی ارزیابی پویا را در برنامهریزی ایجاد میکند. در نهایت قدرت مقاومت یک پارامتر ارزیابی است و اقتصاد مقاومتی به یک مکتب فکری خاص متکی نیست و با مکاتب مختلف قابل سازگاری است.
وی خاطرنشان کرد: در نهایت اگر بالندگی در اقتصاد مقاومتی مدنظر باشد، حکومتهای مردمی متکی به نگرش توسعه پایدار برترین محیط را برای بالندگی اقتصاد مقاومتی ایجاد میکنند. شاید به همین دلیل باشد که بحث در مورد اقتصادهای مشارکتی در شکل جدید آنها که در واقع نوعی مردمنهادی شبکهای را مطرح میکند، مناسبترین زمینه برای بالندگی اقتصاد مقاومتی دیده میشود.
دکتر خلعتبری در پایان و در جمعبندی مباحث مطرحشده تأکید کرد: اقتصاد مقاومتی یک مکتب فکری نیست ولی در شکل مطلوب خود نوعی ساخت اجتماعی- اقتصادی را به وجود میآورد که در نهایت برخی ویژگیهای مکاتب گوناگون را تعدیل میکند. اگر پارامتر مقاومت بهعنوان یک اصل مطلوبیت رفتاری پذیرفته شود، حرکت به سوی مرزهای بالندگی در درازمدت الزامی میشود که این خود یک تحول فرآیندی در مکاتب مختلف را به دنبال خواهد داشت.