در طول هفته های گذشته و در آستانه برگزاری انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری، نظرسنجی های مختلفی از سوی رسانه ها و موسسات مختلف انجام شد که البته نتایج آنها در مقایسه با آنچه در انتخابات هشتم تیرماه اتفاق افتاد، همخوانی چندانی نداشت. اگرچه اغلب نظرسنجی ها، احتمال دو مرحله ای شدن انتخابات ریاست جمهوری را پیش بینی کرده بودند، اما درباره میزان مشارکت در انتخابات نتوانستند گواهی درستی به جامعه دهند. نتایج دور نخست انتخابات نشان داد که تقریبا هیچ کدام از مراکز نظرسنجی در پیش بینی دقیق میزان مشارکت، موفقیتی به دست نیاوردند. با اینکه اغلب نظرسنجی ها در پیش بینی رتبه نامزدها و برندگان دور اول انتخابات نسبتا موفق بودند، اما مشارکت 40 درصدی (به طور دقیقتر 39.9 درصد) انتخابات هشتم تیرماه با برآورد آنها که مشارکت بالای 50 درصد را پیش بینی کرده بودند، شکاف زیادی داشت. بنابراین هیچ یک از مراکز نظرسنجی عملا نتوانستند عدم مشارکت 60 درصدی جامعه ایرانی در انتخابات هشتم تیرماه را پیش بینی کنند و علی رغم تخمین درست رتبه و آرای نامزدها و... در انتخابات امسال ناکام ماندند.
تقریبا از شامگاه جمعه که انتخابات ریاست جمهوری به پایان رسید، این پرسش به صورت جدی در افکار عمومی مطرح شد که چرا میزان مشارکت در انتخابات، کمتر از پیش بینی ها شد و چرا پیش بینی مراکز نظرسنجی درست از آب درنیامد؟ نکته عجیب ماجرا اینجا بود که تقریبا بسیاری از این مراکز نظرسنجی چند ماه پیش، نرخ مشارکت در انتخابات مجلس را درست پیش بینی کرده بودند و به همین دلیل، فرضیه های بدبینانه ای مثل احتمال خطا در نمونه آماری و یا دستکاری در نتایج نظرسنجی کلا باطل است و نمی تواند پاسخ درست این پرسش باشد. پس با این حساب، چرا مشارکت در انتخابات، کمتر از انتظار مراکز نظرسنجی شد و دلیل اصلی اختلاف حدودا 10 درصدی نتایج نظرسنجی ها با مشارکت واقعی مردم چه بود؟
در پاسخ به این پرسش، تحلیل های مختلفی از سوی کارشناسان و فعالان رسانه ای مطرح شد و بعضا دلایلی به میان آمد که از نظر پژوهشگران و دانشجویان علوم اجتماعی، بیشتر به فکاهه و شوخی شبیه می زند. البته بماند که خیل عظیمی از افراد در فضای مجازی و شبکه های اجتماعی بنا به سنت توهم توطئه و منطق دایی جان ناپلئونی، مدعی دستکاری در نتایج نظرسنجی ها شدند و آنها را فاقد اعتبار علمی دانستند، اما از جمله تحلیل های شبه علمی، یکی این بود که برخی کارشناسان، خطای نظرسنجی ها را به افرادی نسبت می دهند که حاضر به همکاری با پرسشگران نشده اند. این شائبه برای کسانی که سال ها در مراکز نظرسنجی و موسسات افکارسنجی کار کرده اند، از اساس باطل است و راه به حقیقت نمی برد. معمولا در همه نظرسنجی ها، درصدی از افراد به پرسش ها پاسخی نمی دهند که تعداد این افراد در نظرسنجی محاسبه شده و در فرمول مشارکت در نظر گرفته می شود. در واقع، مراکز نظرسنجی با متغیرهای تعدیل کننده تلاش می کنند که نتایج نمونه را به نتایج جامعه شبیه کنند. بنابراین تعدد افرادی که از کنار پرسش ها عبور می کنند و یا پاسخ شفافی نمی دهند، نمی تواند دلیل خطای نظرسنجی ها در پیش بینی دقیق مشارکت باشد؛ کما اینکه در انتخابات مجلس در اسفند سال گذشته که میزان مشارکت به پیش بینی مراکز نظرسنجی نزدیک بود، درصدی از افراد با پرسشگران همکاری نکردند و در نتیجه، دلیل ناکامی نظرسنجی ها در تخمین دقیق مشارکت مردم اصلا نمی تواند این باشد.
بی تردید برگزاری انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری و شرایط متفاوت و پیچیده انتخابات امسال، یکی از دلایل اصلی این موضوع است. معمولا فرآیند انتخابات در ایران از چند ماه قبل از روز رأی گیری آغاز می شود و هم بازیگران سیاسی و هم افکار عمومی در این فاصله زمانی به مرز آمادگی ذهنی و تصمیم قطعی می رسند، اما چهاردهمین انتخابات ریاست جمهوری از این نظر، متفاوت ترین انتخابات دو دهه گذشته تلقی می شود. پس از آنکه بالگرد حامل «ابراهیم رئیسی» و همراهانش در روز 30 اردیبهشت ماه 1403 در ورزقان آذربایجان شرقی سقوط کرد و یا به تعبیر رسانه های رسمی، «فرود سخت» داشت، طبق اصل 131 قانون اساسی با فوت رئیس جمهور، اداره دولت به «محمد مخبر»، معاون اول رئیس جمهور سپرده شد و او به همراه روسای مجلس و دستگاه قضا موظف شدند در فاصله 50 روز مقدمات انتخاب رئیس جمهور جدید را فراهم کنند. این برای سومین بار در تاریخ جمهوری اسلامی است که انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری برگزار می شود (یکی با عزل بنی صدر و دیگری با ترور رجایی در سال 1360). طبیعتا این زمان محدود تا انتخابات هشتم تیرماه، نه تنها به ایجاد فضایی آرام، چه برای شهروندان و چه برای نامزدها و حتی مجریان انتخابات کمکی نکرد، بلکه زمینه تشتت آرا و تردید مرددها را دوچندان نمود.
نکته دیگر به انبوه آرای باطله در انتخابات پیشین ریاست جمهوری و عکس آن در انتخابات امسال برمی گردد. شاید بتوان اینطور گفت که صاحبان این آرای باطله به نظام جمهوری اسلامی اعتقاد دارند، اما چون نامزد موردنظر خود را در انتخابات ریاست جمهوری نیافته اند، لاجرم آرای باطله به صندوق انداخته اند. شاید این روایت چندان از حقیقت دور نباشد اما نکته ظریف مسئله، چیز دیگری است. سیزدهمین انتخابات ریاست جمهوری در سال 1400، رکورددار بیشترین میزان آرای باطله شد و از 28 میلیون و 989 هزار و 529 رأی انداخته شده در صندوق، 3 میلیون و 740 هزار و 688 رأی، یعنی ۱۳ درصد از کل آرا باطله بود. این نسبت 13 درصدی اما در انتخابات امسال به حدود 4 درصد کاهش یافت؛ یعنی از 24 میلیون و 545 هزار و 185 رأی شمارش شده در انتخابات هشتم تیرماه، بالغ بر یک میلیون و 56 هزار و 159 رأی باطله بود که نسبت 4.3 درصدی آرای باطله از مشارکت 40 درصدی را می رساند.
شاید مراکز نظرسنجی به گمان انتخابات 1400 انتظار داشتند که در انتخابات امسال نیز آرای باطله، نقش مهمی بازی کند، اما نکته ای که از آن غافل شدند، همزمانی انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات شوراهای اسلامی شهر و روستا در آن سال بود. البته این همزمانی در انتخابات سال های 1392 و 1396 هم رخ داد و برای سه دوره پیاپی، انتخابات شوراها همزمان با انتخابات ریاست جمهوری برگزار شد. بدین ترتیب پس از گذشت سه دوره متوالی و با برگزاری انتخابات زودهنگام ریاست جمهوری در سال 1403، این تقارن و همزمانی بهم خورد و انتخابات ریاست جمهوری امسال به تنهایی برگزار شد؛ تا جایی که این مسئله هم در میزان مشارکت و هم در مدل های پیش بینی مراکز نظرسنجی، تاثیر بسزایی گذاشت. به زبان خودمانی، در انتخابات ریاست جمهوری 1400 که آرای باطله رکورد شکست، افراد به نیت مشارکت در انتخابات شوراهای اسلامی در محل رأی گیری حاضر شدند اما به دلیل همزمانی انتخابات ریاست جمهوری و انتخابات شوراها، به آنها تعرفه ریاست جمهوری نیز داده شد که اغلب آنها به رأی باطله بدل شدند. طبیعتا از آنجایی که امسال انتخابات شوراها در کار نبود، به نظر می رسد که افراد مذکور اصلا در محل رأی گیری حاضر نشدند. در یک کلام، فقدان انتخابات شهر و روستا، انتخاب را برای مرددها آسان تر کرد و بستر عدم مشارکت آنها را فراهم نمود. حال در فاصله کمتر از دو روز تا برگزاری دور دوم انتخابات ریاست جمهوری در روز جمعه آینده (15 تیرماه)، امید میرود که با مشارکت هرچه بیشتر مردم، مسیر آینده ایران را تضمین کنیم.
پانوشت: در حادثه سقوط بالگرد مرحوم رئیسی، از اصطلاح «فرود سخت» در رسانه ها و خبرگزاری های دولت استفاده شد که کمتر بار معنایی منفی نسبت به «سقوط» دارد. از انتخاب گزینشی کلمات در حوادث و رویدادها با «مدیریت خبر» یاد می شود.