برای چندمین بار، رویکرد اقتصادی شعار سال شد و بدون مقدمه بر حسب وظیفه شرعی و ملی و البته تخصصی، نکاتی را درخصوص این شعار مهم عرض می کنم.
1. رویکرد شعارگونه ممنوع! اینکه پوستر و درج جملات و برگزاری همایش و تکرار شعار برای تبیین این رویکرد در سال جدید اتفاق می افتد، فی نفسه امر بدی نیست، اما نامبارک بودن داستان از آنجایی آغاز می شود که روح و بطن رویکردهای سازمان ها و دستگاه های ذی نفع این شعار، در همین حد مانده و تغییری در ذهن و رویکردهای عملی و اجرایی در فرآیندها اتفاق نیفتد.
اگر مقام معظم رهبری شعاری را مطرح می کنند، تکرار صرف دوباره آن از سمت وزیر و مدیران و سرپرستان و ... تا رده آخر، مسئله ای را حل نخواهد نمود. پس آقایان وزیر و مدیر و نماینده! در شعار نمانید و به اقدام عملی بپردازید.
همین رویکرد شعارگونه صرف سبب شد بسیاری نخبگان علمی کشور یا مهاجرت کنند و یا گوشه گیری و عزلت را انتخاب نمایند. در شرایط جنگ اقتصادی دشمنان این مرز و بوم علیه مردم، باید اولویت ها را دوباره مرور نمود که هزینه خروج یک نخبه از کشور، چقدر است؟ اینکه کمبود نیروی متخصص و دانشی چه آسیب هایی به کشور می زند، توسط هیچ شخصی قابل انکار نیست.
2. مردم در متن اقتصاد: چگونه مردم باید در متن اقتصاد حضور داشته باشند؟ نگاه یک سویه و از بالا به پایین به مردم مبنی بر اینکه خودشان باید کاری کنند و نیاز به حمایت و کمک عملی ندارند، رویکرد اشتباهی است که در سال های اخیر در برخی موارد متأسفانه عملاً همین گونه بود. جوانی که توانمندی و تخصص داشته و منابع مالی لازم را به دلیل فقر اقتصادی و یا اینکه در طبقه مالی بالایی در جامعه نبوده است ندارد، نباید از رشد و توسعه محروم شود. وام دار کردن او با وام بانکی نیز اشتباه است؛ چه بسیار متخصصین و جوانانی که به خاطر تلاطمات اقتصادی که در کنترل آنها نبود، به فلاکت و مشکلاتی عدیده در بازپرداخت وام های بانکی دچار شدند و هنوز با مشکلات این بدهی ها درگیر هستند. باید سیستم های جدیدی ایجاد کنیم و از متخصصین، صاحب نظران و افراد دارای ایده کمک بگیریم؛ کمک حرفه ای و نه اینکه انتظار داشته باشیم صاحبان ایده و دانش، الزاماً بخواهند رایگان فکر و سرمایه دانشی خودشان را به اشتراک بگذارند. مقامات حاکمیتی مربوطه مدنظر داشته باشند که هر انسانی برای اداره هرچه باکیفیت تر زندگی خود، ناچار به فعالیت و کار است و تا حد محدودی می تواند رایگان و برای رضای خدا، بدون چشم داشت تولید فکر و سرمایه نماید.
3. حضور مردم در همه مسائل: تأکید رهبر معظم انقلاب با عبارت «حضور مردم در همه مسائل» بسیار حائز اهمیت است. زمانی که مردم فقط تابع محض قوانین و دستوراتی باشند که ممکن است اصلاً منطبق با واقعیات و مسائل جاری نباشد، یا با آن مخالفت می کنند و یا از اجرای آن سر باز می زنند. در حوزه اقتصاد و مسائل پولی، باید با روش های نوین و خلاقانه حکمرانی، مردم را در همه مسائل به طور عملی حاضر نماییم و از ظرفیت آنها کمک بگیریم. کمک گرفتن به چه معناست؟ آیا می شود زمان های صاحبان فکر و اندیشه و ایده را بارها و بارها به رایگان گرفت و انتظار دستاورد داشت؟ سازمان های بزرگ و غول های تکنولوژی جهان را نگاهی بیندازیم؛ با صاحبان علم و دانش و متخصصین چگونه تعامل می کنند؟ این به معنای از بین بردن ارزش یا وجاهت کار در راه خدا نیست، اما تفسیر کار جهادی و یا کار بسیجی وار، قطعاً این نیست که انتظار داشته باشیم در شرایط امروز، متخصص و صاحب دانش زندگی و کسب معاش و رفاه خود را تعطیل کند و هر روز و هر هفته در فلان اداره و ارگان، به مدیران و سرپرستان ارائه فکر و دانش دهد. اصلاً منطقی نیست. هر کاری بهایی دارد و اگر می خواهیم مردم را در همه مسائل دخالت دهیم، باید بهای آن را نیز پرداخت؛ همان گونه که نفت، این ثروت ملی را می فروشیم و بهای آن را نقد دریافت می نماییم.
4. به روز شدن فرآیندهای تولید در همه ارکان: از دانش و علم در تمامی واحدهای تولیدی و صنعتی کشور نباید غفلت شود. بخش مهمی از دانش و علم، در مغز و توانمندی های سرمایه های انسانی این واحدهاست: آیا فرآیندها و استانداردها به نحوی ایجاد شده که دانش و علم را به طور مؤثر دریافت کند و متخصص مربوطه (دارنده دانش مذکور) برای تعاملی مستمر و حداکثری، همیشه مشتاق باشد؟ اگر نگاهی به برخی واحدهای تولیدی بیندازیم، شاهد آن هستیم که بسیاری از نیروهای کار، از انگیزه لازم برخوردار نیستند که مهمترین ریشه های آن، دستمزد و پرداخت های بسیار پایین به ایشان است. در شرایط گرانی و تورم و برای رفاه حال فعالان عرصه تولید، باید قوانین بالادستی و کلان در حوزه پرداخت ها و امتیازات رفاهی، بازنگری جدی و اساسی متناسب با واقعیات تورم و گرانی سفره ها و جیب مردم شود.
5. موانع حضور مردم: قوانین پیچیده و به روز نشده، یکی از بزرگ ترین موانع مردم در ورود جدی و نقش آفرینی در عرصه اقتصاد کشور است. این قوانین در گذر سال ها به جای ساده شدن، پیچیده تر شده و در نهایت چنان به هم تنیده اند که هر سال، بندی به بندهای دیگر اضافه شده و یا صفحه ای به صفحات دیگر! این جنگل قانون و تبصره ها، مردم را حیران و دل زده می نماید و به همین دلیل است که بسیاری از آحاد مردم، تولید را رها کرده و به مشاغل کاذب و دلالی های مسموم روی می آورند: وقتی نیروی کار از کار کردن احساس ارزشی نمی کند، چرا باید زندگی و عمرش را در اسارت کار بی ارزش تباه سازد؟
از دیگر موانع، رویکردهای قدیمی و به روزنشده در حوزه پرداخت ها و سازوکارهای ایجاد واحدهای اقتصادی کوچک توسط زنان، مردان و افراد دارای فن و تخصص است. ایجاد کسب وکار به خودی خود دشوار است و تولید به مراتب سخت تر. رویکردهای قدیمی در قوانین و سازوکارها، تولیدکننده را ناامید و او را به سمت کنار کشیدن از عرصه تولید سوق می دهد. سال گذشته با صنعتگری گفت وگو می کردم و به صراحت گفت: بعد از سال ها به این نتیجه رسیدم دستگاه هایم را بفروشم و پول آن را در بانک یا کارهای دیگر بگذارم که به مراتب سود بیشتری برایم دارد! مگر سرم درد می کند سلامت و امنیت خودم را فدای تولید کنم؟
به عنوان حسن ختام باید بر این نکته تأکید نمود که مردمی کردن اقتصاد، ابتدا در ذهن قانونگذاران و مجریان امر باید اتفاق افتد و کشور نیازمند رویکردهای جدیدی در این امر است که مهمترین آن، شریک نمودن نخبگان و صاحب نظران حوزه مدیریت و اقتصاد در لایه های مختلف جامعه و کشور است. الزاماً فقط صحبت یک استاد اقتصاد (ضمن احترام تمام به شأن و منزلت استادی و جایگاه دانشگاه) نمی تواند راهگشای مشکلات کشور در عرصه تولید باشد. بسیاری مفاهیم نظری اقتصادی می بایست بسته به شرایط، مورد تحلیل قرار بگیرند و بومی شوند. پس باید از فکرهای جدید و نو استقبال کرد و سازوکار آن را متولیان امر ایجاد نمایند که شاید نمایندگان مجلس شورای اسلامی که منتخبان کشور هستند، می توانند پرچم دار این داستان در حوزه های انتخاباتی خود باشند.
در پایان لازم می دانم که تأکید کنم مراقب تفسیر به رأی های نادرست از شعار سال در حوزه اقتصاد و مشارکت مردم توسط افراد و بسیاری رسانه ها باشیم. حل مسائل اقتصادی از دروازه تقوا، تعهد، تخصص، شایسته سالاری و پرهیز از مدرک گرایی موجود در کشور و گفت وگو با نخبگان و صاحبان اندیشه و تخصص می گذرد. راهکارها و ایده های اجرایی در این خصوص فراوان است، اما زمانی این راهکارها و ایده ها دیده خواهد شد که عزمی برای دریافت آن به طور جدی وجود داشته باشد.