به احترام قلم و روز دیگری که به این نام گذشت، وظیفه دانستم که سطوری را بنویسم تا حداقل به وظیفه خود عمل کرده باشم.
امام علی علیه السلام فرمودند: خردهاى دانشمندان، در نوک قلم های شان است. همین یک حدیث را معیار خود قرار دهیم تا سال بعد و از خود بپرسیم: تاکنون در سطوح عالی سیاستگذاری و تصمیم گیری، چقدر به نگاه دانشمندان و اندیشمندان توجه شده است؟ چقدر گفتمان نخبگان و صاحبان قلم، در طرح ها و برنامه ها لحاظ می گردد؟
امروز که 15 تیر 1402هست، ذهنم از مشکلات کشور عزیزم ناراحت است و در عین حال ناامید نیستم. جست وجویی می کنم که ببینم در کشور برای روز قلم چه کردند و چه تغییراتی نسبت به روزهای قلم سال های قبل رخ داده. حقیقتاً ناامید شدم؛ چون حرکتی رو به جلو ندیدم، اما آیا باید نااُمید بمانم؟ خیر. انسان به امید زنده است. تمدن ها با امید ماندند و رشد کردند و تاریخ ها را رقم زدند. مسئولان و تصمیم بگیران دلسوز کشور بدانند که پتانسیل اهل قلم و اندیشه برای حل مسائل روز و مشکلات، بسیار بالاست، اما آیا عزمی برای نگاه حرفه ای به اهل قلم هست؟
آفتی مهم که در مسیر دیده شدن اهل قلم هست، مدرک گرایی هست. اینکه قلم و اندیشه ارزشمند یک فرد متخصص و باتجربه را به صرف نداشتن یک مدرک خاص از دانشگاه یا دوره، نادیده بگیریم و فقط صاحبان مدارک را صاحبان قلم و اندیشه بدانیم! این رویکرد، قطعاً خطای بزرگی است؛ چراکه آن کسى که قلم به دست مى گیرد، باید تقوا، صداقت، عفاف و انصاف نسبت به دیگران، جزو طبیعت ثانوى اش بشود و این مسئله ارتباطی با یک مدرک کاغذی ندارد.
بسیاری اوقات در همین کوچه و بازار، ایده ها و راهکارهایی برای حل مشکلات و مسائل شنیده می شود که فقط باید گوشی شنوا برای دریافت آن و سپس اقدام لازم مقتضی بعد از شنیدن باشد.
قلم در کشور ما آنقدر دست کم گرفته شد که اهمیتش را از دست داد و حتی نویسنده و صاحب قلم، مجبور است برای تأمین معاش و رفاه سراغ کارهایی برود که نه در تخصص هست و نه هم خوانی با روح و قلبش دارد. نتیجه چه می شود؟ نه بازخوردی نسبت به مشکلات داده خواهد شد؛ و نه اتفاقی مثبت برای قدرتمندتر شدن کشور رخ خواهد داد.
مسئولان محترم و دغدغه مندان کشور به چالش های فرهنگی، اقتصادی، سیاسی و ... که با آن مواجه هستیم، نگاهی بیندازند: آیا همین قلم، راهگشا نمی تواند باشد؟ باور کنیم می شود اگر بخواهیم یک بار برای همیشه مشکلات را حل کنیم و در برابر این همه هجمه، مشتی آهنین علیه همه مشکلات باشیم.
خداوند بیهوده به قلم سوگند نخورده است؛ آیا همین سوگند نباید سندی برای بازاندیشی جدی به اهمیت قلم برای سعادت و شقاوت یک ملت باشد؟ مگر قرآن کریم را همین قلم به دست ما نرساند؟ مگر جانفشانی شهدا و ایثارگران که در رأس آنها حضرت امام حسین علیه السلام بودند، با قلم به نسل ما منتقل نگردید؟ پس چطور نمی توانیم مشکلات را با قلم حل کنیم؟ آیا نمی شود برای هر مشکل، جلسه ای با حضور صاحب نظران و ذی نفعان آن گرفت و با همین قلم، صورتجلسه کرد و همه افراد متعهد شوند که به آن عمل کنند و اگر عمل نکردند، همین قلم آنها را بازخواست کند؟
اگر در مقام مدیر یک اداره یا سازمانی هستیم و این سطور را می خوانیم، به این فکر کنیم که چقدر در کارها و مسائل، اهل قلم را در سیستم خود به مشورت فراخواندیم و کمک گرفتیم؟ اصلاً ارزشی برای جایگاه او و فکرش قائل شدیم؟ یا او را هم ردیف دیگرانی قرار دادیم که نوشتن خیر! حتی در سال، یک کتاب را هم نمی خوانند؟
مدیران دستگاه های دولتی و اجرایی، چه جایگاهی برای قلم و اهل قلم در جلسات و تصمیم گیری ها و تجزیه و تحلیل ها قائل شده اند؟ آیا صرف یک جایزه سالیانه از یک نهاد مربوط به قلم یا بیانیه و یادداشت نوشتن در اهمیت جایگاه قلم و نویسندگی، می تواند قدرت قلم را در حل مسائل مختلف کشور به کار بگیرد؟
نویسندگان و اهل قلم، خیال و ایده هایی شگرف دارند اگر با آنها به گفت وگو بنشینیم و راهکار بخواهیم. جایگاه ایده و خلاقیت را در موفقیت کمپانی های بزرگ دنیا جست وجو کنیم. در بسیاری از سازمان ها و شرکت های بزرگ صنعتی و تولیدی دنیا، متخصصینی هستند که فقط فکرهای خلاقانه و ایده ارائه می دهند و نه هیچ کار دیگر. اهمیت اندیشه، تفکر و نویسندگی در سازمان ها و نهادهای ما دقیقاً کجاست؟ اشتباه برداشت نکنیم. منظور، جایگاهی ویترین گونه و منفعل نیست؛ بلکه مقصود، جایگاهی باعزت و قدرتمندانه دارای اختیار و ابزارهایی هست که یک فرد اهل فکر و نوشتن بتواند به پیرامون خود کمک کند؛ مقصود این است اهل اندیشه نگاهش به رسمیت شناخته شود؛ نه اینکه فقط یک روز در سال، قلم در دستش و شاید خودش، مورد توجهی کوچک قرار بگیرد و به بایگانی سپرده شود تا سال آینده.
«قلم» امانتی است الهی که خداوند آن را به صاحبان و منتخبان خود به ودیعه نهاده است تا «عشق» را به همنوعان خود هدیه دهند. صاحب قلم نیز مسئولیت این را دارد تا این امانت الهی را با گذر از پستی و بلندی های زمان و مکان، به درستی عبور دهد به سرمنزل مقصود برساند، چراکه اگر غیر از این باشد، خیانتی است در این امانت که باید در برابر ذاتِ حق پاسخگو بود.
بیاییم از هم اکنون هر مسئولیتی که در این نظام و کشور داریم، به این فکر کنیم که تا روز قلم سال 1403 چطور می توانیم از پتانسیل قلم و اهل قلم برای مشکلات کمک بگیریم؟ اطمینان داشته باشیم اگر به سوگند پروردگار خود در قرآن اعتماد کنیم، ضرر نخواهیم کرد.