سالها پیش یه جایی کار میکردم که سیاستهای داخلی عجیب و غریبی برای خودش داشت و خیلیام روی ترکیب «منشور اخلاقی» تأکید داشتن. مثلاً یکی از بندهای این منشور داخلی این بود: هیچ کس رو از خودت نرنجون و وقتی میخوای یکی رو دک کنی یه کاری کن که خودش خودشو بدکنه! ! یعنی اینقدر اذیتش کن که کلافه بشه و دمشو بذاره روی کولش و بره تازه بعد از رفتن خیلیام خوشحال باشه و بگه در رفتم از دستشون! ! یکی دیگه از بندهای مهم این منشور، فلسفه مغالطه و سفسطه بود که اصلاً خوراک خودمونه، یعنی یه جوریایی همه مون با این دو مفهوم زندگی کردیم فقط اونجا یه مقداری تقویتش میکردن و راههای افزایش بهره وریشو بالاتر میبردن.
این شد که بند بند این منشور رو از بر کردم و اصلاً یه جورایی توی گوشت و پوست و خونم این منشور نشسته و حالا بعد از این همه سال که یه دکتر سرمایه شدم و کلی برو بیا دارم و مشاور مدیران ارشد دست اولم از تمام بندهای اون منشور استفاده میکنم و یه جورایی کارمم خوب بلد شدم. یکی از نمونههاش خاطرههاییه که موقع نوشتن قوانین با دوستان قانونگذار داشتیم، یه قانون رو یه جوری توی هالهای از ابهام میپیچیدیم که گاهی آخر کار خودمونم سرنخ از دستمون در میرفت و نمیدونستیم دقیقا چی چی داریم میگیم، کار سختی بود ولی الحمدالله تموم شد و همون شد که میخواستیم و نتیجه سردرگمی امروز مردم و تفاسیر مختلفیه که از حاصل دسترنجمون میشه کرد، به هرحال بحث فعالیت توی بخشخصوصی و تولید که بچه بازی نیست، مرد آهنین میخواد که بتونه از هفت خان ما رد بشه و ما هم به این روش تولیدکننده واقعی رو از غیرواقعی تشخیص میدیم!
بعد از این همه سال که همه چی خوب پیش رفته و ما فقط توی عرصههای تولید پوست کلف هارو داریم و بقیه رو الک کردیم الان یه سری مشکلات پیش اومده که باید یه مقداری از این قوانین رو اصلاح کنیم و از حالت ابهام دربیاریم چون قراره یه سری سرمایهگذار و پولدار خارجی بیان توی کشور و پولاشونو بیارن توی صنعت ایران بریزن ولی این لامصبا خیلی باهوشن و دست مارو خوندن و حرفشون اینه که قوانین ایران شفافیت لازم رو نداره و با این شرایط ما یا کار نمیکنیم یا فقط با بخشهای دولتی اونم با حمایت و ضمانت کار میکنیم!
مام یه چهار ماهی هست هرچی فن بلد بودیم زدیم هرچی از سفسطه و مغلطه توی گنجه تجربیاتمون بود خرج کردیم ولی انگار بیفایده است و کلاً اونا سیستمشون با ما فرق داره، میخوان همه چی جز به جز روشن و واضح باشه و مام که اصلاً این توی کتمون نمیره، از اون طرفم اگر همه چی رو روشن و واضح کنیم که مردم اصلاً با این سیستم عادت ندارن و دلخور میشن و تولیدکنندههای داخلی بهم میریزن، اصلاً تولیدکننده ما عاشق مخمصهاس، عاشق سردرگمی و سرگرمی! دورهمی اینجوری صفا میکنیم، زندگی هیجان و جریان داره. خلاصه بدجوری کیش و مات شدیم، حالا دوتا راه بیشتر نداریم یکی اینکه همه قوانین رو از ابهام دربیاریم و فساد مالی واداری رو بیاریم پایین تا سرمایهگذار خارجی رو جذب کنیم و کلاً تولیدکننده داخل رو جایی که عرب نی انداخت منتقل کنیم که این روزارو نبینن، یا اصلاً این اجنبیهای همه چی دون رو راه ندیم و همینجوری با هم یه جوری سر کنیم...