می خواهید کسب و کاری را شروع کنید؟ ایده ای دارید و فرصتی را در بازار پیدا کرده اید، حتما با خود عهد بسته اید که سخت کار خواهید کرد تا به موفقیت برسید ولی از کجا شروع می کنید؟
راه درست شروع یک کسب و کار «ساختن برند از ابتدا» است.
فرصت های بسیار و ایده های متنوعی در ذهن کارآفرینان وجود دارد و البته افرادی که سخت کار می کنند ولی فقط تعداد معدودی از آنها به پیروزی می رسند چون نمی دانند که در دنیای امروز با برند شدن می توانند موفق باشند. برای ساخت برند باید مرحله کلیدی را پشت سر بگذارید.
1- تمرکز: باید متمرکز شوید تا معرف چیزی در ذهن مخاطبان باشید.
2- ساخت دسته کالا: بعد از آن می توانید دسته ای جدید از کالا یا خدمات را به وجود آورید تا در آن نخستین باشید. (نخستین ها همیشه به یاد می مانند)
3- روابط عمومی به جای تبلیغات: بعد از ساخت دسته کالا باید به شهرت برسید، روابط عمومی می تواند به شما کمک کند تا این شهرت را کسب کنید. روابط عمومی برند شما را می سازد.
4- ابزاری که به ماندگاری شما در ذهن مخاطب کمک می کند و تضمینی بر موفقیت برنامه های روابط عمومی شما خواهد بود عبارتند از نامگذاری درست، استراتژی گفتاری (میخ گفتار) درست و هویت بصری (چکش بصری) درست تا میخ گفتار را در ذهن مخاطب تثبیت کند. تثبیت میخ گفتار از طریق شنیداری یا BatlleCry که با تکنیک های شعارنویسی یا استفاده از اصوات، میخ گفتار را در ذهن مخاطبان ماندگار می کند.
خطای استفاده از نام عمومی: یکی از مشکلات بزرگ کارآفرینان انتخاب نام نامناسب برای کسب و کارشان یا بی نام بودن فعالیت شان است. امروزه به علت تعدد نام های مشابه عمومی تشخیص هر کسب و کار از یکدیگر سخت شده است.
انتخاب نام عمومی امروزه مانند خودکشی برای یک برند است. شاید شرکت ها و کارآفرینانی که نام های عمومی (مانند ایران خودرو، داده پردازی ایران، نانو فن آوران و ده ها نام این گونه) را برای کسب و کارشان انتخاب می کنند با خود می اندیشند، چه عالی! نام انتخاب شده بیان کننده فعالیت مان نیز است ولی واقعیت این است که این نام ها به درد دهه های 60 و 70 شمسی می خورد و امروزه نام عمومی برای کسب و کار موفقیتی را ندارد. به نمونه زیر درخصوص اپلیکیشن های تاکسی یاب توجه کنید:
آی تاکسی، هی تاکسی، تاکسی شهری، تاکسی یاب، چابک تاکسی، تاکسی قهوه و ده ها اپلیکیشن تاکسی که کسی نمی داند کدام، کدام است! ولی در این بین به نام اسنپ برمی خورید که خود نام ایجاد تمایز می کند.
خطای نداشتن استراتژی: اکثر کارآفرینان استراتژی خاصی برای محصول یا خدمت شان ندارند بنابراین معمولا اصلا میخ گفتاری (بیان استراتژی) برای سازمان شان تعریف نکرده اند یا معمولا از کلماتی تکراری و مشابه استفاده می کنند و این کلمات فقط با محوریت مفاهیم مشتری مداری بیان می شود (مشتری مداری دیگر قدرت رقابتی اش را از دست داده است) تمایز دیگری باید برای کسب و کارتان پیدا کنید. اگر بخواهم در یک جمله خلاصه کنم کارآفرینان معمولا استراتژی خاصی ندارند.
خطای نبود هویت بصری (چکش بصری): این خطایی است که گریبان بسیاری از کسب و کارها و کارآفرینان ما را گرفته است، لوگو چکش بصری نیست، طراحی ست اداری چکش بصری نیست، تبلیغات چکش بصری نیست. چکش بصری هویتی است که با استراتژی سازمان (میخ گفتار) ارتباط مستقیم دارد و این چکش بصری است که شما را بین دیگر رقبا متمایز می کند.
به سیگار مالبرو توجه کنید، زمانی که این برند خود را در دنیا معرفی کرد برندهای بزرگی مانند وینستون، کمل و... در حال فعالیت بودند، آنها متمرکز شدند و جایگاه سیگار مردانه را تعریف کردند. این جایگاه در استراتژی گفتاری (میخ گفتار) آنها دیده شد «The masculine cigarette» و چکش بصری آنها «گاوچران» نماد مردی در آمریکا همیشه با این برند مشاهده شد. این برند طی مدت کمی توانست تمام برندهای دیگر سیگار را پشت سر بگذارد و در سال 2014 با بیش از 14میلیارد دلار فروش 130درصد بیشتر از برند دوم وینستون فروش کند.
فکر می کنم همه ما اذعان داریم که سیگار بازاری بسیار رقابتی دارد و افراد سیگاری معمولا سیگارشان را تغییر نمی دهند ولی مالبرو در همین بازار بسیار خشن و بی رحم توانست با رعایت اصول برند سازی برنده بازی باشد.
تمام حقوق این نوشته متعلق به نویسنده است و استفاده بدون اجازه از نویسنده پیگرد قانونی دارد.
تماس با کارشناس:behrooz_lotfian@yahoo.com
کارشناس ارشد بازاریابی