اگر یکی از اهداف کلان شما در زندگی پولدار شدن است، که هست! خبرهای خوبی برای شما داریم:
برای پولدار شدن نیازی به شنا کردن در استخر اسکناسهای تا نخورده و سبزآبی ندارید. حتی نیاز به اهداف درازمدت هم نیست. کمی صبر کنید، اگر در جریان کامل موضوع قرار بگیرید، حتما سازتان را با هم کوک خواهید کرد.
پولدار کیست؟
نخستین وظیفه یک کسبوکار ارائه تعریف دقیق و درست از واژه «پولدار» است. شخصا باور دارم که پولداری بیشتر از اینکه به آنچه داریم مرتبط باشد، به نحوه زندگی کردن مان ربط دارد.
به سخن دیگر، مهمتر از داشتن ثروت، داشتن زندگی ثروتمند است. فایده داشتن میلیاردها سرمایه چیست وقتی از یک هزارتومانیاش هم لذت نمیبرید؟ اگر هر چند وقت یکبار یک کار بزرگ برای خودتان و تنها به خاطر خودتان انجام ندهید، پس پول و سرمایهتان به چه دردتان میخورد؟
بله! مسئله دقیقا همین است و پرسش اصلی اینجاست: چقدر پول میخواهید که زندگی خوبی داشته باشید؟
سوال سخت و گاهی ناراحتکنندهای به نظر میرسد، اما درون هر زشتی، زیبایی نهفته است و بخش زیبای این پرسش این است که باید به آن پاسخ دهید.
خیلی از آدمها هستند که با صفرهای بانکی بیحد و حساب «خوب» و «راحت» زندگی نمیکنند چون خیال تخت و ذهن کمدغدغه ندارند. حدس من این است که اگر در قضاوت مان به اعداد کفایت کنید، خواهید دید که بسیار کمتر از آنچه فکر میکردید، نیاز دارید.
پولداری چیست؟
30 سالی میشود که من هر روز با افراد مختلف درباره پول صحبت میکنم. تجربه سه دههای به من میگوید ثروتمندانه زندگی کردن چهار وجه دارد:
-ثروتمندان واقعی زیر پرچم اهداف مشخص خود زندگی میکنند.
-ثروتمندان واقعی زیر بار قرض و بدهی نمیروند.
-ثروتمندان واقعی به چگونه گذراندن روزهایشان بسیار اهمیت میدهند.
-ثروتمندان واقعی به این درک میرسند که قدرت تغییر در زندگی خود را دارند.
دو وجه اول به خود فرد بستگی دارد. نخستین تصویری که از زندگی ثروتمندان به ذهن همه میرسد، شاد بودن شان است.
درحالیکه رسیدن به آسمان هفتم خیلی سادهتر به دست میآید. کافی است زیر بار قرض و بدهی نرفته و هر ماه پولی را پسانداز کنید. همین دو کار ساده بسیاری از فشارهای ذهنی و روانی را کم میکند.
در مورد موارد سوم و چهارم هم حرف زیاد است. کسانی که زندگی ثروتمندانهای دارند به دنبال یافتن راهی برای انجام کاری که دوستش دارند هستند یا به عبارت سادهتر کاری که از آن لذت میبرند را انجام میدهند.
اگر در طول ساعات بیداری همه کارهای دوستنداشتی را انجام دهید، دیگر راهی برای داشتن زندگی فوقالعاده برایتان نمیماند. همانطور که میبینید این موضوع هیچ ربطی به درآمدتان ندارد.
خبر خوب این است که یافتن راهی برای انجام کارهایی که دوست دارید، چندان سخت نیست، فارغ از اینکه آن کار چه باشد. حتما نباید استیو جابز باشید یا راهی برای مقابله با سرطان پیدا کنید که مفید، کارآمد و تحسینبرانگیز باشید. فقط شاد باشید، همین!
وجه چهارم ماجرا کمی پیچیده به نظر میآید. گفتم که باید آگاه باشید و قدرت تغییر در زندگیتان را برای داشتن ثروت واقعی ایجاد کنید. این یعنی آزادی. البته که آزادی مفهوم گستردهای دارد. نخستین گام این است که قدرت تغییر در زندگیتان را پیدا کنید.
دومین گام این است که باید نسبت به داشتن این قدرت آگاه باشید. خیلی از مردم این قدرت را دارند اما از اجرایی کردن آن میهراسند. نتیجه هراس این است که نسبت به آن ناآگاه باقی میمانند. آنها فکر میکنند که زندگی ثروتمندانه پشت پرده پنهان شده است.
به همین دلیل به بسیاری از ایدهها «نه» میگویند. همیشه سعی کردم اینطور آدمها را درک کنم اما هنوز فکر میکنم که این طرز فکر شرمآور است.
روزی که برای سر زدن به پشت پرده و استقبال از ایدهها آماده شدید، آن روز ثروت خودش به پیشواز شما خواهد آمد.