صداقت یکی از صفات نیک هر آدمی محسوب می شود و امری بسیار پسندیده است. با این حال باید بپذیرید که هر فردی در زندگی خود دروغ هایی گفته است.
در محیط کسب و کار نیز نمی توان همواره صادق بود. برای مثال اوضاع شرکت چندان مساعد نیست اما در جلسه ای که با سایر رقبای خود دارید نباید ضعف های خود را نشان دهید. علت این امر هم به این دلیل است که آنها از این اطلاعات در راستای ضربه زدن به شما استفاده خواهند کرد. به همین خاطر لازم است در این شرایط در رابطه با اوضاع شرکت خود دروغ بگویید.
جالب است بدانید این امر حتی در مواردی منجر به صرفه جویی در زمان شما خواهد شد. برای مثال فرض کنید که همکارتان از شما درباره وضعیت پروژه ای که مشغول آن هستید می پرسد و اگر بخواهید تمام مشکلات را برایش شرح دهید، زمان زیادی را از دست خواهید داد و این امر در حالی است که وی کوچک ترین کمکی نمی تواند به شما بکند.
بازگو کردن آن دردی را دوا نخواهد کرد و تنها زمان شما را خواهد گرفت. بنابراین بهتر است با یک دروغ کوچک بحث را تمام کرده و به کار خود مشغول شوید. اگرچه باور اکثر افراد این است که دروغ باعث کاهش اطمینان افراد خواهد شد با این حال فراموش نکنید که دروغ شما در رابطه با موارد جزیی است که برای سایرین مهم نیست.
ایده
دروغ گفتن در هر جامعه ای مذموم است، اما هنوز یک ویژگی معمول در زندگی به شمار می آید. ممکن است جمله «از کار کردن با شما لذت می برم» دروغ باشد اما مادامی که وانمود کنم کار کردن با شما را دوست دارم، دیگر چه کسی اهمیت می دهد که من واقعا نسبت به شما چه حسی دارم؟
اگرچه دروغ گفتن ابدا توصیه نمی شود اما در شرایطی که دروغ یا راست بودن حرف شما برای طرف مقابل فرقی نمی کند و او فقط می خواهد اطلاعاتی از شما کسب کند، در حالی که گفتن حقیقت برای شما به هر دلیلی دردسرساز خواهد شد. بهتر است حقیقت را به وی نگویید. این امر فقط مختص خارج از شرکت نیست بلکه حتی در داخل شرکت نیز به همین شکل است. شما نمی توانید حدس بزنید که همکارتان به چه منظور از شما سوالاتی می پرسد به همین خاطر هرکدام را که صلاح ندانستید که او بداند اما امکان نگفتن آن نیز وجود ندارد لازم است تا به وی برخلاف حقیقت اطلاعات دهید.
همواره مراقب باشید گفتن دروغ های هرچند مصلحتی و به اصطلاح سفید (به این معنا که بی ضرر هستند) به عادت شما تبدیل نشود زیرا اگر لو برود در دراز مدت باعث این خواهد شد که شما به فردی غیرقابل اعتماد در نگاه دیگران تبدیل شوید. با این حال اگر با طرف مقابل خود صمیمی هستید بهتر است تحت هیچ شرایطی به وی دروغ نگویید، برای مثال همکارتان از شما برای انجام کاری کمک می خواهد و اگر دلیل خاصی برای ممانعت دارید حتما به وی بگویید و با بهانه ای که ممکن است بعدا دروغ بودن آن لو برود وی را فریب ندهید.
با این حال این امر در رابطه با افرادی که صمیمیت کمتری با آنها دارید کاملا متفاوت است. فرض کنید مدیر یک شرکت دیگر شما را به اجلاسی دعوت می کند و شما به این علت که وی رقیب شرکت شما بوده و احتمال می رود که بخواهد از این طریق به یک سری اطلاعات از شرکت شما دست پیدا کند، از حضور یافتن در آن امتناع می کنید و بهانه ای مانند رفتن به سفر کاری خواهید آورد که وی ناراحت نشود. درواقع برای او تنها آمدن شما مهم بوده حال که قرار نیست بروید دیگر بهتر است دلیلی بیاورید که باعث دلخوری وی نشود.
آنچه در عمل باید انجام دهید
- همه ما تحت شرایطی قرار خواهیم گرفت که مجبور به انتخاب هستیم. برای مثال همکارتان در کار خود به مشکل خورده است و از شما کمک می خواهد اما در آن روز شما بسیار درگیر هستید. بهتر است در کنار دلیلی که می آورید (حقیقت یا دروغی سفید) پیشنهاد دیگری به وی دهید.
برای مثال بگویید که متاسفانه امروز حجم کاری زیادی دارم اما در عوض فردا می توانید روی کمک من حساب کنید. با این کار شما رابطه خود را با همکارتان حفظ کرده اید و اگر روزی به کمک وی نیاز داشتید دیگر نگران امتناع وی نخواهید بود.