در بازه فروش، یک زمان یا موقعیت زمانی میتواند بر عامل موقعیت مکانی یا لوکیشن فروش یا نوع کالا یا مزیتها و موفقیتها و کامیابیهای یک محصول و فرآورده یا خدمات تاثیر داشته باشد.در فرآیند فروش، انتخاب زمان و مکان، هیچیک صاحب اولویت نیست؛ به زبان ساده نمیتوان هیچیک را بر دیگری ترجیح داد چون مکانیسمی است که هر یک مکان و مرتبه و تاثیر خاص خود را دارد. پس چگونه است که زمان به عنوان یک عنصر فرابشری تنش زیادی در فروش یا جابهجایی کالا یا خدمات دارد؟
به عنوان پیشفرض میپذیریم در دنیایی زندگی میکنیم که تمام قواعد و ساختارهایش متناسب و همگن است و نیازها و عادات بشری به طور ذاتی پیدرپی و یکنواخت توزیع شده است. در جوامع مدرن، اقتصادها بهینه، تولید متوازن، مصرف عادی و سرمایه امن است و امنیت شغلی و باقی موارد برقرار. در چنین کهکشان با برنامهای، فروش دارای برنامه ثابت یا نموداری خطی خواهد بود. البته میزان غرایز و عقاید انسانی بر میزان مصرف و فروش تاثیر مستقیم دارد. با این حال، نگاهها روباتیک است و فروش بر مداری منطقی استوار است که با مکانیسم ساده و فرمولیزه اداره میشود، ولی متاسفانه یا شاید خوشبختانه ما در جهانی خارج از تمام معیارهایی که در بالا عنوان شد زندگی میکنیم. در جهان ما خشم و خشونت، شادی و خوشحالی و نگرانی و بیم و تمام عواطف انسانی اعم از مثبت و منفی در زندگی ما نقش پررنگ و شاید تاثیرگذاری بیواسطه و مستقیم دارد؛ جهانی که بحرانهای عظیم اقتصادی براساس ندانمکاریها و غیرمسئول بودنهای آدمی بر بشر تحمیل شده و در آن برای خرید آب هم باید عاطفه و برای تحصیل و زندگی هم باید عشق داشت.
در چنین شرایطی روشی ابداع شده که فروش لحظهای یا آنی نام گرفته است؛ روشی که در آن فروشنده با توجه به نیاز بازار و با توجه به عواطف بازار با احساسات و هیجان خاص خود خرید میکند. این روش بسیار مستعمل است، ولی هیچ مکانیسمی برای آن تعریف نشده یا حداقل به دید نگارنده تفسیری بر آن نیامده است.در عصر بحرانهای اقتصادی منطقهای یا بومی و محلی و وطنی، شرکتها و نمایندگیهای فروش و توزیع به دنبال روشی برای عبور از بحران هستند که محتملترین شیوه دادن پیشنهادهای اغواکننده یا محبتهای اشتهاآور است. در واقع با تکیه بر حس گرسنگی یا غریزه سیریناپذیری این اقدام صورت میگیرد. نمونه آن برند سامسونگ است یا LG که در پایان سال 92 و ابتدای سال 2014 میلادی دست به ارائه تخفیفهای بالایی در فروش محصولات خانگی و به ویژه صوتی و تصویری خود زدهاند. مدیران این شرکتها عنوان کار خود را اینگونه توجیه کردند که میخواهیم یکبار آفرهایمان را فقط به End userها بدهیم تا به این وسیله سلیقه مشتری و حس علاقه و احساس او را نیز در دست بگیریم.
نوع دیگری از فروشهای لحظهای فروشی است که براساس تبلیغ یک محصول در یک بازه خاص معنا پیدا میکند، مثلا رب گوجه فلان برند از تاریخ 10/4/93 تا 30/4/93 عرضه میشود. قیمتگذاری مناسب و تخفیف های زیاد در این منطق نقش زیادی ندارد، بلکه عنصر زمان به دید مشتری میآید و مشتری حس نگرانی و بیم از جمع شدن محصول از بازار پیدا میکند و ترغیب به خرید میشود. البته در این نوع رفتارها هدایایی که از طرف فروشنده به خریدار عرضه میشود، به دلنگرانی خریدار پایان می دهدو فروش را راضیکننده میکند.
نوع دیگری از این نوع فروش که در ایران بسیار مستعمل است استفاده از رفتاری به نام لاتاری یا قرعهکشی است. در این روش محصولات در بازه زمانی مشخص با برچسب و کد قرعهکشی به خریداران عرضه و در تبلیغات تلویزیونی و رسانهای ترغیب به شرکت در مسابقه و قرعهکشی میشوند. به این ترتیب مشتریها فرآیند اهدای جوایز را به صورت پخش مستقیم رسانهای میبینند تا هم اعتماد و خودباوری را صمیمیتر درک کنند و هم حس رقابت در آنها تهییج و پررنگ شود. در این تبلیغات ارزش بیشتر به محصولاتی داده می شود که از نظر مصرفکننده در رده B یا C مصرف قرار دارند و عمدتا ضروری و واجب نیستند.
نمونه این مساله را در برنج و چای محسن به کرات از سیمای جمهوری اسلامی دیدهایم. نوع دیگر این فروش به این شکل است که شرکتها در جشنها و مراسم یا کنگرهها و نشستهای خود برای خریداران سالانهشان هدیهای خاص را در سالنی مجلل به نمایش درمیآورند و خریداران اغواشده را تحریک کرده و براساس ذات چشم و همچشمی به تکاپو برای خرید بیشتر میاندازند. بازه زمانی این مدل اخیر فروش بسیار کوتاه است و به زمان همان همایش خلاصه میشود. شومن این مراسم هم ذاتا یک فروشنده است و با دلبری و مهارت خاصی که دارد، خریداران مبهوت شده را به سوی خرید آنی سوق میدهد. با تمام این اوصاف، باید در نظر داشت که موفقیتهای این روش عموما لحظهای است و نمیتوان در درازمدت روی وفاداری مشتریانی حساب کرد که در اثر هیجانات لحظهای و خوش آب و رنگی جوایز، تصمیم به خرید گرفتهاند.
*کارشناس بازاریابی