با نگاهی عمیق درمییابیم که اقتصاد ایران و ادبیات حاکم بر آن، بهگونهای ناموزون رشد یافته که اغلب مفاهیم تجاری به محض معنایابی با معیارها و ملاکهای آن، دستخوش چنان تغییراتی میشوند که ذات بنیادینشان زیر سوال میرود. مثالهای متعددی میتوان از این دست مفاهیم آورد که یکی از بارزترین آنها، موضوع حامیگری رویدادها یا اسپانسرشیپ است. ناملایمت ایرانیان با این مفهوم به اندازهای بوده است که به واقع عمق موضوع زیر و رو شده و تعبیری عجیب و نامانوس از آن به دست آمده است.
به این ترتیب که به جای رسیدن به درک از فرصتی برای دیده شدن و برقراری ارتباطی رودررو با مخاطب، تعبیر از حامیگری، پرداخت اعانه و کمک مالی به برگزارکننده است. شکی نیست که بخشی از ریشههای نابسامانی رویدادهای فرهنگی، علمی و ورزشی در ایران را میتوان در همین حقیقت جست. آنچه در این نوشتار در جستوجوی آن هستیم، تلاشی است مجدانه برای ابهامزدایی از مفهوم حامیگری و بازآفرینی برداشت ذهنی جامعه کارفرمایی از این مفهوم تا بلکه با نگاهی روشنبینانه و البته هوشمندانه، فرصتهای بیبدلیلی را که با زحمات فراوان خلق میشود، نادیده نگیرند.
اسپانسرشیپ یعنی چه؟
پیش از ورود به بحث اصلی، از خوانندگان محترمی که به واسطه استفاده از واژه اسپانسرشیپ به جای معادلهای فارسی آن بر بنده خرده میگیرند، تقاضا دارم بار دیگر به بار معنایی منفی موجود در واژه «حامیگری» که بهعنوان جایگزین فارسی اسپانسرشیپ مطرح میشود توجه فرمایند. همین ترجمه ناصحیح است که بسیاری از سوءبرداشتها را رقم میزند.
نگارنده ترجیح میدهد به جای واژه حامیگری از عبارت «فرصت ارتقای برند مبتنی بر رویداد» استفاده کند. هرچند این عبارت طولانی و نامانوس است، اما آورده معنای آن تا زمانی که کارشناسان امر دست به کار شوند و واژهای بهتر خلق کنند، قانعکننده است.
فرصت ارتقای برند مبتنی بر رویداد یا همان اسپانسرشیپ، یکی از شیوههای رایج در تجارت برای پر کردن فاصله میان برند و مخاطبان است. در هر رویدادی، تعدادی مخاطب مستقیم و غیرمستقیم وجود دارد که برندهای هوشمند، ارزش تکتک اعضای این گروهها را بهخوبی میدانند و از گردهمایی آنها در رویدادها، بهخوبی بهرهبرداری میکنند.
اما نکته حیاتی اینجاست رقمی که در مقابل به برگزارکننده رویداد پرداخت میکنند، از جنس یک کمک مالی نیست، بلکه دقیقا پولی است که برای خریدن این فرصت و خارج کردن آن از چنگ رقبا پرداخت میکنند. که بیشک مبلغ آن به نسبت اهمیت و اعتبار رویداد- که به عوامل مختلفی وابسته است- تعداد مخاطبان، نوع اطلاعرسانی و نحوه پوشش رسانهای و خبررسانی آن متفاوت خواهد بود. اگر شما بهعنوان یک مدیر یا فردی که قدرت تصمیمسازی در سازمانی را دارد این مقاله را مطالعه کردید، ضروری است پیش از هر اقدامی دست به اصلاح دیدگاه خود بزنید. اگر هماکنون درِ اتاق شما زده شود و گروهی با انگیزه، برای معرفی رویدادی در زمینه کاری شما وارد اتاقتان شوند، انتظار میرود بعد از مطالعه این مقاله، آنان را به دیده کسانی نبینید که برای کمک گرفتن به دفترتان آمدهاند.
بلکه آنها آمدهاند تا کمک کنند. شاید اگر چرخه از اول درست تعیین شده بود و پیشینیان، مانند اغلب فرآیندها، از سر سیریناپذیری شکمهایشان، دیدگاهها را به قهقرا نبرده بودند، اکنون شما باید برای خرید این فرصت، به دفتر برگزارکننده میرفتید. کما اینکه آنان که ارزش چنین اقدامی را برای حال و آینده برندشان میدانند، غیراز این نمیکنند.