یک مدیر در درجه اول باید استعداد مدیریت داشته باشد و اگر تحصیلات مرتبط با مدیریت داشته باشد هم بهتر میتواند کار خود را بشناسد. تنها پشت میز نشستن برای یک مدیر کافی نیست، باید از کاری که قرار است در آن مجموعه انجام دهد اطلاعات کافی داشته باشد. برای این اتفاق باید آرام وارد کار شود تا به تمام زوایای فعالیت خود پی ببرد و سپس به نتایجی میرسد و آن این است که کارهای پیشرویش یکسری نقاط ضعف و قوت دارد، لذا باید در جهت تقویت نکات مثبت تلاش کند و نکات منفی را با حوصله و دقت به حداقل برساند یا از بین ببرد. امروزه با مشکلات زیادی در جامعه مواجه هستیم که ناشی از ضعف مدیریتی در سطوح مختلف است. مدیریت با ارتباطات شخصی آمیخته شده که به اشتباه به آن اعتماد یا «از خودمان بودن» میگویند. زمانی که ما بیمار میشویم باید به یک دکتر متخصص خوب مراجعه کنیم نه کسی که از خودمان است. مشکل دیگری که با آن مواجه هستیم دادن پست مدیریت به افراد کم تجربه و بیتجربه است. من که سالها در سازمان برنامه و بودجه کار میکردم باوجود اینکه از نظر تحصیلات و تجربیات تمام شرایط را داشتم بعد از 20 سال به میز مدیریت رسیدم.
اکنون افرادی که تازه از دانشگاه فارغالتحصیل شدند تنها به جهت ارتباطات شخصی در جایگاه مدیر یک مجموعه قرار میگیرند. متاسفانه مشکل دیگری که ما در بخش مدیریت داریم این است که مدیر صاف و صادق و پاک نیست. یعنی سیستم جامعه بهگونهای است که افراد را به این سمتوسو سوق میدهد. انسان حریص است و زود گول میخورد در نتیجه به مسائل مالی گرایش مییابد و اینها باعث میشود مدیر از مسیر واقعی خود منحرف شود. مدیرانی که منصوب میشوند تنها به جهت پشتوانهای که دارند با زیردستان خود ظالمانه رفتار میکنند و همین امر باعث عدمرضایت ازآنها در مجموعه میشود.
نکته دیگری که میتوان به آن اشاره کرد ارجاع مشاغل بزرگ به افراد کوچک است. برای مثال ریاست یک سازمان با سابقه طولانی را به یک جوان کم سن و سال میدهند در نتیجه افراد از کسی دستور میگیرند که اطلاعات کافی ندارد و از لحاظ کاری از آنها ضعیفتر است در نتیجه انگیزهشان کم میشود و کار نمیکنند و بازدهی سازمان کاهش مییابد.
زمانی که در سازمان برنامه و بودجه فعالیت میکردم، مدیریت انفورماتیک را که تازه در ایران آغاز شده بود بر عهده داشتم. ما توانستیم یکی از منظمترین سیستمهای انفورماتیک را در کل کشور به وجود آوریم. در این قسمت از سازمان که کارش طرحهای عمرانی نیز بود مشغول ساختن پلی در چابهار شدیم که شامل مهندس پروژه و مهندس مشاور و بودجه و پیشرفت عملیات بود و همه این عوامل باید با هم هماهنگ میشدند تا کار پیشرفت کند. کاری که کردیم این بود که همه اطلاعات را روی کامپیوتر آوردیم تا بتوانیم کنترل کنیم. بدین ترتیب هر زمانی که مسئولان آن اطلاعات را میخواستند کامپیوتر به آنها گزارش میداد که پل در چه مرحلهای است و بدین ترتیب این یکی از مهمترین سیستمهای مدیریتی بود که توانستیم ایجاد کنیم و پایه و اساس انفورماتیکی شد که بعدها در کشور به وجود آمد.