* اهمیت تاریخی خیابان ویلا در صنعت گردشگری و صنایعدستی تا جایی است که شورای شهر برای احیای رونق گردشگری و صنایع دستی در این خیابان چندی پیش طرحی برای احیای پیاده روی صنایع دستی در این خیابان ارائه کرد تا خیابان ویلا به عنوان محلی برای عرضه صنایع دستی به شهرت کشوری و جهانی برسد که هنوز خبری از آن طرح نیست.
* یکی از مشکلات گردشگران خارجی در ایران نبود امکان استفاده از کارتهای بانکی بینالمللی مثل ویزاکارت یا مسترکارت است، چون براساس عرف جهانی گردشگری بیشتر توریستها از حمل کردن پول نقد زیاد نگران هستند. در این میان طرح ارائه شده از سوی سازمان میراث فرهنگی یعنی سفرکارتهای داخلی یا کارتهای اعتباری ریالی که قرار بود در اختیار گردشگران خارجی و داخلی قرار گیرد، هم به جایی نرسید. در حالی که برای اجناس باارزشی مانند تابلوفرشها یا خاتمکاریهای مختلف و اجناس نقرهای که قیمتی قابل ملاحظه دارند، این کارتها لازم است.
* امروزه گردشگران خارجی به جای خرید از فروشگاههای صنایعدستی از بازار خرید میکنند، چون اعتقاد دارند در خیابان ویلا سرشان کلاه میرود.
***
بدون تردید اکثر پایتختنشینان با دیدن یا شنیدن نام صنایعدستی ناخودآگاه به یاد خیابان استاد نجاتاللهی یا همان ویلا خواهند افتاد. خیابانی که روزگاری را با انبوهی از گردشگران خارجی سپری میکرد که با نگاهی مشتاق در فروشگاههای صنایعدستی معروفش مشغول انتخاب یکی از هنرهای ایرانیان بودند و دلارهای غیرنفتی را روانه چرخ صنعت صنایعدستی میکردند اما امروز خیابان ویلا بهطور کلی از ذهن خریداران صنایعدستی خارج شده و به جز چند فروشگاه چیز دیگری از آن همه تحرک و پویایی باقی نمانده است.
ویلای سابق، استاد نجاتالهی امروز، از سالهای قبل بهعنوان مرکزی برای حضور گردشگران بوده و تعداد زیاد دفاتر خدمات گردشگری و فروشگاههای صنایعدستی در کنار دو یا سه هتل منطقه و رستورانهای معروفش شاهدی زنده از دوران رونق ویلا بهعنوان منطقهای برای حضور گردشگران است، حال آنکه امروز بهرغم قرار گرفتن اصلیترین ساختمان گردشگری تهران یعنی ساختمان مرکزی سازمان میراث فرهنگی، صنایعدستی و گردشگری استان تهران، خبری از آن هیاهو و درخشش هنر دستان هنرمندان ایرانی نیست. از اینرو «فرصت امروز» قصد دارد برای بازخوانی پرونده رونق صنایعدستی ویلا از ابتدای خیابان استاد نجاتالهی تا انتهایش یا همان ساختمان سفیدرنگ معروفش گشتی کوتاه بزند تا از راز و رمزهای این خیابان گردشگرپذیر پایتخت برایتان بگوید.
دریچههایی در انتظار مشتری
درست وقتی از خیابان انقلاب وارد خیابان ویلا میشویم، متوجه تغییر حال و هوای خیابان استادنجاتالهی برای جذب گردشگران میشویم، چون خیابان ویلا با تعداد زیادی از دفاتر خدمات مسافرت هوایی شروع میشود و گواهی بر این است که هر سفر در گذشته از این خیابان آغاز میشده و بسیاری برای تعیین مقصد سفرشان به امکانات موجود این خیابان دلخوش کرده بودند. این در حالی است که گروه کثیری هم درست در همان زمان خاطرهای از ایران در این منطقه تهیه میکردند و راهی موطن خود میشدند، چون در این خیابان تقریبا بیش از 40فروشگاه مخصوص عرضه صنایعدستی بوده که اکنون تنها بخش اندکی از آنها بهصورت پدر و پسری هنوز فعال باقی ماندهاند و همچنان یاد و خاطره آن دوران پرشکوه را زنده نگه داشتهاند. اگرچه تراکم فروشگاههای صنایعدستی بیشتر از خیابان طالقانی به بعد آغاز میشود، اما یکی، دو مغازه پایینتر از این خیابان نیز هنوز یادگارهایی از دوران طلایی ویلا را زنده نگه داشتهاند.
علیرضا کلاهی یکی از کسبه این خیابان در صنف فروشگاه صنایعدستی که تقریبا پنجدهه از عمرش را در این خیابان سپری کرده، میگوید: قبل از انقلاب اسلامی این خیابان در میان بسیاری از گردشگران شناخته شده بود و رونق گردشگری در آن کاملا مشهود بود اما پس از انقلاب به دلایل مختلف کل صنعت گردشگری ایران دچار رکودی غیرقابل باور شد و با توجه به ارتباط مستقیم گردشگری و صنایعدستی، بسیاری از فروشگاههای صنایعدستی در این خیابان تغییر کاربری دادند و به طور کلی از این حرفه خارج شدند و تنها تعداد انگشتشماری در انتهای خیابان نزدیک خیابان کریمخان باقی ماندند و یکی دو فروشگاه هم در خیابان طالقانی بین خیابان ویلا و سپهبد قرنی. واقعا دوران ناراحتکنندهای است، چون صنایعدستی به طور کلی در حال محو شدن از خاطرات این خیابان و ذهن پویای مردم است.
این فعال در صنعت صنایعدستی، دهه 70 را تولدی دوباره در این زمینه میداند و میگوید: پس از پایان جنگ و عادی شدن تقریبی اوضاع، توجه دولت و مردم به این صنعت جلب شد و فروشگاههای صنایعدستی یکی پس از دیگری در این خیابان افتتاح شدند. همین موضوع یعنی جمع شدن دوباره اهل صنف کنار یکدیگر باعث شد دوباره روح کار میان همکاران دمیده شده و از آنجا که کمکم پای گردشگران هم دوباره به ایران گشوده شده بود، امید به آینده، فعالیت دوباره را رونق داد.
کلاهی در ادامه میافزاید: اهمیت تاریخی و جایگاه خیابان استاد نجاتالهی یا ویلا در صنعت گردشگری و صنایعدستی تا جایی بود که حتی شورای شهر برای زنده کردن یاد و خاطره رونق وصفناشدنی گردشگری و صنایعدستی در خیابان استاد نجاتاللهی چندی پیش طرحی برای احیای پیادهروی صنایعدستی در این خیابان همانند بازار ارائه داد و میخواست خیابان ویلا را بهعنوان محلی برای عرضه صنایعدستی به شهرت کشوری و جهان برساند که هنوز خبری از آن طرح نیست، اگرچه مشکلات عمدهای در این زمینه نیز وجود داشت.
این فعال صنفی، حضور دوباره فروشندگان صنایعدستی در این خیابان را مدیون مقاومت برخی پیشکسوتان صنف در سالهای رکود خیابان میداند و به نوعی برخی صنفهای دیگر مثل چند فروشگاه مخصوص محصولات کادویی را نیز در این اتفاق سهیم میکند، چون شکوه و جلب توجه محصولات این فروشگاهها بهخصوص در ایام نوروز و کریسمس باعث حضور خریداران در ویلا بوده است.
قوانین در یک راستا نیست
در حاشیه خیابان طالقانی و خیابان ویلا چند فروشگاه صنایعدستی توجه هر رهگذری را به خود جلب میکند. سراغ یکی از آنها میرویم و باز هم از صنایعدستی میپرسیم که صاحب یکی از آنها که خواست نامش در این گزارش بیان نشود، میگوید: بهطور کلی صنایعدستی ایران بهرغم ارزآوری بالا هنوز در جایگاه مناسب خود نیست و مسئولان به این امر توجهی ندارند. این فعال بازار در خیابان طالقانی در این زمینه میافزاید: هرچند در دولت قبلی قرار بر این شد تا سازمانها و ارگانهای دولتی برای اهدای جوایز از صنایعدستی استفادهکنند اما متاسفانه این طرح هم نتوانست رونق مناسبی برای صنایعدستی ایران به ارمغان آورد، چون این طرح کاملا بدون برنامه و مطالعه بود.
مهمترین مشکل صنایعدستی ایران از نظر وی، نبود مدیریت صحیح در بازاریابی و نظارت و کنترل بر تولیدات است، چون سازمان میراث فرهنگی بهعنوان متولی این صنعت نتوانسته شرایط لازم برای تولید محصولات با کیفیت را داخل کشورمان فراهم کند. این درحالی است که از سوی دیگر همین ارگان نتوانسته با دیگر سازمانهای درگیر برای صادرات محصولات صنایعدستی ارتباط مناسبی برقرار کند. بهعنوان مثال هنوز قانون درستی در گمرک برای جلوگیری از واردات صنایعدستی خارجی به کشورمان نداریم هرچند برای صادرات محصولات هم قوانین دست و پاگیری برای این صنعت وضع شده است.
وی در ادامه تصریح میکند: دولت و مسئولان مگر نمیگویند قصد حمایت دارند و با بودجههای گوناگون میخواهند رونق صنایعدستی را به ارمغان آورند اما چرا یک نفر نیست از خودش بپرسد چرا ادارههای پست و گمرک در این زمینه همکاری نمیکنند. مگر مسئولان نمیگویند صادرات محصولات صنایعدستی یعنی صادرات فرهنگ یک کشور با ارزآوری بالا، پس چرا اجازه داده نمیشود علاقهمندان یا حتی افراد عادی برای ارسال از طریق پست اقدام کنند و فقط هزینه مرسوله را بدهند، چون هرچه خارج شود باعث رونق صنعت داخل و اشتغالزایی میشود. بنابراین بهتر است اجازه صادرات را بدون محدودیت بدهیم و اجازه واردات را محدود کنیم تا کالاهای بیکیفیت چینی و تایلندی کمر صنایعدستی کشورمان را نشکند.
به عقیده این فعال بازار صنایعدستی، مصنوعاتی چون شیشهها و سفالها بیشترین آمار تقاضا را دارند و کمتر صنایعدستی سنگین از سوی افراد مورد تقاضاست و اجناس با رنج قیمتی 50 تا 400هزار تومان در میان کالاهای موجود فروشگاهها دارای طیف بیشتری از فروش هستند که در میان آنها کیفها و گیوهها بیشترین خریدار خارجی را به خود جلب کرده و سفال و شیشه بالاترین تقاضای داخلی را به خود معطوف کردهاند.
ضربه ناکارکننده راهنمایان گردشگری
دل پر این فعال عرصه صنایعدستی موجب میشود به یکی از معضلات بسیار مهلک این صنعت اشاره کند که مربوط به حضور برخی از افراد سودجو در قالب راهنمایان و تورگردانان است. وی میگوید: اواخر دهه هشتاد بود که این نوع فعالیت تورگردانها با شعار اینکه قصد داریم پای گردشگران را به خیابان ویلا باز کنیم آغاز شد و گروههایی از گردشگران که در قالب تور به تهران آمده بودند سر از فروشگاههایی خاص در این خیابان درآوردند اما نکته ظریف این بود که فروشگاهها بدون هیچ کارشناسی و نظارت درهایشان را به روی گردشگران خارجی که به تورلیدر خود اعتماد کرده بودند باز میکردند و چون بسیاری از مغازهها اجارهای بودند اجناسی با قیمتهای غیرواقعی به متقاضیان خارجی ارائه شد که هیچ کیفیتی هم نداشت همین موضوع باعث شد بعد از مدتی گردشگران نه تنها به صنایعدستی ایران بیاعتماد شوند بلکه بهطور کلی سفرهای گروهی با تورلیدرها را نیز از فهرست موارد سفرشان در ایران حذف کنند و در نهایت امروز میبینیم کمتر گردشگران به این خیابان سر میزنند، چون در دنیای مجازی بسیاری از گردشگران خاطرات و هشدارهایی نسبت به فروشگاههای این خیابان دادهاند.
به اعتقاد وی، امروز گردشگران خارجی بیشتر علاقهمندند سری به بازار بزنند و از آنجا اجناس مورد نظر خود را خریداری کنند اما هرگز حاضر نیستند از فروشگاههای صنایعدستی خرید کنند، چون اعتقاد دارند سرشان کلاه میرود. بنابراین فروشگاههای اجارهای و نبود کنترل کیفی بر محصولات، زیان غیرقابل جبرانی بر بدنه صنایعدستی کشورمان وارد کرده است.
واردات؛ چتر سیاه بازار صنایعدستی
از خیابان ویلا که به سمت شمال حرکت کنید در این مسیر کمکم تعداد فروشگاههای صنایعدستی افزایش مییابد. فروشگاههایی که گاهی اوقات چیدمان زیبا و سلیقه صاحبانشان میتواند عاملی برای جلب نظر خریداران باشد. امیرطاها اصغری، فروشنده یکی از این فروشگاهها که از سال 1380 وارد کار صنایعدستی شده نیز با خوشرویی پذیرای ما میشود و درباره صنف کاری خود به «فرصت امروز» میگوید: تمام شواهد براین امر تاکید دارد که صنایعدستی ایران در رکود کامل بسر میبرد و ورود برخی محصولات بیکیفیت خارجی باعث شده دیگر ضربالمثل «هنر نزد ایرانیان است و بس» زیاد کاربردی نداشته باشد، چون امروز حتی برخی صنایعدستی مخصوص ایران مثل خاتم، یا حتی سفالهای معروف را از چین وارد میکنند آنهم به این دلیل که هزینه تولید در کشورمان بالاست.
اصغری در ادامه میافزاید: مدتی است برخی افراد سودجو که خود را تولیدکننده صنایعدستی میدانند با این استدلال محصولات خاص ایران را خارج از کشور مثلا در چین، تایلند یا هندوستان تولید و با روشهایی وارد کشورمان میکنند و بعد از آن با قیمتهای ارزانتر از اجناس اصلی به فروش میرسانند که دو مشکل اساسی در پی این موضوع وجود دارد؛ یکی اینکه تولید داخلی از بین خواهد رفت و دیگر اینکه باعث بدنامی محصولات اصیل کشورمان خواهد شد.
این فعال صنفی با تاکید بر نبود برند در تولیدات ایرانی تصریح میکند: مهمترین مشکلی که باعث جولان دادن این افراد در بازار صنایعدستی کشورمان شده نبود برند مشخص برای محصولات کشورمان است که بسیاری به اشتباه میگویند به دلیل تنوع بسیار بالای صنایعدستی نمیتوانیم برای آنها برندسازی کنیم درحالی که بسیاری از کشورها مثل هلند به عنوان نمونه در کفشهای چوبی برندسازی کرده است و هیچ جای دنیا نمیتوانید نمونههای بدل را بیابید، چون این محصول نمادی از هلند شده اما متاسفانه حتی صنعت فرش ما اکنون از نبود برند رنج میبرد.
اصغری درباره بستهبندی نامطلوب برخی مصنوعات دستی کشورمان نیز ابراز عقیده میکند و میافزاید: متاسفانه بهرغم اینکه تمام مسئولان و فعالان عرصه اقتصادی صنایعدستی اهمیت بستهبندی در این صنف را میدانند هنوز نتوانستهایم به تصمیمی مشترک در این زمینه برسیم و بسیاری از محصولات ما داخل روزنامه یا پوشال و کیسه پلاستیک به دست مشتریان داده میشود که این خود ضربهای مهلک بر پیکره معرفی صنایعدستی کشورمان است.
اما به عقیده وی یکی از مشکلات عمده صنایعدستی کشورمان بهخصوص برای اجناس باارزشی مانند تابلوفرشها یا خاتمکاریهای مختلف و اجناس نقرهای که قیمتی قابل ملاحظه دارند نبود امکان استفاده خریداران خارجی از کارتهای بانکی بینالمللی مثل ویزاکارت یا مسترکارت است، چون براساس عرف جهانی گردشگری بیشتر توریستهای امروزی از حمل کردن پول نقد زیاد نگران هستند و زیاد تمایلی به این موضوع ندارند. بنابراین وقتی از جنسی خوششان میآید و قصد خرید دارند با دودوتا چهارتایی از مانده پولشان از خرید منصرف شده و از فروشگاه خارج میشوند.
این فروشنده محصولات صنایعدستی به طرح ارائه شده از سوی سازمان میراث فرهنگی یعنی سفرکارتهای داخلی یا کارتهای اعتباری ریالی که قرار بود در اختیار گردشگران خارجی و داخلی قرار گیرد، اشاره میکند و میافزاید: سفرکارتهای داخلی که از اساس نتوانست مشکلی در این زمینه از دوش تولیدکنندگان بردارد، چون بسیاری از همکاران ما درباره نقد کردن مبالغ آنها دچار مشکل بودند و هیچ ارگان مشخصی تضمین آن را نمیکرد و از سوی دیگر کارتهای اعتباری ریالی نیز نتوانست اعتماد خارجیها را به دلایل نامعلومی جلب کند بنابراین بازهم با مشکلاتی مواجه شدیم.
اصغری در پایان به نکتهای دیگر در زمینه قیمت محصولات ارائه شده نیز اشاره میکند و میافزاید: بسیاری از فروشگاههای این منطقه بهصورت اجاره در اختیار متقاضیان قرار گرفته است و همین امر در کنار رکود حاکم بر بازار باعث شده فروشندگان با افزایش هزینههایشان مواجه شوند از این رو گاهی اوقات قیمتها غیرواقعی به نظر میآید و اکثر خریداران را از خرید منصرف میکند حال آنکه میتوان با استفاده از راهکارهای تضمین شده مثل خریدهای دولتی که در ترکیه و هندوستان استفاده شده ثبات قیمت را برای محصولات صنایعدستی به ارمغان آورد تا هم خریداران بتوانند با خیال راحت دست به جیب شوند و هم فروشندگان با استفاده از این امکان قدرت رقابت داشته باشند. با این جمله اصغری از فروشگاه بیرون آمدم با نگاهی به همان ساختمان سفیدرنگ معروف ابتدای خیابان ویلا و تابلوی سازمان میراث فرهنگی درست مقابل آن. با این فکر خیابان صنایعدستی پایتخت را ترک میکنم که آیا واقعا دوران شور و نشاط ویلا دوباره تکرار خواهد شد؟
***
اما از هرچه بگذریم سخن دوست خوشتر است و باید کمی هم درباره قیمت صنایعدستی این خیابان بدانیم. اگر فرش و تابلوفرش را از این مغازهها فاکتور بگیریم که قیمتهای گوناگونی دارند به طور کلی گرانترین محصولات مربوط به سرویسهای نقره و آبکاری شده با طلاست که گاهی تا حدود 15میلیون تومان هم به اصطلاح هزینه روی دست مشتریان میگذارند اما بهطور متوسط مثلا یک آینه و شمعدان نقره کار شده با دست تقریبا سه میلیون تومان برای خریدارش هزینه خواهد داشت و یک سرویس سفالی بشقاب و لیوان چهار نفره حدود 200 هزار تومان.
اما بخش عمدهای از محصولات موجود این مغازهها مربوط به کیف و کفشهایی است که با پارچههای متفاوتی دوخته شدهاند. در این بین کیف از حدود 70هزار تا 400هزار تومان و کفش هم از حدود 100هزار تا 250هزار تومان قیمتگذاری شده است. هرچند هنوز برخی زیورآلات برنجی و نقره است که میتوان با 45 تا 90هزار تومان صاحبشان شد اما هرچه کار خاصتر باشد بر قیمت آن نیز افزوده خواهد شد. از تابلوهای چرمی هم نمیتوان چشم پوشی کرد، چون رقمی حداکثر تا 300 هزار تومان برای آنها تعیین شده است اما هرچه هست مصنوعات شیشهای واقعا جذاب هستند و برای خریدن برخی از آنها ناچاریم تا بیش از 500هزار تومان نیز بپردازیم بنابراین در حالت کلی برای خرید صنایعدستی میتوان از 15هزار تا 15میلیون تومان هزینه کرد البته بسته به توان مالی و سلیقه خریدار.