در نخستین روز کاری پس از دستیابی تیم مذاکرهکننده کشورمان به توافق هستهای، بازار سرمایه کشور واکنشی خلاف انتظار عموم به این موضوع نشان داد. در ابتدای هفته گذشته شاهد رشد شدید شاخص کل و هیجان خرید حقیقیها بودیم. در این بازه زمانی حقوقیها باز هم به فروش خود ادامه دادند و این موضوع باعث شد ارزش معاملات افزایشی نسبی را تجربه کند. طی سه روز نخست هفته شاهد رشدی بیش از 2450 واحد در چهره شاخص کل بودیم. در روز سهشنبه و پیش از قرائت بیانیه مشترک ایران و 1+5 شاهد افزایش عرضه و کاهش تقاضا در بازار بودیم. در روز پایانی هفته نیز خبری از تقاضای هیجانی حقیقیها نبود و جای خالی آنها در سمت خریدار بهشدت احساس میشد. در روز پایانی هفته بیش از 65 درصد از فروشها توسط کدهای حقیقی انجام شد و تنها کمتر از 50درصد از خریدهای این روز به حقیقیها اختصاص داشت. جای خالی هیجان در بازار باعث افت نرخ تقاضا بر عرضه و لذا کاهش قیمتها شد.
با پایان یافتن زمان معاملات بازار در هفته گذشته، طیف وسیعی از گمانهزنیها در مورد دلیل منفی شدن بازار در روز چهارشنبه به وجود آمد. این گمانهزنیها گاه بیاساس و صرفا از روی احساسات و گاه مستدل و براساس شواهد و قرائن ارائه میشد. برخی علت منفیشدن بازار را به عرضه شدید کدهای وابسته به مخالفان دولت منصوب کردند. عدهای از اصطلاح نامأنوس «دولت در سایه» استفاده کرده و این سیستم را بهعنوان مقصر جلوه میدادند. سخنهای زیادی از این قبیل به میان آمد، اما کمتر کسی بازار را براساس بازار بررسی کرد.
اگر به شاخص کل بازار بورس اوراق بهادار توجه کنیم، درمییابیم که شاخص در بازهای بیش از یک ماه، روندی صعودی داشته است. بدون شک پس از هر روند صعودی، روندی نزولیای وجود خواهد داشت؛ اما مصادف شدن این تغییر روند با اعلام حصول توافق برای معاملهگران بازار سرمایه غیرقابل پذیرش بوده است. به بیان دیگر، احساسات معاملهگران تا آنجا بر منطق ایشان چیره شده که قوانین پایهای بازار را نیز فراموش کردهاند. در این میان میتوان دلایل زیادی برای منفی شدن بازار پس از توافق ارائه کرد.
طولانیشدن مذاکرات در وین و تاخیر دوهفتهای آن باعث شد خریدهای هیجانی ادامه یابد و این موضوع باعث شکل گرفتن بیش از نیمی از صعود بازار شد. اگر در تاریخ مقرر توافق به وقوع میپیوست، بازار برای زمانی حدود همان دو هفته پس از توافق سبز رنگ بود و آن زمان سوال این بود که «اکنون دیگر زمان استراحت فرانرسیده است؟!» این طولانی شدن مذاکرات باعث شد بسیاری از نمادها رشدهای قابل توجهی را تجربه کرده و به مقاومتهای اساسی خود برسند. بسیاری از حقیقیهای بازار که با تخصص تکنیکال دست به معامله میزنند، با توجه به شرایط به وجود آمده در روزهای پایانی به شناسایی سود پرداخته و ریسک خود را محدود کردند. از طرفی برخی میگویند پول فراوانی در یک ماهه گذشته به بازار سرازیر شده است و همین موضوع را دلیلی کافی برای ادامه صعود میدانند. نکتهای که این قبیل افراد فراموش کردهاند آن است که پول از نظر دانش به دو دسته «هوشمند (باسواد)» یا «بیسواد» تقسیم میشود. اگر به جریان نقدینگی توجه کنیم، به سادگی درمییابیم که بخش عمدهای از نقدینگی ورودی پول بیسواد بوده است. همین موضوع باعث میشود انتظار داشته باشیم بازار با ورود این پول تغییرات زیادی را از این پس تجربه نکند و برای تحرکات بعدی خود منتظر پول با سواد بماند.
دلایل زیادی را میتوان برای منفی شدن بازار پس از توافق ارائه کرد که به همین میزان بسنده میکنیم. اما در آینده بازار چه چیز نهفته است؟ بسیاری ازصنایع به سقف توان فعلی خود رسیدهاند و پول هوشمند از آنها خارج شده است. لذا انتظار میرود بازار برای مدتی توان حرکت تمام قد صعودی را نداشته باشد. در این میان آن دسته از صنایع که میتوانند به رشد خود ادامه دهند نیز به استراحت نیاز دارند. اگر جریان نقدینگی را بررسی کنیم، واقعیتی تلخ هویدا میشود: «حقیقیها باید در این هفته خرید هیجانی انجام دهند.» این موضوع از آن محل نشأت میگیرد که نقدینگی هوشمند زیادی باید از بازار خارج شود تا بازار بتواند استراحتی منطقی را در پیش داشته باشد. لذا در هفته جاری انتظار میرود در یکی از دو روز ابتدایی شاهد به وجود آمدن جو تقاضای شدیدی در بازار باشیم. انتظار میرود این تقاضای تصنعی در پایان روز جاری به وجود آمده و در ابتدای روز کاری سه شنبه جای خود را به هیجان خرید حقیقی دهد. پس از آن میتوان انتظار داشت بازار وارد فاز استراحت خود شود.
* کارشناس و تحلیلگر بازار سرمایه