اوایل سکانداری عباس آخوندی در وزارت راه و شهرسازی بود که اسنادی از اضافه شدن یک طبقه تراکم ساخترو کرد. وزیر راه و شهرسازی فعلی مدعی است؛ مصوبهای که یک شبه به تصویب رسیده بود، نزدیک به دو میلیون نفر به جمعیت تهران اضافه کرده است. گویا ماجرا از این قرار بوده که دبیر شورای عالی شهرسازی و معماری وقت، در نامهای خطاب به شهردار تهران، مصوبه این شورا درباره اضافه کردن یک طبقه به تراکم شهر تهران را ابلاغ کرد که براین اساس، در پهنه تراکمهای دو تا چهار طبقه در نقشههای تفصیلی شهر تهران، یک طبقه تراکم اضافه گرفتند.
تراکمفروشی به این معنا که شهرداری اجازه ساختوساز بیش از حد ظرفیت مناطق و محلهها را به انبوه سازان میدهد تنها به دوره دولت قبل برنمیگردد. در حال حاضر، پیروز حناچی با عنوان معاون شهرسازی و معماری وزیر در حالی به عملکرد دولت قبل در حوزه شهری منتقد است که محمد مهدی تندگویان، سخنگوی کمیسیون شهرسازی و معماری شورای اسلامی شهر تهران چندی پیش در گفتوگو با ایلنا مدعی شد؛ مسئولان وزارت راه و شهرسازی فعلی در حالی به عملکرد دولت در دورههای قبل خرده میگیرند که خودشان از مسئولان وقت شهرداری تهران بودند و این گفته تندگویان دقیقا به حناچی که در دولت قبل از مسئولان شهری بود، برمیگردد.
حال وزارت راه و شهرسازی مدعی است، از آغاز به کار خود که به یک سال رسیده است؛ سه بند از مصوبه هشتبندی طرح تفصیلی شهر تهران را اصلاح کرده که براین اساس از افزایش 17درصدی جمعیت جلوگیری و افزایش تراکم ساختمانهای تهران متوقف میشود.
به گفته انبوهسازان، شهرداری هر متر مربع تراکم تهران در مناطق مختلف شهر چیزی حدود یک میلیون و 500 هزار تومان تا سه میلیون تومان را فروخته است. البته به گفته وزیر راه و شهرسازی، این تنها قیمت تراکم کلانشهر تهران نیست، بلکه شهرداری هوای مردم تهران را فروخته است.
تندگویان معتقد است، اقدامات وزارت راه و شهرسازی درباره تراکم فروشی زمانی موثر است که قالیباف، شهردار تهران از آن تبعیت کند و در حال حاضر، وزارت راه و شهرسازی به جز ابلاغ مصوبه اقدام خاصی را انجام نداده و بیشتر در حد یک شوی تبلیغاتی و رسانهای است وگرنه تاکنون که از عمر وزارت راه و شهرسازی دولت یازدهم بیش از یک سال میگذرد، حتی یک پروژه اینچنینی نبوده که وزارت راه و شهرسازی جلوی ساختوساز و ادامه کارش را گرفته باشد.
شهرک سازیهای اقماری هوا را به مردم برمیگرداند
تراکمفروشی، در کلانشهرها از سال 60 از زمان شهرداری آقای کرباسچی شروع شد که همین تراکمفروشی عامل افزایش قیمت مسکن و افزایش جمعیت شهری بود. خرید تراکم قطعا به صرفه است اگر برای مثال برای هر متر مربع تراکم دو میلیون تومان هزینه شود، قطعا بعد از ساخت؛ هر متر از آن ملک با قیمت بیش از 10 میلیون تومان به فروش میرسد.
مطابق طرح جامع شهری که اخیرا هم مصوب شده و ضوابط سختگیرانهای هم دارد، انبوهسازان و مسئولان نباید از خط قرمزهای آن مصوبه خارج شوند. این مصوبه قطعا توسط کارشناسان و متخصصان برنامهریزی شهری و براساس ظرفیت شهر و امکانات شهری تدوین شده و درصدی برای تراکم مناطق در نظر گرفته شده است که در اجرا هم نباید جمعیت مناطق از این درصد تراکم مصوب شده بیشتر شود.
مسئولان باید در نظر داشته باشند که با صدور مجوز افزایش تراکم در مناطق مختلف کلانشهرها، امکانات شهری مردم آن منطقه را به حداقل میرسانند و حق قانونی ساکنان آن محله را از آنها دریغ میکنند. نمونه بارز تراکمفروشی را میتوان در منطقه فرشته تهران دید که در کوچههای تنگ و باریک، برجهای بیش از 20 طبقه در حال ساخت است.
پیامدهای فروش تراکم تنها به کاهش امکانات شهری برای ساکنان محدود نمیشود. مشکل اصلی تراکمفروشی بیش از حد ظرفیت آن منطقه خودش را در حوادثی چون زلزله و آتشسوزی نشان میدهد، در آن زمان است که تبعات بسیار خطرناک صدور تراکم بیش از حد مجاز آشکار میشود.
پارکینگ مشکل دیگری است که در برخی از محلههای پر جمعیت تهران به وضوح میتوان آن را دید. بسیاری از مردم محلههای کلانشهرها که گرفتار تراکمفروشی شدهاند، مشکل تامین محلی برای پارک خودروهایشان دارند، وقتی پارکینگها قادر به برطرف کردن نیازهای موجود نیستند، پارک خودروها در کوچهها، عرض کوچهها را از آنچه که هست، باریکتر میکند.
معتقدم، یکی از راهکارها و درمان معضل تراکمفروشی در کلانشهرها؛ شهرکسازی است. قطعا وقتی شهرکسازیها در حاشیه شهر گسترش یابد، به طوری که هم زمان با شهرکسازی خدمات شهری و دسترسی به مرکز شهر برای ساکنان آن منطقه در حال رشد باشد؛ تمایل و اصرار به خرید تراکم در مرکز شهر کاهش مییابد و ولع برای زندگی در مرکز شهر از بین میرود.
بیاعتباری شهرداریها، پدیده شوم تراکمفروشی را خلق کرده است
تراکمفروشی مشکل امروز و دیروز و یک دهه قبل نیست، افزایش تراکم در کلانشهرها به 25 سال قبل برمی گردد و ریشه آن را نمیتوان در چند سال گذشته پیدا کرد. طبیعی است وقتی عمده درآمد شهرداریها از محل ساختوسازهای شهری باشد، چنین مشکلاتی گریبان زندگی شهری را میگیرد. در حال حاضر 70 تا 80 درصد درآمد شهرداریها از ساختوساز شهری به دست میآید که همین اتکای شهرداریها به ساختوسازهای شهری و صدور مجوزها پدیده شوم تراکمفروشی را به وجود آورده است.
معتقدم دو عامل بسیار مهم و اساسی منجر به تراکمفروشی و اضافه شدن جمعیت کلانشهرها شده است. اول اینکه شهرداریها باید اتکای خود را به درآمد حاصل از ساختوساز کم کنند و سایر بخشهای خود را که اتفاقا درآمدزایی خوبی هم دارد، احیا و فعال کنند و دوم اینکه دولت مرکزی در کلانشهرها باید اعتباری را از بودجه برای شهرداریها در نظر بگیرد تا شهرداریها، اعتبارات مورد نیاز مجموعه را از فروش تراکم تامین نکنند.
قطعا دولت میتواند با اختصاص بخشی از مالیاتهای دریافت کرده به شهرداریها، نیاز مالی این مجموعهها را برطرف کند. هر چند شاید گفته شود که دولت در حال حاضر توان تامین مالی پروژههای نیمه تمام خود را ندارد و نمیتواند ردیف بودجه شهرداریها را افزایش دهد، اما قطعا راهحل تامین مالی شهرداریها فروش تراکم و افزایش جمعیت شهری هم نیست.
قطعا دولت مرکزی باید تمام هزینههای کلانشهری را در نظر بگیرد. دولت بوروکراسی متورمی دارد که تمام بودجه را میخورد، اما در مقایسه با آن هزینههایی با اولویت بسیار بیشتری وجود دارد که در صورت عدم پرداخت معضلی به نام تراکمفروشی پدید میآید.
مالیات باید صرف توسعه شهری شود و قطعا باید بخشی از مالیات شهری به مجموعههای متولی شهر مانند شهرداریها برگردد. البته در عین حال تاکید میکنم که شهرداریها بخشهای درآمدزای خود را احیا کنند و وابستگی خود به درآمدهای حاصل از ساختوساز را کاهش دهند. از طرف دیگر، شهرداریها باید حداقل در ازای فروش هوای مردم و تراکم شهری یک زیبایی بصری به شهر ببخشند و زیبایی سیمای شهر را حفظ کنند، اما متاسفانه انبوهسازی بیش از ظرفیت و تراکمفروشی چهره زشتی به کلانشهرها داده است.