بسیاری از کارآفرینانی که در سراسر دنیا در حوزههای متفاوت فعالیت دارند، ایدههای گوناگونی برای ارائه یک محصول جدید در ذهن دارند، آنها ایدههای خود را انقلابی بزرگ در تجارت تصور میکنند. اما واقعیت این است که تمامی ایدههای تجاری به واقعیت تبدیل نمیشوند! بهعنوان مثال، اداره ثبت اختراعات و علایم تجاری ایالات متحده هرساله بیش از 366,000 درخواست ثبت اختراع دریافت میکند ولی تنها 187,000 حق اختراع صادر میکند.
کارآفرینان تازه کار میتوانند با تدبیر سه مرحله امکانپذیری ایده خود را بسنجند:
-1 بینش و دیدگاه خود را روی کاغذ بیاورید. شما میتوانید طرحی از مفهوم موردنظر خود را با دست یا با استفاده از برنامههای متعدد کامپیوتری مثل فتوشاپ ترسیم کنید. داشتن یک طرح اولیه و توصیفی از ایدهای که در ذهن دارید، شما را وادار میکند در مورد کل مفهوم و ویژگیهای محصول یا خدمت مربوطه بیشتر بیندیشید. این کارسبب تسهیل شرح ایده مذکور برای دیگران خواهد شد.
-2 تصمیم بگیرید که در مورد تعقیب ایده و تبدیل آن به یک سرمایهگذاری تا چه حد جدی هستید. همانگونه که میدانید، ایجاد کسبوکار برای افراد ترسو مناسب نیست. این امر نیازمند یک تعهد جدی و صرف زمان، استعداد، انرژی و منابع است. صرف زمان برای ارزیابی صادقانه مزایا و معایب یک موسسه بازرگانی به شما کمک میکند تا تصمیم بگیرید که باید نخستین گام را به سمت کارآفرینی بردارید یا خیر.
-3 بررسی کنید که آیا این ایده واقعا یک ایده خوب است یا نه. این مرحله مستلزم انجام یک کنترل واقعبینانه از سوی سایر افراد و نه صرفا دوستان و اقوام است (که ممکن است به واسطه عدم تمایل به جریحهدار کردن احساسات شما، نظر واقعی خود را نگویند). یکی از نکات کلیدی، درگیر کردن مشتریان بالقوه و افرادی است که درباره صنعت مذکور که ایده شما با آن در ارتباط است، صاحب نظر بوده و میتوانند در ارزیابی آن به شما کمک کنند.
کارآفرینان بالقوه تعادل ظریفی بین دریافت بازخورد ارزشمند در مورد ایده و محافظت از آن در مقابل کسانی که ممکن است آن را بدزدند ایجاد کنند. بعضی از کارآفرینان، قبل از اینکه ایده خود را برای دیگران بازگو کنند، توافقنامه عدم افشا منعقد میکنند. عدم افشا قراردادی است که بر اساس آن، طرف دیگر متعهد میشود از این ایده برای منافع شخصی خود استفاده نکرده یا آن را برای دیگران بازگو نکند. نوعا، بازخورد، دادهها و توصیههایی که کارآفرینان در این مرحله دریافت میکنند بسیار بیش از ریسک افشای این ایدهها برای سایرین است. ریچ اسلوان میگوید، «اگر شما در حال انجام این مأموریت هستید، نخستین دغدغه شما نباید این باشد که طرف دیگر چه چیزی از شما میگیرد بلکه باید درصدد پالایش ایده خود به شکلی شجاعانه و تهاجمی باشید». او به همراه برادر خود جِف در «استارت آپ نیشن» مشغول کار هستند (که یک برنامه رادیویی در زمینه ارائه راهکارهای تخصصی به کارآفرینان و مخترعان است).
یک راننده کامیون به نام جِرمیا هاچینز در حال رانندگی در یک مسیر طولانی در اتوبان غربی در حال گوش دادن به گزارشات و صحبتهایی درباره یک دختر گمشده کالیفرنیایی بود. در تمام طول برنامه این جمله گفته میشد: «اگر آنها اطلاعات بهتری درباره او داشتند، میتوانستند کارهای زیادی انجام دهند». هاچینز به همراه یکی از دوستان خود که گارد محافظ شرکت باربری مذکور بود بر ایده تولید کارتهای بازرگانی در سیدیهای کوچک کار میکردند. او با خود میاندیشید: «چرا ما نباید از این مفهوم برای اطلاعات شناسایی کودکان استفاده کنیم؟».
صبح روز بعد، هاچینز با کارآگاه پلیسی تماس گرفت که میتوانست اطلاعاتی در مورد این ایده در اختیار او قرار دهد. افسر پلیس علاقه زیادی به این ایده نشان داده و هاچینز را تشویق به پیگیری آن کرد. گام بعدی او اینترنت بود که با استفاده از آن، او تحقیقاتی را درباره «شناسایی کودکان» انجام داد. وقتی تحقیقات او به این نتیجه رسیدکه شرکتهای کمی درباره این موضوع فعالیت میکنند، هاچینز اینگونه نتیجهگیری کرد که رقابت کمی در این بازار تخصصی وجود دارد. سپس هاچینز مجددا به افسر مذکور مراجعه کرده و از او درباره انواع اطلاعاتی سوال کرد که پلیس در مورد یک بچه گمشده نیازمند بود و سپس مشخص کرد که چگونه میتوان آنها را روی یک سیدی کوچک قرار داد که والدین بتوانند آنها را در منزل نگهداری کنند.
با استفاده از اطلاعات دریافتی از کارآگاه پلیس، هاچینز و شریک او شروع به تهیه الگوی اولیه یک سی دی کوچک کرده و همه موارد را از نظر سازگاری با انواع دوربینهای دیجیتال، دستگاههای رایت سیدی یا ریختن لکه جوهر روی آن بررسی کردند که ببینند آیا میتواند در مقابل این موارد مقاومت کند یا خیر. ظرف 10 روز، با در دست داشتن نمونه اولیه، پس از تماس هاچینز با پلیس مذکور، محصول خود را ارائه کردند و کارآگاه مربوطه آنچنان تحت تاثیر قرار گرفته بود که کارآفرینان مذکور را به یک نمایشگاه محصولات امنیتی محلی برد و آنها در آنجا این شانس را داشتند که با مشتریانی تماس برقرار کنند و در ازای چنین ایدهای واقعا حاضر به پرداخت پول بودند.
تنها سه هفته بعد از این توفان فکری اولیه، 150 کارت ایمنی کودکان هر یک به قیمت 20 دلار به والدین فروخته شد. نکته مهمتر اینکه، این نمایشگاه محصولات امنیتی به کارآفرینان یک معیار صحیح از توانایی بالقوه ایده آنها را در بازار داد. در حال حاضر این شرکت بیش از یک میلیون دلار درآمد سالانه داشته و 44 مجوز اعطای نمایندگی فروش را در سراسر ایالات متحده واگذار کرده و دارای سه شعبه بینالمللی است که کارتهای شناسایی کودکان را هر یک به مبلغ 13 دلار به فروش میرساند.