قبل از هر چیز باید از پدر یلدا راهدار تشکر ویژهای کنیم که حاضر نشد به اصطلاح پارتی دخترش شود و برایش کار دولتی دست وپا کند تا یلدا مجبور شود به دنبال کسب وکار آزاد برود و در نهایت به کارآفرین نمونه تبدیل شود. آن هم در حوزهای که بهنوعی حلقه گمشده حوزه کار و اقتصاد ایران است. آن هم در سال 78 که کارآفرینی مفاهیم تعریف شدهای نداشت و بهویژه زنان، تنها گامهایی کوتاه و معدود در این زمینه برداشته بودند. اما یلدا راهدار در این سال شروع کرد و در نهایت بهعنوان کارآفرین جوان برتر حوزه خدمات فنی مهندسی کشور، به جامعه معرفی شد. اما اینکه خدمات فنی مهندسی که امروزه در فضای کسب وکار ایران پرکاربرد شده، چطور در سال 78 به فکر راهدار 24ساله رسید تا کسب وکارش را بر پایه آن بنا نهد داستان شیرینی دارد که به طور مفصل با ما در میان گذاشته است.
***
افزایش بهرهوری در سازمانهای مختلف، تدوین برنامههای راهبردی برای سازمانها و بهینهسازی فرآیندهای سازمانی از جمله خدماتی است که شرکت راهدار به سازمانها ارائه میدهد. شرکتی که در سال 78 ایجاد میکند در حال حاضر به پنج شرکت افزایش یافته است و به هلدینگی تبدیل شده با نام «گروه صنعت و مدیریت ایرافا». مطالعات اقتصادی و اجتماعی از جمله زمینههای کاری این گروه است که در نهایت با بررسی جنبههای مختلف و مطالعات موردی به ارائه راهکارها و راهبردها به سازمانها و شرکتها منجر میشود. راهدار میگوید که برای تنظیم چنین برنامههایی بیش از 150نفر عضو هیأت علمی و متخصص با ما همکاری میکنند. 50نفر هم نیروی ثابت در این شرکتها صاحب شغل و درآمد شدهاند و تاکنون بیش از 500 پروژه موفق را انجام دادهاند.
همراه با سازمانتان بزرگ شوید
اما راهدار هلدینگش را چگونه اداره میکند و با اتخاذ چه شیوه مدیریتی موفقیتش را تضمین کرده است: به کار گروهی ایمان دارم و اعتقاد دارم که با رشد سازمان مالکیت باید از مدیریت جدا شود. در واقع تا زمانی که شرکت در مرحله نوزادی قرار دارد هر کارآفرین باید هم مالک باشد و هم مدیر اما دوران بلوغ سازمان که فرامیرسد، کارآفرین هم باید بزرگ شود. یعنی با استخدام مدیران توانمند، خودش در مقام یک رهبر ظاهر شود و نقش خود را از مدیریت به رهبری تغییر دهد. چون تداوم روش مالک-مدیری سازمان را کوچک نگه میدارد. وی همچنین اضافه میکند که راهبرد چنین شرکتی نیازمند این است مدیرانی را انتخاب کنید که ساختار ذهنی این چنینی داشته باشند. در واقع این پارادایم باید در ذهن مدیران انتخابی شما شکل بگیرد. زیرا تنها در این صورت است که هدف مشترکی شکل میگیرد و کار گروهی معنا مییابد. در واقع او و همکارانش ثابت کردهاند که برخلاف تصور رایج، ایرانیها هم میتوانند کار گروهی موفق انجام دهند.
به دنبال کسب وکار خودت باش
در خانوادهای رشد کرده که به قول خودش با مقوله کارآفرینی آشنا نبودند و اغلب به کارهای دولتی مشغول بودهاند. پدرش هم مدیر دولتی و مدرس دانشگاه بوده است. سال 77 که از دانشگاه فارغالتحصیل میشود از پدرش میخواهد که به اصطلاح دستش را جایی بند کند. اما پدرش آب پاکی را میریزد روی دستش و به او میگوید جای تو در ساختار کارهای دولتی نیست و او میماند که با لیسانس مهندسی صنایع غذایی آن هم در سالهایی که بازار کار برای خانمها به گستردگی امروز نبوده، چه کاری باید انجام دهد. اما انگار آینده برای او نقشههای خوبی کشیده است.
به هر حال در کارخانهای مشغول به کار میشود. اما یک کارشناس ساده نیست که سرش را پایین بیندازد و ذهنش به کارمندی عادت کند. روند کاری کارخانه را میبیند. ضعفهای منابع انسانی و خدمات مدیریتی را میبیند و به این فکر میافتد که شرکتی در این زمینه تأسیس کند: کمتر از یک سال در کارخانهای کار کردم و با مقوله بهرهوری آشنا شدم و به این نتیجه رسیدم که مدیران به خدمات این چنینی نیاز دارند. در همین کارخانه با همسرش هم آَشنا میشود که در ادامه به مشوقان او میپیوندد. همسرم میگفت: جنس تو جوری است که به درد کار مستقل میخورد.
گامهای نخستین بر مدار دانش
برای درک سختیهای آغاز کار این بانوی کارآفرین باید به فضای آن سالها برویم. سالهایی که کارآفرینی برای مردان هم هنوز در پردهای از ابهام قرار داشت و زمینهها مساعد نبود چه برسد به کارآفرینی زنان آنهم برای دختری 24ساله. راهدار میگوید: شروع سختی داشتم. در هر سازمانی که به دنبال کار میرفتم تا سفارش تأمین برنامههای راهبردی را بگیرم، به من میخندیدند و نبود زمینههای مساعد کار تا سالهای 86 و 87 هم ادامه داشت اما ممارست و کار شبانهروزی من موجب شد که کمکم دروازههای موفقیت به رویم باز شوند و ادامه میدهد که البته در آن روزها فقط میخواستم این کاری را که شروع کردهام بهنوعی پیش ببرم. در آن زمان فقط عشق به کار من را راهبری میکرد. بهنوعی کار در من میجوشید و حتی شاید خیلی عمق کار و مسائلش را هم نمیدانستم اما میخواستم ادامه دهم.
البته گامهایش را بر هر سنگلاخی نگذاشته است، بلکه از مدار دانش و تجربهها گذشته است: مجلات مهم دنیا، سرگذشت و تاریخچه شرکتهای بزرگی را که در دنیا در این حوزه فعالیت داشتند، مطالعه میکردم. مثلاً شرکتهایی مانند مکنزی. در آن زمان اینترنت هم به فراگیری امروز نبود اما نشریات را دنبال میکردم و پیوسته مطالعه میکردم و مهمتر اینکه در آغاز راه اصلاً به سود کار فکر نمیکردم. ممارست و اصرارش بالاخره نتیجه میدهد. یکی از شرکتهای بزرگ استان فارس بعد از پرزنت کردن طرح و چندین جلسه بحث و گفتوگو و سبک و سنگین کردن، در نهایت قراردادی با او امضا میکند. به این جای حرفهایش که میرسد، انگار صدایش شاد میشود و اضافه میکند: وقتی قرارداد را بستم، از پلههای این سازمان که پایین میآمدم، از فرط شادی برگهها را در هوا تکان میدادم. چون بستن قرارداد با آن شرکت صاحب نام موجب شد تا شرکتهای دیگر هم به من اعتماد کنند.
نام خوش برندها
اما تنها شروع یک کار و بستن قراردادهای بزرگ دلیل موفقیت نیست. مهم تداوم و استمرار موفقیت است. راهدار هم که در ادامه تحصیلاتش را در زمینه مدیریت ادامه داده و فوق لیسانس و دکترای مدیریت دریافت کرده است، اعتقاد زیادی به شیوههای مدرن مدیریتی دارد. یکی از این روشها اهمیت دادن به مسئله برند و نام برند است: یکی از دلایل اصلی موفقیت شرکت ما و گسترش کارمان، خوشنام نگهداشتن برندمان بوده است. هرجا که احساس کردهایم شرکت متقاضی خدماتمان از عهده اجرا کردن طرح و برنامههای پیشنهادی ما برنمیآید حتی اگر پای قراردادی پرسود هم در میان بوده است، از خیر آن گذشتهایم تا برندمان خدشهای نبیند. زیرا چنین خدماتی ملموس نیست که به چشم بیاید و در طول زمان تأثیر خود را نشان میدهد، بنابراین باید برخورد حرفهای با آن بشود به همین دلیل ما جایی کار میکنیم که با اهمیت اینگونه خدمات آشنا بوده و واقعاً بخواهند رشد کنند.
کارآفرینی روزافزون زنان
راهدار در پاسخ این سوال که روند کارآفرینی زنان پیشرفت داشته یا نه میگوید: در این باره باید به سیر کارآفرینی زنان در ایران نگاهی داشته باشیم. به نظر من بانوانی که اوایل دهه 60 و 70 کار و کارآفرینی را آغاز کردند، از جان مایه گذاشتند، زیرا در آن زمان حتی هنوز مفاهیم کارآفرینی وارد حوزه کسب وکار ایران نشده بود و تعریفهای مشخصی برای این مقوله وجود نداشت اما امروزه اوضاع متفاوت است. دیگر کسی با اصل کارآفرینی مشکلی ندارد و استقبال هم میشود. زنان هم در این عرصه حضور پررنگی دارند و روزبهروز بر تعدادشان افزوده میشود.
راهدار از آن دست آدمهایی است که بیتعارف حرف میزند. وقتی میخواهد از کار کردن یا نکردن زنان حرف بزند، صدایش شور و هیجان خاصی میگیرد: خانمهای شاغل و کارآفرین بهمراتب روان سالمتری دارند، زیرا حضور در اجتماع و ارتباطاتی که دارند مانع از درخود فرورفتن آنهاست و آشنایی با سختیهای محیط کار به درک متقابل همسران از همدیگر هم منجر میشود. بنابراین اگر کسی معتقد است که حضور زنان در محیط اجتماعی و محل کار کیان خانواده را تهدید میکند، باید نقش زن در خانواده را بازتعریف کنیم. چون زن و مرد در کنار یکدیگر خانواده را اداره میکنند و زن ادارهکننده منفرد خانواده نیست، بنابراین منطقی پشت این تهدید نیست.
مشکلات و موانع قانونی اشتغال و کارآفرینی زنان
یکی از مسائلی که این روزها مطرح است، لزوم حضور یا عدم حضور زنان در بدنه کارهای دولتی و گرفتن پستهای مدیریتی توسط آنان است. اما آیا زنان نباید به کار در ساختار دولتی فکر کنند؟ جواب راهدار به این پرسش منفی است: من اعتقادی ندارم که زنان نباید به کارهای دولتی فکر کنند. اتفاقا نهتنها باید در این زمینه تلاش کنند، بلکه با نشاندادن شایستگیها و توانمندیهایشان پستهای مدیریتی را نیز بهدست آورند و در این خصوص هم نباید منتظر دستهایی معجزهگر از بیرون باشند. خودشان باید دست همدیگر را بگیرند. من هر جا هر کاری را پیش بگیرم نخست به بانک اطلاعاتی مربوط به خانمها مراجعه میکنم و زنان شایسته را انتخاب میکنم. نباید بترسیم که زنان در جامعه الگوی موفقیت شوند.
وی ادامه میدهد: البته علاوه بر پیچوخمهای فرهنگی، زنان در مسیر کارآفرینی و اشتغالزایی موانع قانونی هم دارند. مثلاً برای دریافت تسهیلات بانکی به دلیل نداشتن وثیقه مالی، با مشکلاتی مواجه میشوند. همچنین بسیاری از بانکها به زنان بالای 50سال تسهیلات بانکی ارائه نمیکنند و قانون مربوط به مرخصی زایمان هم به این مشکلات اضافه شده است. وقتی با نمایندگان مجلس در این زمینه صحبت میکنیم که این مدت زمان مرخصی زایمان بین زن و مرد نصف شود تا زنان به واسطه دوری طولانیمدت، کار خود را از دست ندهند، حرفمان را نمیپذیرند. درحالیکه این حق طبیعی زنان است که در هر جا فضایی برای کارکردن باشد، براساس شایستگی و فارغ از جنسیت مشغول به کار شوند.
کارآفرینی را به کودکانمان یاد دهیم
چرا در ایران تنها عدهای معدود و محدود به کارآفرینی روی آوردهاند تا جایی که کارآفرین را موجودی فضایی تصور میکنند. راهدار با تجربیاتی که دارد میگوید: در ایران فرهنگ کارآفرینی ایجاد نشده است. درحالیکه این فرهنگ باید از دوران کودکی و از مدارس ابتدایی در کودکان نهادینه شود. الان بچههای کشورهای پیشرفته صنعتی کارآفرینی را رویایی میدانند که همه هدفشان تحقق آن است و باور دارند که هر فردی باید کاری ایجاد کند. در حقیقت آموزشوپرورش و خانوادهها باید کارآفرینی را به کودکان بیاموزند.
ترویج کارآفرینی در زادگاه
یکی از ویژگیهای مهم هر کارآفرین، ترویج فرهنگ کارآفرینی است و راهدار هم از این امر مستثنا نیست: از آنجا که عضو هیأت نمایندگان اتاق بازرگانی شیراز و رییس شورای بانوان بازرگان استان فارس هستم، شبانهروز در این استان کار میکنیم و تاکنون بیش از 2800 بانوی فعال اقتصادی را شناسایی کردهایم. 250 خانم دارای کارت بازرگانی هم در استان فارس داریم که 120 نفرشان فعال هستند. از طرفی با برگزاری سمینارها و همایشهای مختلف در پی بالابردن سطح دانش زنان هستیم. همچنین کارگروه توانمندسازی زنان در حوزه کسب وکار را در استان فارس تشکیل دادهایم که مصوب استانداری فارس هم شده است تا مشخص شود که سهم هر دستگاه دولتی در کمک به کسب وکار زنان چقدر است و در این زمینه چه کاری باید انجام شود. این فعالیتها را ادامه میدهیم زیرا زنان با اینکه 50درصد جامعه را تشکیل میدهند اما 50 درصد جایگاههای اقتصادی در اختیار آنها نیست و تنها فعالیتهای مستمر میتواند اوضاع را بهبود بخشد.
و اما امروزه هلدینگ یلدا راهدار روی دور موفقیت است و خانوادهاش هم اضافه شدهاند: در ادامه همسرم، پدرم و خواهرم هم به من پیوستند و اکنون کسبوکاری خانوادگی را اداره میکنیم. هنوز موبایلش همان خط شیراز است و در شهرش مانده است چون معتقد است که هر کسی نسبت به زادگاهش دینی دارد که باید ادایش کند.