میهن پرستی از جمله صفاتی است که به سادگی قابل تعریف و تفسیر نیست. از قرن ها پیش بین فلاسفه و جامعه شناسان بحث هایی متعدد درخصوص ارائه تعریفی جامع از میهن پرستی وجود داشت. اصطلاح میهن پرستی از قرن 16 میلادی به طور رسمی در بسیاری از کتب و مباحث نظری و عملی مورد استفاده قرار گرفت. بعدها در دهه 80 میلادی مفهوم میهن پرستی با رگه هایی از وفاداری به اجتماع و تلاش برای ارتقای سطح اقتصادی آمیخته شد و از تعاریف ابتدایی که صرفا از میهن پرستی به عنوان یک فضیلت اخلاقی یاد می کردند جدا شد.
در قرن حاضر، در نظر گرفتن میهن پرستی به عنوان یکی از شاخصه های موثر در اقتصاد، فرضیه ای دور از ذهن نیست. به خصوص اگر این مولفه به نوعی با ضریب عملکرد افراد در سازمان همبستگی معنادار داشته باشد. اما آیا می توان چنین فرضیه ای را به طور قطع متضمن کیفیت عملکرد و در نتیجه بازخورد مثبت افراد در محل کار دانست یا افزایش راندمان کاری، تولید و خدمات سازمان را با این موضوع مرتبط کرد؟ سوال مهم تر اینکه؛ چنین اموری تا چه حد به رشد و توسعه اقتصادی کشورها کمک می کند؟
مسائل هنجاری
جرج کاتب، نظریه پرداز سیاسی آمریکایی معتقد است، برای داشتن جامعه ای سرشار از میهن پرستی بیش از هرچیز باید بر مسائل هنجاری تمرکز کرد. سردرگمی ذهنی افراد و احساس عدم تعلق آنها باعث می شود خود را جزو اعضای یک مجموعه ندانسته و چندان تلاشی برای افزایش ضریب عملکرد خود نشان ندهند. تعمیم این مسئله به سازمان چندان دور از ذهن نیست.
هنجار سازمانی، موضوعی مهم است که توسط مدیران رده بالا تعریف می شود و در طول زمان با فرهنگ سازی صحیح، باعث ارتقای سطح فعالیت سازمان می شود. در شرایطی که سازمان مذکور فعالیتی صنعتی داشته باشد یا در حال تولید کالایی با ظرفیت های صادراتی باشد، اهمیت هنجارهای درون سازمانی پررنگ تر خواهد شد.
آمیختگی هنجارهای سازمانی با درون مایه های ملی میهنی تاثیری مثبت در روحیه کارکنان ایجاد خواهد کرد. نکته مهم در این خصوص، پرهیز از شعارزدگی است. کارکنان سازمان باید با این حس مثبت آشنا شوند، که فعالیت های آنان نقشی غیرقابل انکار در رشد و توسعه کشور خواهد داشت.
مصرف کنندگان و مراجعان
روی دیگر سکه، مراجعان و مصرف کنندگان سازمان هستند. جفری جونز، پژوهشگر حوزه روان شناسی مصرف کننده، در پژوهش های اخیر خود به نتایجی جالب توجه دست پیداکرده؛ بالغ بر 45درصد از خریداران آمریکایی از محصولات کشور خود استفاده می کنند.
آمارهای دقیق تر نشان می دهند، بیش از 65درصد از افراد کهنسال که افزون بر 65سال سن دارند، مایلند از محصولات تولید داخل استفاده کنند، این در حالی است که جوانان 18 تا 25ساله با نرخ 47درصدی انعطاف بیشتری نسبت به خرید محصولات غیر آمریکایی نشان می دهند. نکته مهم در این میان، آمارها در خصوص کالاهای خاص است.
برای مثال افزون بر 80درصد آمریکایی ها تمایل دارند در خصوص خریدهای خاص خود، روی کالاهای تولید داخل متمرکز باشند. درواقع هر اندازه کالا لوکس تر و حائز اهمیت بیشتری باشد، احتمال خرید کالاهای تولید داخل بالاتر می رود. این آمارها نشان می دهد تاثیر احساسات میهن پرستانه، نه تنها در بین تولید کنندگان و کارکنان سازمان بلکه بین مصرف کنندگان حائز اهمیت است. کشورهایی که در حوزه ایجاد عرق ملی برای شهروندان قوی تر هستند، در خصوص شاخصه های رشد اقتصادی نیز موفق تر عمل می کنند.