رسانهها از پایههای اصلی دموکراسی در دنیا هستند. بهخصوص در شرایط خاص از لحاظ سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نقش آنها جدیتر و منحصر به فردتر میشود. یکی از این شرایط دوران گذار از آزادی به دموکراسی است. یعنی جایی که نیروهای انقلابی آزادی را به دست آوردهاند و به ملت منتقل کردهاند و مردم براساس آن حق رأی به دست آوردهاند. در چنین شرایطی عده محدودی تحت عنوان روشنفکر دیدگاههای خاص خود را دارند و براساس آن سعی میکنند جامعه را هدایت کنند. توده ملت نیز چون تمرین دموکراسی نداشتهاند و با قوانین بازی آشنا نیستند در موقعیتی قرار میگیرند که هرکس نقش خط مار بکشد، نویسنده کلمه مار را در برابر آنها مغلوب میسازد.
در اینجا تنها تشکیلاتی که دسترسی گسترده به مردم و اذهان عمومی دارد رسانه است. این نقش منحصر به فرد را رسانهها نمیتوانند به درستی ایفا کنند مگر آنکه به معنای واقعی مستقل باشند. اگر رسانهها درگیر بازیهای گروهی شوند و منافع خود را با منافع آنها گره بزنند قطعا نمیتوانند به رسالت خود پایبند باشند. وقتی رسانهای همچون «فرصت امروز» در قدم اول بتواند افکار مخاطبان خود را باز کند و به عبارتی بتواند مخاطبان خود را هدایت کند تا براساس آگاهی از شرایط و خواستههای خود، مدیران را انتخاب کنند، رسالت موردنظر انجام شده است.
خواستههای اکثریت مردم باید به قوانین سیاسی و اقتصادی تبدیل شود و حکومت باید به آنها عمل کند، پس انتقال اطلاعات روشن به مخاطبان در درجه اول و ارائه اطلاعات مناسب به مدیران منتخب مردم در درجه دوم از ملزومات رسانهای است.
در ادامه نیز روزنامه باید همواره بهعنوان چشم و گوش مردم عمل حکومت به قانون را کنترل کند تا از مسیر خواستههای مردم منحرف نشود. در انتها فکر میکنم شفافسازی کارهایی که مدیران اجرایی در حوزه اقتصاد انجام میدهند بهترین کمکی است که «فرصت امروز» میتواند انجام دهد و با این کار وظیفه خود را بهعنوان یک رسانه مستقل انجام خواهد داد.