اگر بخواهیم تعریفی کلی و جامع از مدیریت تکنولوژی ارائه دهیم، باید بگوییم مدیریت فناوری در واقع مجموعهای از رشتههای مدیریت است که اجازه میدهد سازمانها با مدیریتی همهجانبه و فنی، در فضای رقابتی، موفقتر عمل کنند. در واقع مدیریت تکنولوژی شامل برنامهریزی، طراحی، بهینهسازی، بهرهبرداری و کنترل محصولات است. هدف اصلی مدیریت فناوری به حداکثر رساندن اثربخشی هزینههای سرمایهگذاری و توسعه فناوری است که در نهایت، منجر به بالا رفتن ارزش سازمان میشود. اما اگر سازمان نتواند در بخش مدیریت فناوری درست عمل کند، با مسائلی چون افت بازدهی یا سوءاستفاده کارکنان در بخش فناوری روبهرو میشود. در صورتی که تکنولوژی در یک مجموعه به درستی سازماندهی و مدیریت شود، کاهش هزینههای عملیاتی و اجرایی جزو بدیهیترین نتایج خواهد بود.
کشورها و مدیریت تکنولوژی
*شورای ملی تحقیقات مدیریت و تکنولوژی در ایالات متحده از دهه 80 میلادی به طور متمرکز به سیاستگذاری در بخش مدیریت فناوری میپردازد. برنامههایی که محورهای استراتژیک و عملیاتی دارند در رأس قرار دارند. در طول زمان، توجه به بخش مدیریت فناوری در آمریکا روز به روز مهمتر شده و در حال حاضر مدلهای نرمافزاری و منحصر به فردی از الگوهای مدیریتی در اختیار صاحبان صنایع و مدیران رده بالا قرار میگیرد. شرکت خودروسازی فورد یکی از نخستین شرکتهایی است که از سالها پیش مدیریت تکنولوژی را در دستور کار خود قرار داده و به مدد این مسئله موفق به ایجاد انقلاب و نوآوری در بخش تولیدات خودرو شده است.
*چین جزو کشورهای آسیایی است که از اوایل دهه 90 متوجه میزان اهمیت مدیریت تکنولوژی شد و با راهاندازی مدارس کسبوکار حرفهای تلاش کرد ابتدا فنون مدیریت تکنولوژی را آموزش داده و سپس از بازدهی این آموزش استفاده کند. از اوایل سال 2000 تاکنون مدارس کسبوکار و مدیریت در چین، نه تنها مدیریت تکنولوژی را به بخش مهمی از سبکهای رهبری تبدیل کردهاند، بلکه الگوهایی جدید و پویا به بخش مدیریت تکنولوژی اضافه کردهاند.
*استونی یکی از کشورهای شمال اروپا و از همسایگان روسیه است. این کشور از جمله پیشگامان توجه به مدیریت فناوری در منطقه است که با توجه به سرعت بالای اینترنت، موفق شده اینترنت را بهعنوان ابزاری برای توسعه و گسترش مدیریت فناوری به کار گیرد. در واقع وضعیت استونی نسبت به سایر بلوک شرق، کاملا ویژه است و حتی کشورهایی مثل قرقیزستان، ارمنستان و آذربایجان از این کشور الگوبرداری کردهاند.
مدیریت فناوری و امتیازات و چالشها
*یکی از مهمترین خصایص مدیریت فناوری، افزایش نرخ رقابتپذیری بین کشورهای برتر یا کشورهای در حال توسعه است. بررسیهای سازمان ملل متحد در بازه زمانی چهار ساله نشان میدهد 10 کشور پیشرو و برتر در زمینه مدیریت فناوری به طور مرتب در رقابت با یکدیگرند و حتی از روشهای یکدیگر الگوبرداری میکنند. برای مثال کشورهایی مثل آلمان، ایتالیا، کره، سوئد، سوییس، انگلستان و... در طول زمان در زمینههای تولید، صنعت و تجارت به طور مرتب در رقابت بودهاند. براساس این بررسی، بیش از 40 درصد موفقیت این کشورها در بخشهای مختلف تولید، تجارت و صادرات، به توسعه مدیریت فناوری در این کشورها وابستگی مستقیم داشته است.
*یکی از برترین مزایای مدیریت فناوری، افزایش نرخ رقابت در سطح تولیدات ملی است. برای مثال از سال 1987 تاکنون، صنعت تولید کاشی و سرامیک به مدد مدیریت تکنولوژی، روندی صعودی طی کرده است. در راقع همزمان با رشد تولید کاشی و سرامیک در ایتالیا و ایجاد فضای رقابت بین تولیدکنندگان داخلی، نرخ صادرات در طول یک دهه از 40درصد به 60درصد صعود کرده است.
*موفقیت در بخش بینالملل، امتیاز مثبت دیگری است که به مدد مدیریت فناوری حاصل میشود. در واقع به کارگیری استراتژیهای مدیریت فناوری کمک میکند شرکتها و سازمانهای بینالملل، بهویژه در بخش تولید، همیشه یک گام جلوتر از رقبای خود حرکت کنند و به عبارتی در بخش مدیریت نوآوری نیز شاخص شوند.
*یکی از بزرگترین چالشهای مدیریت فناوری، آیندهنگری و لزوم برنامهریزیهایی با سقف حداقل پنج سال است. علت این زمانبندی، به لزوم ایجاد بستری مناسب برای بهکارگیری برنامهها و داشتن فرصت برای تغییرات احتمالی در نقصهای موجود بازمیگردد. در شرایطی که تدابیری مناسب برای در نظر گرفتن زمان مورد توجه قرار نگیرد، مدیریت فناوری با شکست روبهرو شده و حتی شکستهای مالی نیز به بار خواهد آمد. شاید بر همین اساس است که مدیریت تکنولوژی در بسیاری از کشورها مانند آلمان، بهعنوان رشتهای تخصصی، آکادمیک و پراهمیت در برترین دانشگاهها تدریس میشود.