چند روز پیش ولی الله افخمیراد، معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت اذعان کرد که با توجه به مناسبات اقتصادی بین ایران و چین و اجرای دهها پروژه توسط شرکتهای چینی در ایران و شناخت تجار ایرانی و چینی از یکدیگر، چین همچنان شریک اول تجاری ایران در شرایط پس از لغو تحریمها است. وی تأکید کرد که ما دوستان خود را که در روزهای سخت در کنار ما بودند فراموش نمیکنیم و امیدوارم در روزهای خوب هرچه بیشتر با هم ارتباط و همکاری داشته باشیم.
معاون وزیر صنعت، معدن و تجارت خاطرنشان کرد که برای حفظ این موقعیت و رابطه خوب تجاری ایران و چین سه کار عمده باید انجام شود که ایجاد و توسعه روابط کارگزاری بانکی به منظور کاهش هزینههای نقل و انتقال پول، ارتقای کیفیت محصولات و خدمات چینی و سرمایهگذاری مشترک و همکاری بانکی از جمله آنها است.
در عین حال به گفته این مقام مسئول، در این میان ایران و چین میتوانند برای توسعه صادرات در زنجیره تولید کالا همکاری کنند و ایران این آمادگی را دارد که بخشی از توان تولید شرکتهای ایرانی را به منظور صادرات به دیگر کشورها برای تولید برندهای چینی اختصاص دهد و با این همکاری دیگر شرکتهای چینی برای توسعه بازار نیاز به سرمایهگذاری مجدد و تحمل ریسک ندارند.
اما این سخنان در حالی از سوی یک مقام مسئول مطرح میشود که این سوال به ذهن متبادر میشود که چینیها تا چه اندازه ممکن است به شروطی که ایران برای توسعه تجارت با آنها مطرح کرده است، اهمیت داده و اقداماتی را در این زمینه انجام دهند؟
در اینجا باید به این نکته اشاره کرد که بازار ایران برای چین چندان بازار چشمگیری نیست که بخواهد به نوعی به کشورمان باج بدهد. چین به اندازه کافی بازارهای خود را در دنیا دارد و بازار ایران شاید یک درصد کل بازار هدف چین باشد. بنابراین نمیتوان خیلی خوشبین بود که چین به شروط ایران در مورد توسعه تجارت دارد، بهای چندانی بدهد.
چینیها صرفاً قصدشان از ورود به بازار ایران بابت سرمایهگذاری، استفاده از انرژی ارزان و حتی رایگان نسبت به قیمتهای انرژی در کشور خودشان است.
در واقع چینیها همیشه به یک معامله برد – باخت فکر کرده و میکنند و همواره اینگونه فکر کردهاند که در رابطه تجاری با ایران خودشان برنده باشند. این در حالی است که نمونهها و مصادیق بارزی وجود دارد که در بسیاری از کارخانههای چینی که در کشورمان دایر شده است، با وجود اینکه دارای صدها پرسنل هستند اما حتی یک ایرانی مشغول به کار نیست و حتی در پایینترین ردههای مشاغل این شرکتها و کارخانهها، شغلی به نیروی کار ایرانی داده نشده است. حتی نکته جالب این است که کارخانه تولید فولادی که در برخی از نقاط کشورمان توسط چینیها اداره میشوند یک کیلوگرم از فولاد تولیدی خود را به بازار ایران نمیدهند.
با این شرایط من بعید میدانم از این به بعد و در شرایطی که در دوران پساتحریم قرار داریم، بتوانیم چینیها را مجاب کنیم به سه شرطی که ایران گذاشته است، اهمیت دهند زیرا ما ابزار قدرتی نداریم. حتی در نفت و گاز که ادعا داریم حرفی برای گفتن داریم، واقعاً اثرگذار نیستیم و صرفاً تولیدکننده هستیم و اوپک هر طور که خودش میخواهد تصمیم میگیرد. در این شرایط بعید میدانم که ایران بتواند برای کشورهایی مانند چین شروطی را برای توسعه تجارت بگذارد و نمیتواند حکم کند که چه کشوری با ما چگونه کار کند.
البته کشورهای اروپایی و شرکتهای بزرگی که برای سرمایهگذاری به ایران میآیند، شاید به یک معامله برد – برد فکر میکنند. اینها پیش از این بازار ایران را داشتند و کشورهای کوچکی هستند که هر چقدر هم بخواهند تولیدات خود را در کشورهای اروپایی وارد کنند، باز هم به دنبال کشورهای جدید هستند و اینگونه نیست که بگوییم ایران بازار جذابی برای آنها نیست. ایران میتواند بازار بسیار خوبی برای آنها باشد، زیرا تولیدات این کشورها در سطحی است که کشورمان میتواند یک خریدار خوب برای آنها باشد.
اما در مورد کشوری مانند چین که یک شهر آن مانند گوانگجو تولیداتی به اندازه کل کشور ما دارد، کمی بعید به نظر میرسد که ما بتوانیم شروطی را برای توسعه تجارت با آنها قرار دهیم. بنابراین به نظر میرسد که باید در این شرایط جنبهها و ابعاد مختلف رابطه تجاری با چین را در شرایط پساتحریم مورد سنجش و ارزیابی قرار دهیم.
مدیرعامل باربد تجارت