من به اندازه کافی خوش شانس بودم که به مراسمی که امگا برای نمایش فیلم اسپکتر در تالار رویال آبرتهال بود، دعوت شدم. در حالی که منتظر شروع فیلم بودیم، یک آگهی بزرگ دیدم که رویش نوشته بود: «ما برندها را روی پرده میآوریم.» این تبلیغ را شرکت دیجیتال مدیا سینما طراحی کرده بود. من مطمئنم که این شرکت کارش عالی است، اما وقتی که موضوع تلفیق برندهای لوکس با سینما مطرح میشد، میتوانیم این جمله معروف را تکرار کنم که هیچ کس بهتر از جیمز نیست.
همه ژانرهای درام سینما خواص خودشان را دارند و فیلمهای جیمزباند با جشنواره برندهایی که راه میاندازند، استثنا نیستند. هر جیمز باندی، انگار که یک قانون است، باید صحنههای اکشن خود را داشته باشد. یک انفجار بزرگ. ابزارهای جاسوسی عجیب و پیشرفته. صحنههای زیادی از خشونت و روابط انسانی. اما از همه چیز مهمتر، وسایل هستند. محصولات و ابزارهایی که شخصیت باند را معرفی میکنند و او بدون آنها باند نیست. ژاکت راحتی را از باند بگیرید، آستون مارتن را، کلت برتا را و آن وقت که یک شخصیت اکشن معمولی دارید. همینها هستند که فرانشیز باند را جاودانه میکنند.
در طول سالها، جاگذاری محصولات در فیلمهای باند، به اندازه صحنههای تعقیبوگریز برای این مامور مخفی بخشی از فیلمهای باند شدهاند. کسی که اسکپر را تماشا میکند، میتواند یکی از علاقهمندان امگا باشد، آستونمارتین دوست داشته باشد، تام فورد بپوشد. کت و شلوارها و عینکهای تامفورد (به خصوص آنهایی را که در ارتفاعات آلپ در اتریش میپوشد)، گوشیهای سونی و دیگر برندها، همه به درستی انتخاب شدهاند.
باید اعتراف کنم که من صحنه ریشتراشی اسپکتر را (که در آن از تیغ ژیلت استفاده میشود) از دست دادم، اما خوشحالم که او در فیلم اصلاح کرده است چون ریشهای انبوه او در تبلیغهای قبل از فیلم اصلا دوستداشتنی نبودند. این تبلیغهای قبل از نمایش عمومی فیلم، سنتی است که از نخستین فیلم باند به نام Dr. No وجود داشته است. آن تبلیغ اولیه قبل از شروع نخستین فیلم سری جیمزباند، این مسئولیت را داشت که به مردم این ستاره تازه را بشناساند. آن تبلیغ به مردم میگفت که شونکانری (بازیگر آن فیلم) کسی است که برای بازی نقش جیمزباند انتخاب شده. آن تبلیغ باید میگفت که این بهترین گزینه برای بازی در این فیلم است.
حتی قبل از اینکه سری فیلمهای جیمزباند مطرح شود، جیمز باند بهعنوان یک کاتالوگ که راه میرود، حرف میزند و آدم میکشد در رمان اصلی فلمینگ مطرح بود. فلمینگ یک علاقهمند سرسخت به برندها بود. او از همان ابتدا، ایده استفاده از برندها را با خودش داشت و به کشیدن سیگار و نوشیدنیها اهمیت زیادی میداد. او اهمیت زیادی به چیزی که قهرمانش میپوشد از خود نشان میداد. در رمانهایش فصلهای زیادی دارد که به برش و دوخت لباسهای قهرمانش پرداخته است.
قهرمان مورد علاقه من در فیلمهای باند که خوشپوش است، پاتک فیلیپ در فیلم تاندربولت است. لباسهای او به دقت انتخاب شده بودند و او یک بنتلی بنفش هم داشت. فقط کسی که بتواند یک رمان را با این جمله «لحظات لوکسی در زندگی یک مامور مخفی وجود دارد» شروع کند – همانطور که فلمینگ در «زندگی کن و بگذار بمیرند»، میتواند چنین قهرمانی خلق کند. همیشه این تضمین وجود دارد که اگر یک انسان شرور دنیا را تهدید کند، حضور آرامبخش یک ساعت، ماشین سریع، کتوشلوار زیبا هم در کنار ما قرار دارد.
منبع: Newsweek