آغاز: هفته گذشته بازداشت و آزادی حبیب محبیان، نواپرداز و خواننده صاحبنام گونهای خاص از موسیقی پاپ ایرانی فضایی ویژه را در خبرهای موسیقایی به خود اختصاص داد. آقای محبیان 17 تیرماه و هنگام ثبت و ضبط یک کلیپ موسیقایی در منطقه ماسوله بازداشت و بعد از کشمکشهای فراوان در 20 تیرماه آزاد شد.
میانه: آنهایی که سیرتحولات موسیقی مردم پسند ایرانی را رصد میکنند، به یقین در جریانند که آقای محبیان از معدود خوانندگان اینگونه موسیقایی است که دانش آهنگسازی دارد و درس موسیقایی را نیز ابتدا نزد چهرهای نامدار همانند مرحوم مرتضی خان حنانه آموخت.
فضای موسیقی او و جنس خاص صدایش به همراه انتخاب اشعاری ویژه، بهخصوص تمرکز بر برخی از اشعار شاعران نامی کهن، ویژگیهایی به موسیقی وخوانندگی او بخشیده که تقریبا در کمتر خوانندهای میتوانیم سراغ کنیم. حتی در برخی از خواندهها و نواختههایش میتوان رگههایی از طنز تلخ موسیقایی را شاهد بود، اعتراضی به وضعیت موجود و طلب وضعیت موعود و مطلوب که عموما در هنرمندان صاحب سبک بروز و ظهور ویژهای دارد.
تلفیقی که او از سبک غربی با فضای شعر و موسیقی ایرانی به وجود آورده، به گمانم گونهای خاص از موسیقی ایرانی را رقم زده است که هواخواهان فراوانی در بین نسل جوان موسیقی دوست ایرانی دارد. نگاهی به پیشینه کاری او نشان میدهد که نکته و مسئله سیاسی خاصی ندارد که بخواهیم او را از فعالیت بازداریم. در هیچ دادگاهی در جمهوری اسلامی نیز پرونده و شکایتی از سوی هیچ نهاد حقیقی یا حقوقی علیه او در جریان نیست.
هنرمندی بوده و است که سرش به کارش گرم و موسیقی و شعر و کار هنری دغدغه اصلیاش است. بعد از سالها و با هماهنگیهایی که صورت گرفت از سال 88 به داخل ایران آمد تا فعالیت موسیقایی خود را در کشورش سامان دهد. در طول همین مدت هم چندین کلیپ و نماهنگ و تکآهنگ ساخت و منتشر کرد که برخی از آنها هم، چه سفارشی بنامیم و چه ننامیم، باگفتمان جمهوری اسلامی در آشتی و تلائم است.
حتی کتاب مجموعه اشعار آهنگها و خواندههایش نیز مجوز وزارت ارشاد را گرفته و بهصورت رسمی توزیع شده است تا پشتوانه محکمی باشد برای بخشی دیگر از فعالیتهایش در چارچوبها و موازین قانونی. شاید برخی مدعی شوند که او خوانندهای بود که در ر ژیم گذشته فعالیت میکرد که نگارنده میتواند فهرست بلندبالایی از هنرمندانی را ردیف کند که در رژیم گذشته فعالیت میکردند از استاد محمدرضا شجریان گرفته که بلندآوازهترین هنرمند ایرانی است تا استاد نادر گلچین، مرحوم فرهاد مهراد،کوروش یغمایی، فریدون فروغی، سیمین غانم و غیره تا آهنگسازان بزرگی چون مرحومان تجویدی و خرم و حنانه و شهبازیان و چشمآذر و ترانهسازان نامی چون معینی کرمانشاهی و بیژن ترقی و غیره همه و همه در قبل از انقلاب فعال بودند و برخی از آنها با هنرمندانی کار کردند و برایشان آهنگ و ترانه ساختند که بعدها در زمره مخالفان و منتقدان سرسخت جمهوری اسلامی درآمدند، اما آن فعالیتها سبب نشد که بعد از انقلاب فعال نباشند و آثارشان منتشر نشود و کنسرت ندهند.
انجام: با توجه به موارد بالا به نظر میرسد مدیریت موسیقی و البته نهاد صنفی مدنی چون خانه موسیقی در اینگونه موارد باید وارد میدان بازی شده و با حمایت از هنرمندی که هیچ مسئله سیاسی ندارد، فضا و بستر را برای فعالیت او فراهم سازد. تدبیر این نیست که اگر هنرمندی از سوی مدیریت قبلی به کشور فراخوانده شد و در فضایی منطقی قرار بود بستری برای فعالیتش فراهم شود، با او اینگونه برخورد شود.
باوجود انتقاداتی که به مدیریت موسیقی در دوره گذشته داشته و دارم، اما بپذیریم که تمامی تصمیمهای مدیریت قبلی نادرست نبوده و برخی از تصمیمهای آنها (از جمله دعوت از هنرمندان بیمسئله به داخل کشور و فراهم کردن شرایط فعالیت آنها) تصمیمی درست بوده است که باید برپای این نهال آب افشاند که به قول مولوی: ما برای وصل کردن آمدیم/ نی برای فصل کردن آمدیم.
سکوت خانه موسیقی در این زمینه هم از آن موارد نادری است که از یک نهاد صنفی توقع نمیرود. قرار نیست که دستاندرکاران این نهاد صنفی تنها زمانی فریاد و فغان برآورند که کنسرتهای برخی از دوستان و همکاران آنها در معرض تعطیلی و توقف قرار میگیرد.
اگر تعطیلی کنسرت فلان هنرمند موسیقی در شهرستان با اعتراض این نهاد روبهرو میشود، دستگیری یک هنرمند شناخته شده موسیقی پاپ نیز باید در زمره دغدغههای آنها قرار گیرد. امید که مدیریت موسیقی و نهاد صنفی آن بتوانند با تدبیر بستری را برای فعالیت منطقی این هنرمند و دیگر هنرمندان علاقهمند به فعالیت در داخل کشور فراهم کنند.