از سال 1855 که باشگاههای فوتبال تاسیس شد، قرار بر این بود که مدیریت این باشگاهها توسط بخش خصوصی اداره شود. بنابراین اساس خصوصی شدن بیشک مفید است، اما روند پیادهسازی این پروسه و اینکه دولت چگونه این باشگاهها را از بدنه خود جدا کند، اهمیت دارد. هر چند که اساس و نفس خصوصیسازی لازم و مناسب است، اما این نگرانی وجود دارد که فوتبال کشور بیش از پیش با مشکل روبهرو شود. روند خصوصیسازی به نفع دولت و در جهت کوچکسازی آن است. اما زمانی این خصوصیسازی موفق پیش خواهد رفت که قوانین منطبق بر این خصوصیسازی تنظیم شود و محدودیتها از بین برود.
اگر این امکان بود که سرمایهگذار خارجی وارد این مزایده میشد، شاید اتفاقات خوبی در عرصه فوتبال رخ میداد. هرچند قانونی این امکان وجود دارد، اما عرف این امر را نمیپذیرد. متاسفانه سرمایهگذاران داخلی نیز چندان پایدار نیستند که بتوان فوتبال باشگاهها را با اطمینان به آنها واگذار کرد. اگر این امکان فراهم بود که یک سرمایهگذار خارجی وارد گود شود و سرمایهگذاری کند، میشد به این خصوصیسازی امید بست. فوتبال در جهان یک صنعت بزرگ پولساز است.
این صنعت وقتی موفق عمل میکند که ورودی و خروجی آن با هم تناسب داشته باشد. زمانی که داده و ستانده با هم برابری نکند، امکان نابودی صنعت وجود دارد. بنابراین تجربه 150 ساله نشان داده که خصوصیسازی صنایع و به دنبال آن باشگاههای فوتبال سبب رشد و پویایی آنها میشود. روند خصوصیسازی زمانی موفق خواهد بود که راهکارهای مناسبی را پی بگیرد، اما این نگرانی وجود دارد که در زمینه فوتبال مسیری طی شود که ضرر آن بیش از منافع آن باشد. هر چند ما افراد شایستهای در زمینه مدیریت و سرمایهگذاری بخش خصوصی فوتبال در داخل داریم، اما اینکه آیا این افراد بخواهند یا بتوانند وارد عرصه مزایده شوند امری نامشخص است.
در زمینه تامین منابع بخش خصوصی در حوزه فوتبال مشکلات متعددی وجود دارد. یکی نبود حق کپی رایت است که شبکههای تلویزیونی ممکن است با توجه به نبود چنین قانونی هزینه پخش برنامه را نپردازند و دیگری بحث کپی رایت در حیطه برندینگ است. باشگاهی که لباس، توپ و دیگر تجهیزات را بهعنوان برند خود میتواند ارائه کند و آن را بهعنوان یک منبع درآمد درآورد به دلیل نبود قانون کپیرایت بسیاری از تولیدکنندهها وارد گود میشوند و مشابه این لباسها و اکسسوریها را تولید میکنند و قانون محکمی نیز برای مقابله با این امر وجود ندارد.
اگر قوانین کپی رایت جدی گرفته شود شاید بتوان به تامین منابع امید بست. حداقل خصوصیسازی در کوتاهمدت نمیتواند نتیجه بگیرد و منابع خود را تامین کند، اما به قول معروف ماهی را هرگاه از آب بگیری تازه است. اینکه به هر حال قدمی در راه خصوصیسازی برداشته شود به این معناست که یک خواسته جمعی شکل گرفته و قدم به قدم باید موانع را برداشت تا به آن باشگاه خصوصی که مدنظر است و حداقل استانداردهای لازم را دارد، دست یافت.
این روند نیازمند یک برنامهریزی استراتژیک خوب است که اگر درست طرحریزی و اجرا شود، میتواند خروجی خوبی داشته باشد. اکنون احساس میشود دولت حسن روحانی و آقای گودرزی در این زمینه عزم راسخ دارند و امید است که با این تصمیم جدی بتوان نتیجه مناسبی را دریافت کرد. امید است که سرنوشت این طرح نیز مانند طرح جامع ورزش کشور که آقای علی آبادی مانع اجرای آن شد کنار گذاشته نشود. با پایهگذاری این امر و اقدامات تاثیرگذار اولیه میتوان امیدوار بود که در دوره وزرای بعدی این امر ماهیت جدی گرفته شود و بتواند آن نتیجهای را که سالها فوتبال کشور به دنبال آن است به دست بیاورد.
بخش خصوصی خواه ناخواه در ابتدای راه مجبور است تا تسهیل شرایط و سر و سامان گرفتن قوانین برای تامین منابع از رانتهای دولتی استفاده کند. این تامین منابع به معنای ادامه روند فعلی باشگاهها در شرایط دولتی نیست، زیرا دولت به دلیل یکسری محدودیتها نمیتواند برنامهریزی مناسبی برای باشگاهها داشته باشد. دولت بیشتر در برنامهریزیهایش روزمره عمل کرده و مدیریت هزینه میکند، اما زمانی که بخش خصوصی وارد این عرصه میشود، نگاه آیندهنگر به باشگاه دارد و فقط برای امروز و امسال باشگاه برنامه نمیچیند، بلکه برنامههایی که تدوین میکند یک سری برنامههای استراتژیک طولانیمدت است.
در باشگاههای دولتی بازیکنهایی که تا حدی موفق بودهاند در دیگر باشگاهها جذب میشوند، اما زمانی که باشگاه خصوصی باشد این انتخاب بازیکن یک پروسه طولانی خواهد بود و مدیر باشگاه براساس استعدادیابی و آموزش از طریق ساخت آکادمی به پرورش بازیکن میپردازد و یکی از منابع تامین مالی خود را ترانسفر یا رد و بدل کردن بازیکن قرار میدهد. این پروسه جذب رایگان بازیکن و ترانسفر آن با رقم بسیار بالاست که همین روند به تقویت فوتبال ما کمک میکند.
* استاد دانشگاه تهران و مربی بدنسازی سابق تیم ملی