فرهنگ و هنر ابزارهایی هستند که از طریق آنها میتوان ضربان اقتصادی و حتی سیاسی یک جامعه را تنظیم کرد. چنانچه در نظریه هژمونی بر جایگاه فرهنگ بهعنوان زیربنای جوامع اشاره میشود، اما این روزها استخراج پول از طریق فرهنگ شاید چندان ربطی به اصالت چند هزار ساله آن در جوامع نداشته باشد و به وسیله ابزارهای مکمل، بتوان از طریق آن به منابع مالی بسیاری دست یافت.
اما جایگاه فرهنگ و هنر در سودآوری و چرخیدن گردونه اقتصاد ایران چقدر موثر است؟ در این روزهایی که تنشها دوچندان شده و گمانهزنیها در خصوص جدایی درآمدهای نفتی از اقتصاد ایران نقل محافل شده، چه راههایی از سوی کارشناسان اقتصادی برای رهایی از کسری بودجه پیشنهاد میشود؟
در این بین شاید بشود بهرهگــــیریهـای اقتصــادی شایستهتری از حوزه فرهنگ و هنر داشته باشیم، اما در ابتدا باید ببینیم درآمدزایی کشوری مانند ایران با فرهنگ و تمدنی چندین هزار ساله از صنایع فرهنگ و هنر به چه میزان است؟ در دنیای امروز که بخشزیادی از توسعه اقتصادی جوامع بر پایه صنایع فرهنگی و هنری میچرخد و این صنعت را بهعنوان یکی از صنایع مهم درآمدزا میشناسند، ایران همچنان صنایع هنری را به عناوین فعالیتهای «دلی» میشناسد و حتی گاهی از سوی کارشناسان با عنوان کارهای مبتذل و هزینهبر، از آنها یاد میشود.
در تایید این گفتار همین بس که برای جمعیت 70میلیونی ایران کمتر از تعداد 350 سالن سینما مشغول فعالیت هستند و وضع در خصوص تعداد سالنهای موسیقی و تئاتر، به مراتب بدتر از این است. سرانه مطالعه در کشور، به روایتی به یک دقیقه نمیرسد و غالب هزینههای رسانههای مکتوب از طریق دولت تامین میشود.
در روزهایی که همه حواسشان به منابع غیرنفتی از قبیل فرش، زعفران و پسته است، کمتر کسی به ظرفیت صنایع هنری توجه میکند؛ در حالی که این صنعت، در دنیا یکی از بزرگترین ابزارها برای کسب درآمد و رشد اقتصادی به شمار میرود، البته در این بین چندی پیش وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی در جمع فعالان بازار سرمایه با اشاره به تاثیر سرمایهگذاری بانک پاسارگاد در توفیق جهانی اصغر فرهادی و گرفتن اسکار عنوان کرد: متاسفانه در طول سه دهه گذشته بهرهگیری اقتصادی مناسبی از حوزه فرهنگ نداشتهایم. به عقیده جنتی، برای توسعه باید به محورهای مهم در حوزه فرهنگ توجه شود و توسعه یک کشور در صورتی امکانپذیر است که در کنار توجه به عرصههای اقتصادی و سیاسی، به مسائل فرهنگی هم توجه ویژهای صورت بگیرد.
اما به راستی این توجه از سوی چه کسی باید صورت بگیرد؟ آن دسته از فعالان اقتصادی که این فرصت را بشناسند و از آن بهره بگیرند، فردای بهتری را پیشروی کسبوکارشان خواهند داشت.