شاید خیلی دقیق نتوان شکست تلویزیون در جذب مخاطب و شروع دوران افول آن را با تولد شبکه خانگی همزمان دانست، اما تولد شبکه خانگی قطعاً یکی از دلایلی است که باعث شد مخاطب از تلویزیون دل بکند و سرگرمی خود را در جای دیگری پیدا کند.
مدیریت اشتباه تلویزیون و گزینشی عمل کردن مدیران تلویزیون تا جایی پیش رفت که کارگردانانی که از تلویزیون به شهرت رسیده بودند، دلزده از سیاستهای غلط تلویزیون در جایی دیگری با مخاطبان خود ارتباط برقرار کردند.
در میان سه ضلع مخاطب، هنرمند و مدیر باید گفت هر سه ضلع ضرر کرد. در مورد مخاطب باید گفت آن مخاطبی ضرر کرد که به دلایل شرایط مالی قادر نبود هفتهای مثلا ۴هزار تومان بپردازد تا سریال محبوبش را بخرد و تماشا کند.
از سوی دیگر هنرمند هم ضرر کرد چرا که تعداد مخاطبان شبکه خانگی نسبت به تلویزیون در سطح ایران محدودتر است و دامنه تلویزیون تا شهرهای کوچک و دهات هم افزایش پیدا کرده است، امری که در مورد شبکه خانگی یا صورت نگرفته یا با تأخیر صورت میگیرد. از سوی دیگر دانلود غیرقانونی خود ضرر مالی بزرگی است که شبکه خانگی با آن دست به گریبان است. آنطور که حسن فتحی، کارگردان سریال پرمخاطب «شهرزاد» گفته: براساس آمارهایی که توسط روابط عمومی سریال «شهرزاد» بهدست من رسیده است؛ تنها یکبیستم از مجموع کسانی که «شهرزاد» را میبینند از طریق قانونی سریال را تهیهکردهاند، یعنی نوزدهبیستم از مخاطبان، از مسیرهای غیرقانونی سریال شهرزاد را دریافت میکنند. شبکه نمایش خانگی شبکهای آسیبپذیر است.
برای اینکه سرمایهگذاران بخش خصوصی ترغیب شوند به این شبکه بیایند تا زمینههای تولید آثار خوب فراهم شود، لازم است از دانلود غیرقانونی و بازار سیاه پرهیز کنید. از دوستان و همسایهها هم بخواهید از طریق قانونی سریال را تهیه کنند.
این یادداشت در مورد کپیرایت نیست، قانونی که متأسفانه هنوز نتوانسته جای خود را پیدا کند، سوژه یادداشت در مورد ضرر معنوی و مادی است که تلویزیون به خاطر سیاستهای غلط پیشین خود و سیاستهای پیش روی خود دیده است.
مهاجرت کارگردانهای مطرح و کاربلد به شبکه خانگی قطعا به ضرر تلویزیون بوده و هست. کافی است نگاهی به سریال «شهرزاد» بیندازیم. طبق آماری که چندی پیش منتشر شد این سریال با ۱۵میلیارد بودجه در شبکه خانگی ساخته شد. با توجه به اینکه خیلی از مردم این سریال را دانلود کردند یا آن را از یکدیگر کپی کردند، بااینحال این سریال ۴۵میلیارد فروش کرد. بهعبارت دیگر سریال شهرزاد باوجود دانلود و کپی توانست سازندگان خود را در شبکه خانگی پس از کسر هزینههای ساخت به سود ۳۰میلیارد تومانی برساند.
این تنها یک بخش قضیه است. محبوبیت این سریال با تمام کاستیها و البته جذابیت قصه، بازی بازیگران، لباس و طراحی صحنه و البته کارگردانی اعتباری بود که تلویزیون بهراحتی از دستش داد. خصوصا حسن فتحی از کارگردانهایی است که عمری را در تلویزیون صرف کرده است. هم تلویزیون و هم مخاطب را میشناسد و از همه مهمتر مخاطب هم او را میشناسد. به هرحال او عمری را در تلویزیون صرف کرده است، هم تلویزیون برای او هزینه کرده و هم او برای تلویزیون اعتبار کسب کرده است.
متأسفانه سختگیریهای تلویزیون و مشخص نبودن خطوط و بایدها و نبایدهای عجیب باعث ساخت سریالهای خنثی و برنامههای تکراری شده است؛ امری که باعث شده هم مخاطب از تلویزیون فراری شود و هم سفارش آگهی که یکی از مهمترین بخشهای درآمدزایی تلویزیون است کمرنگ شود.
تصور کنید سریال شهرزاد با همین ویژگیها در تلویزیون ساخته میشد، اتفاق خوشایندی که هم آشتی مخاطب با تلویزیون را رقم میزد و هم به دلیل محبوبیت سریال باعث سفارش آگهی در زمان پخش سریال میشد. اما مهمترین نکته اعتباری بود که بعد از سالها تلویزیون به دست میآورد؛ چرا که باعث میشد مخاطب مجددا به تلویزیون روی بیاورد. باید امیدوار بود که با تغییر مدیریت، تلویزیون به رسانهای فراگیر و البته ملی برای تمام آحاد جامعه، از قبیل مردم و هنرمند تبدیل شود؛ رسانهای که بتواند هنرمندان قدیمی را جذب کند، هنرمندانی که از دل تلویزیون برخاستهاند و امروز برای سینما و شبکه خانگی اعتبار میآورند.
روزنامهنگار هنری