وقتی فردین از دنیا رفت تشییعجنازه او غلغله بود، از جلوی ورزشگاه شیرودی آغاز شد و خیابانهای اطراف هم بند آمده بود. رضا کیانیان در کتاب ناصر و فردین خاطرهای را مینویسد که بسیار معنیدار و پندآموز است. او میگوید: در اصلی ورزشگاه یک دربان دارد که عشق سینماست، همه را میشناسد، من که روزهای زوج برای دویدن به آنجا میروم با او سلام علیک دارم. یکی دو روز بعد از مراسم او را دیدم، گفت آن روز وقتی مردم رفتند و اینجا خلوت شد پیرزنی را دیدم که کنار در اصلی نشسته بود و زار میزد. به او گفتم ننه تو دیگه چرا اومدی؟ حالا که مردم رفتند چرا نمیری؟
او تعریف کرد چند سال پیش میخواسته دخترش را شوهر بدهد به او گفتهاند برو پیش فردین فرشفروشی دارد میدان ونک. رفته و فرشفروشی را پیدا کرده – مدتی پشت شیشه سرگردان بوده نمیدانسته چه کند- چه بگوید که فردین او را میبیند. میبردش داخل مینشاندش، برایش چای میآورد و میپرسد چه میخواهد؟ پیرزن ماجرا را میگوید و فردین همانجا میفرستد یک یخچال و یک اجاقگاز برای او میگیرند و مقداری هم پول نقد به او میدهد و او را راهی میکند و سفارش میکند هر وقت مشکلی داشت به او مراجعه کند. پیرزن برای فردین میگریسته. همه عوامل سینما از فردین خاطراتی این چنین دارند خیرش همیشه به همه رسیده و این جمله کلیدی است.
فیلمفارسیهای قدیم
بسیاری از مردم و مدیران گمان میکنند انسانیت در دنیای واقعی کاربردی ندارد و فقط در فیلمفارسیهای قدیم وجود دارد و مربوط به گذشته بوده و نوعی سرگرمی است. اما جوهره مدیریت، انسانیت و شرافتمندی است؛ تفاوتی هم ندارد، در هر صنعت و سازمانی این گفته صادق است. در کتابهای پرفروش مدیریت دنیا امروزه از داستانهای واقعی برای آموزش مدیران بسیار استفاده میکنند چرا که خواننده در پذیرش آن راحتتر است زیرا به وضوح نتیجه رفتار انسانی و شرافتمندانه را در اطراف خود میبیند و حس میکند، چه آموزشی اثربخشتر از این.
چرا برخی ماندگار میمانند
عدهای برای موفقیت به دنبال ثروت میروند و عدهای مقام را عامل موفقیت به حساب میآورند و برخی نیز شهرت را مفیدتر میدانند و به سختی برای رسیدن به آن تلاش میکنند. به قولی شهرت امروز یکی از عواملی است که میتواند انسان را تا انتهای خوشبختی ببرد و برخی برای رسیدن به آن هر کاری میکنند از پوشیدن لباسهای متفاوت و خیرهکننده تا تغییر لهجه و گویش و حتی دستکاری در چهره و صورت!
جالب است که این مطلب در دنیا خیلی مورد توجه قرار گرفته و در این باره کتابهای زیاد به چاپ رسیده است. اما پرسش این است که چرا برخی ماندگاریها تا بدان اندازه ادامه پیدا میکند که حتی پس از گذشت سالها غبار فراموشی بر آن نمینشیند.
یک نمونه معاصر و تکرارنشدنی
یک نمونه معاصر و کلاسیک آن در عالم سینما همین فردین بود که رکوردهای عجیب و ماندنی در عرصه سینما برای خود به جای گذاشته. در خبری درباره عملکرد سینمای ایران آمارهای عجیب و تاسفباری مطرح شده که نشان از دردمندی سینمای ایران دارد. در آمارهای رسمی آمده بود که حجم کل بازار سینمای ایران در سال 1393 تنها رقمی معادل 57میلیارد تومان است که با حساب دلار 3500 تومان یعنی 17میلیون دلار! و این حجم فروش سالانه معادل میشود با فروش یک فیلم نصفه و نیمه اروپایی یا هالیوودی! به زبان دیگر یعنی هنر – صنعتی به نام سینما در ایران با همه شاغلان مستقیم و غیرمستقیم آن یک سال کار میکنند و کار میکنند و در پایان یک سال ارزش تولید شده آن در کشوری مثل ایران معادل میشود با تنها یک فیلم متوسط اروپایی یا آمریکایی!
حال این رقم را مقایسه کنید با فروش فیلمی در سال 1344 به نام گنج قارون که به تنهایی 5میلیون و 300هزار تومان آن روزفروش گیشه داشت و این مقایسه دو سال را در کنار هم بگذارید و جالب آنکه از این فیلم به تنهایی 2 میلیون نفر دیدن کردند که به نسبت جمعیت آن سالها و تکنیکها و امکانات سینمای آن روز در مقایسه با امروز حیرتانگیز و باورنکردنی است و برای خود میتواند موضوع چندین پژوهش خواندنی باشد.
اما راز محبوبیت چیست و چرا برخی تا به این اندازه به محبوبیت میرسند که نامشان معادل با فروش حتمی و ضمانتنامهای برای موفقیت است؟روزنامهها پس از فردین با برخی از هنرپیشگان مصاحبههایی انجام دادند و در پی یافتن چرایی موضوع بودند.جمشید مشایخی در این باره گفت: دیگر کسی به محبوبیت او نمیرسد.عزتالله انتظامی بیان کرد: فردین محبوبتر از همیشه بود. و بسیاری دیگر درباره او و چرایی موفقیتش سخن گفتند، از جمله اینکه طبع جوانمردی و خصلت مردانگی که در نقشهای سینمایی و زندگی شخصیاش به تصویر کشید، شخصیت او را در سینما ماندگار کرد.
البته هستند کسانی که معتقدند سابقه قهرمانی مسابقات کشتی جهان 1333 (1954میلادی) ژاپن در نامآوری او و تبدیل شدنش به یک برند خوشنام در عالم سینما پرتاثیر بوده است. آنچه پیداست در صنعت سینمای ایران که جسته و گریخته آثار قابل بحثی از خود به جهان عرضه میکند جای خالی هنرپیشگان خوشنامی که بیننده را پای پردههای کمسوی سینمای ایران بکشانند به شدت احساس میشود.