میدان فردوسی مركز جهان من است؛ جهان زیست فرهنگی و حرفهای و ژورنالیستی من... چند گزارش میدانی در مركز جهانم تهیه كردم كه خوب خوانده شد... یكی گزارش پرفورمنس دختران سرخپوش در میدان فردوسی به یاد یاقوت بانوی سرخپوش عاشق و همیشه منتظر در میدان فردوسی بود و یكی هم درباره یك آموزشگاه شعبدهبازی! در میدان فردوسی ساختمانی قدیمی است كه روی شیشه طبقه دوم آن حك شده است؛ آموزش شعبده بازی!
در و دیوار آموزشگاه آویخته به عكسهای استاد شعبدهبازی، دیوید كاپرفیلد است. اما نكته جالب محل كار استاد تردستی همان پنجرهای است كه بیرون از ساختمان نشانی آموزشگاه را میدهد. این پنجره وقتی باز میشود درست مجسمه میدان فردوسی در تیررس آقای شعبده باز است که هر روز از پنجره اتاقش به مجسمه میدان فردوسی خیره میشود و بزرگترین پروژه حرفهایاش را غیب کردن مجسمه فردوسی میداند...
اما وقتی طرح این شعبده را داد کسی قبول نکرد حامی مالی اجرای او شود... خب به هر حال تردستی هزینه دارد اما وقتی هم عملی میشود دنیایی را تكان میدهد! به رد شدن دیوید كاپرفیلد از دیوار چین فكر كنید... یا غیب شدن مجسمه آزادی در آمریكا... بارها و بارها ویدئوهای تردستیهایی از این دست منتشر و بازپخش شده است و طرفدار هم دارد. همه میبینند، میشنوند و انگشت تعجب به دهان میگیرند كسی هم همان لحظه متوجه فن و فنونش نمیشود.
حالا سالها از عبور آقای كاپرفیلد از دیوار چین یا غیب كردن مجسمه آزادی در آمریكا میگذرد كه رمز و راز ماجرا لو رفته... به واقع چون پرده برافتد نه تو مانی و نه من... مجسمه میدان فردوسی سالهاست در ذهن آقای شعبدهباز غیب میشود بیآنكه آب از آب تكان خورده باشد. درست مثل ماجرای دكل نفتی كه چندی است وزارت نفت غیب شدنش را تایید كرده است.