آموزه های تبلیغاتی سریال MAD MEN / فرار از استرلینگ - کوپر

در این شماره از ستون تبلیغاتچی های دیوانه به نقد و بررسی قسمت سیزدهم از فصل سوم سریال مدمن با نام Shut the Door. Have a Seat می پردازم که برای نخستین بار در تاریخ هشتم نوامبر سال 2009 میلادی و با کارگردانی متیو واینر (Matthew Weiner) از کانال AMC پخش شد.

همانطور که در قسمت قبل اشاره شد خبرهایی مبنی بر فروش شرکت استرلینگ-کوپر به آقای لین پرایس از سوی مدیران لندنی داده شده بود. آنها به دلیل پیشرفت قابل ملاحظه شرکت می خواستند آن را به بالاترین قیمت به مشتریان احتمالی بفروشند و حالا این مسئله شکل کاملا جدی به خود گرفته است.

در جلسه ای که آقای هیلتون با آقای دان دریپر دارد این مسئله را به اطلاع او می رساند که شرکت مشهور و معظم مک کن (McCann) در راستای گسترش سیطره خود اقدام به خرید شرکت انگلیسی  PPLکرده است و به همین دلیل شرکت استرلینگ-کوپر نیز به عنوان بخشی از دارایی ها آن به مک کن واگذار خواهد شد.

هرچند این امکان وجود دارد که دان دریپر در شرکت قدرتمند مک کن، افزایش درآمد داشته و با مشتریان مشهورتری کار کند، اما به خاطر سابقه تیره ای که او با مدیران این شرکت دارد به هیچ وجه به این نقل و انتقال رضایت ندارد. بنابراین او فکر می کند که با مذاکره با مدیرانش بتواند برای این مسئله راه حلی پیدا کند. او به سراغ آقای کوپر می رود.

هرچند در ابتدا آقای کوپر به خاطر کهولت سن و محافظه کاری به این نقل و انتقال رضایت دارد اما وقتی پافشاری و مقاومت آقای دان دریپر را مشاهده می کند، با دان دریپر همراه می شود، اما به او گوشزد می کند که مقاومت در برابر این جابه جایی نیاز به مشتری های بزرگ دارد.

در این زمان کوتاه آنها از آقای استرلینگ تقاضای کمک می کنند زیرا شرکت تنباکوی آمریکا که برند معروف لاکی استرایک را دراختیار دارد، در حقیقت از سوی آقای راجر استرلینگ به شرکت معرفی شده و او می تواند با نفوذی که در این شرکت دارد آنها را با تصمیمات جدید این گروه سه نفره همراه کند.

آنها زمان زیادی ندارند زیرا تا اول ژانویه که چند روز دیگر فرا می رسد این نقل و انتقال اجرایی می شود. بنابراین برای کسب اطلاع بیشتر این تیم که حالا سه عضو دارد به سراغ آقای لین پرایس، نماینده مدیران انگلیسی شرکت می روند.

لین پرایس هم برای عدم پیوستن به این اتحاد جدید دلیل موجهی دارد. او فکر می کند قرار است تنها شرکت استرلینگ-کوپر واگذار شود و نمی خواهد با همراهی با تیم دان دریپر موقعیتش را در شرکت مادر به خطر بیندازد، اما از طریق آقای سنت جان (Saint John) مدیر شرکت PPL  متوجه می شود آنها شرکت اصلی را هم که او در واقع کارمند آن حساب می شود فروخته اند و موقعیتش پس از سال ها خدمت به شرکت PPL به خاطر طمع ورزی مدیران به خطر افتاده است.

بنابراین او هم که موقعیتش را از دست رفته می داند به تیم جدید می پیوندد. به ویژه زمانی که از سوی برت کوپر به او پیشنهاد شراکت در کمپانی جدید داده می شود. لین پرایس به خوبی به مسائل مالی شرکت استرلینگ-کوپر و PPL اشراف دارد.

بنابراین برای تاسیس شرکت جدید میزان بودجه لازم را با شرکای جدیدش در میان می گذارد. قرارداد برند لاکی استرایک به تنهایی کافی نیست و دان دریپر و راجر استرلینگ به عیادت پیترکمپل می روند تا با ترغیب او برای حضور در شرکت جدید رقم قراردادها را افزایش دهند، اما ضربه نهایی به قرارداد فروش شرکت استرلینگ-کوپر عدم حضور بزرگان در شرکت است که ارزش شرکت را به میزان قابل توجهی کاهش داده و زمینه اخراج خودخواسته آقای پرایس را فراهم می کند.

او هم از خلأ زمانی بین لندن و نیویورک استفاده و نامه اخراج صوری کوپر، استرلینگ و دان دریپر را در تعطیلات کریسمس برای لندن ارسال می کند. با دریافت این نامه که میلیون ها دلار به مدیران شرکت PPL لطمه وارد کرده آنها لین پرایس را اخراج می کنند و او به خواسته اش برای ملحق شدن به شرکت تبلیغاتی جدید می رسد. اطلاعات و وسایل موردنیاز در تعطیلات سال نو از شرکت استرلینگ-کوپر توسط تیم جدید به صورت کاملا مخفیانه برداشته می شود و چند پرسنل برجسته و امین مثل پگی اولسون برای حضور در شرکت جدید انتخاب می شوند.

آیا این کار آقای دان دریپر و همراهانش در خروج از شرکت استرلینگ-کوپر اخلاقی است؟ آیا آنها در شرکت جدید که حالا با نام استرلینگ-کوپر- دریپر-پرایس شناخته می شود می توانند موفقیت های گذشته را تکرار کنند؟ ادامه دارد...

ارتباط با نویسنده: alijah. ir

مشاور تبلیغات و برند سازی