صادرات گاز طبیعی به اروپا با وجود نیاز کشورهای اروپایی و توان انتقال در هالهای از ابهام مانده است و آیندهای برای آن وجود ندارد، اما بااین حال رویای صادرات گاز به قاره سبز برای ایران دور از دسترس نمیتواند باشد. رویایی که تحقق آن حداقل سه سال زمان میبرد.
رویای صادرات گاز به اروپا حدود 60 سال پیش در برنامههای بلندمدت اقتصادی ایران به زبان آمد و نخستین برنامه صادرات گاز ایران به شوروی عملیاتی شد و گاز «ایرانی» برای نخستین بار به شوروی رسید و از آن کشور به بلوک شرق اروپا ارسال شد. دلالی شوروی برای صادرات گاز ایران در ازای احداث ذوبآهن در ایران برای دولتمردان قابل هضم بود؛ شوروی بازار گاز اروپا را در ابتدا با گاز ایران در اختیار گرفت و بهصورت تدریجی، خطوط لوله گاز خود را به مرزهای بلوک غرب رساند. با پیروزی انقلاب اسلامی ایران، صادرات گاز به شوروی متوقف شد تا نخستین برنامه صادراتی گاز ایران به کما برود.
انحصارطلبی روسها در قاره سبز
با کشف منابع عظیم گازی ایران در غرب، جنوب غرب و جنوب کشور، رویای ناتمام صادرات گاز به اروپا مجددا زنده شد، ولی با یک مسئله بزرگ مواجه بود: «انحصار طلبی روسها در قاره سبز.»
از آن روز موضوع صادرات گاز، ژستی بیش نبود و روسیه نیز با سیاستهای همیشگی خود ایران را از اروپا دور نگه داشت و با این وعده که بازار شرق آسیا برای ایران است، ایران را برای حضور در اروپا منصرف کرد. روسها اما در اوج بدقولی و بیتعهدی، بازار شرق آسیا را نشانه گرفتند و تمامی برنامهریزیهای ایران را برای بازاریابی دگرگون کردند. به هر شکل، مسئله انتقال گاز به اروپا موضوعی است که با اما و اگرهای متعدد همراه است، به طوری که از نظر کارشناسان این کار شدنی و حتی نشدنی است اما در هر صورت عقیدهها بر این است که در صورت اجرایی شدن از نظر اقتصادی کاری مقرون به صرفه برای کشور ایران و حتی کشورهای اروپایی است.
در حقیقت، براساس استدلالات موجود لولهگذاری برای صادرات گاز تا مسافت 4 هزار کیلومتری اقتصادی است و برای فاصلههای دورتر انتقال به شیوه LNG و حمل با کشتی مقرون به صرفهتر است. نکته اصلی در صادرات گاز طبیعی به اروپا تولید به قدر کفایت و ایجاد زیرساختهای لازم است تا این امر انجام شود. پیش از این سناریوهای متعددی برای انتقال خط لوله گاز به اروپا مطرح شده است که از سوی کشور ما و حتی کشورهای اروپایی مورد مطالعه دقیق قرار گرفته است، بدون شک در صورت عملیاتی شدن آنچه حائز اهمیت است، صرفه اقتصادی پروژه است. مسیر عبور خط لوله از کشورهای عراق و سوریه و انتقال به اروپا و مسیر بازرگان و کشور ترکیه و یونان و در نهایت اروپا از جمله این مسیرها است.
انتقال گاز طبیعی موضوعی سیاسی
در هر صورت مسیرهای زیادی برای انتقال خط لوله گاز به اروپا وجود دارد که در صورت نهایی شدن میتواند شکل اجرایی داشته باشد اما در این میان آنچه اهمیت بیشتری دارد، مسئله سیاسی انتقال گاز طبیعی ایران به اروپا است که هنوز حل نشده است.
سیدرضا کساییزاده، معاون اسبق وزیرنفت در امور گاز و مدیرعامل اسبق شرکت ملی گاز ایران در این باره به «فرصتامروز» میگوید: «این موضوع هنوز حل نشده است و انتقال گاز به اروپا موضوعی سیاسی است. اروپاییها به گاز طبیعی ایران نیاز دارند، اما مسائل سیاسی مانع از آن شده است که کشورهای اروپایی بهصورت جدی برای مذاکره به میدان بیایند نکته اصلی اینجاست که قطعا برای اروپا خرید گاز طبیعی با خط لوله بسیار ارزانتر از LNG است.»
هماکنون درتولید و صادرات گاز چهار کشور ایران، روسیه، ترکمنستان و قطر حرف برای گفتن دارند. در این میان بیشتر بازارهای همجوار و اروپا در دست کشور روسیه است و ترکمنستان نیز تلاش دارد که بازار اروپا را داشته باشد، اما هنوز موفق نشده است. کشور قطر نیز از طریق LNG بازارهای کشورهای آسیایی بهویژه جنوب شرقی و اروپا را دارد. ایران نیز صادرات گاز به کشورهای همسایه را دارد و با توجه به توسعه میادین در پارس جنوبی به دنبال صادرات به کشورهای همجوار و حتی کشورهای اروپایی است. اما واقعیت اینجاست که ایران از نظر ذخایر زیرزمینی مشکلی ندارد و تنها به دلیل تحریم است که تاکنون در صادرات مشکل داشته است.
هزینههای میلیاردی لولهگذاری گاز
وی درباره این مسئله که در صورت حل مشکل سیاسی باروسیه آیا مشکلی در لولهگذاری برای انتقال گاز به اروپا وجود ندارد، میافزاید: «شرکت ملی گاز در گذشته خط لوله سراسری نهم را برای این منظور در دستور کار دارد که بخشی از آن یعنی از عسلویه تا اهواز اجرایی شده است همچنین از اهواز تا میاندوآب نیز در دست اجرا است و بهزودی به اتمام خواهد رسید. اما نکته مهم، هزینه بالا در لولهگذاری است به طوری که برای هر هزار کیلومتر دو میلیارد دلار سرمایهگذاری لازم است اما از آنجا که سرمایهگذاری قابل برگشت است جای نگرانی وجود ندارد.»
اما مسئله دیگر زمان برای لولهگذاری خط لوله گاز برای انتقال است که کساییزاده در این باره معتقد است که «از مرز کشور ما تا اروپا 1800 کیلومتر مسافت است و حداقل سه سال زمان لازم است. دراین مدت ما باید در کنار لولهگذاری به توسعه میادین پارس جنوبی بپردازیم و تلاش کنیم سه ضلع اساسی یعنی کشور تولید کننده، کشورهایی که این گاز از خاک آنها ترانزیت خواهد شد و کشور مصرفکننده را کنار هم حفظ کنیم.»
استفاده از ظرفیت بخش خصوصی در لولهگذاری گاز
خوشــبختانه شـــرایط سوقالجیشی کشور بهگونهای است که در صورت توسعه میادین و حل مشکلات سیاسی میتوان به انتقال گاز طبیعی فکر کرد، اما در این میان این سوال مطرح است، در فضای کنونی چقدر میتوان از ظرفیت بخش خصوصی برای لولهگذاری استفاده کرد؟ کساییزاده در این باره نیز میگوید: «دولت سرمایه لازم را برای سرمایهگذاری به منظور تکمیل خطوط لولهگذاری گاز ندارد و سیاستهای کنونی وزارت نفت نیز بر این است که از توان بخش خصوصی استفاده مطلوب شود اما از سویی بخش خصوصی که توانایی این را داشته باشد که به تنهایی بتواند وارد این حوزه شود نیز وجود ندارد از این رو لازم است کنسرسیومی از بخش خصوصی برای اجرای این پروژه ایجاد شود. خوشبختانه در کشور ما زیرساختهای صفر تا صد کار برای لولهگذاری ایجاد شده است و از سویی ظرفیت توان فنی و مهندسی برای این کار به روش BOT نیز وجود دارد اما متاسفانه هنوز فرهنگسازی برای ورود بخش خصوصی ایجاد نشده است تا این بخش وارد این حوزه شود و بتواند بهرهبردار کار باشد و به دولت خدمات ارائه دهد گرچه افکار مجموعه وزارت نفت این فکر را دنبال میکند.»
اما دراین میان شرایط برای واگذاری بخشی از کار برای ورود بخش خصوصی در صورت تحقق یافتن رویای انتقال گاز به اروپا باید سنجیده شود. اینکه سیاست کلان وزارت نفت و مسئولان در حوزه گاز برای این امر چگونه است. از این رو از علیرضا غریبی، مدیرعامل شرکت مهندسی و توسعه گاز ایران خواسته شد در این باره اظهار نظر کند که متاسفانه این گفت و گو انجام نشد.
اما نکته مهم در این خصوص اینجاست که خطوط لولهگذاری داخلی گاز در کشور هنوز تکمیل نشده و نیاز است در تکمیل این زیرساخت و حتی ایجاد ایستگاههای تقویت فشار از ظرفیت بخش خصوصی استفاده شود؛ موضوعی که در سنوات گذشته با کندی انجام شده است.