یکی از شاخصههای موفقیت در کشورهای توسعهیافته، حجم بالای صادرات در این کشورهاست. انگلستان یکی از موفقترین کشورها در زمینه صادرات خارجی و بهویژه صادرات به کشورهای درحال توسعه تلقی میشود. از سوی دیگر، کشورهای در حال توسعه، در کنار واردات، تلاش دارند شاخصههای صادراتی خود را بهبود بخشند، بسیاری از کشورهای درحال توسعه، پتانسیلهای خوبی برای توسعه صادرات دارند و حتی برخی از کشورهای توسعهیافته آسیا، از صادرات موفقی برخوردارند. اما گسترش صادرات در بین کشورهای در حال توسعه، اقدامی سهل و بیمانع نیست و فراز و نشیبهای بسیار دارد.
وابستگی به صادرات تک محور و تخصصی
برخی کشورهای در حال توسعه، بر یک محصول یا کالای خاص متمرکز هستند و در این زمینه صادرات گستردهای انجام میدهند. طبق گزارش سازمان جهانی غذا، کالاهای بخش کشاورزی بیشترین آمار صادرات را در بین کشورهای خاورمیانه و در حال توسعه به خود اختصاص دادهاند. برای مثال بسیاری از کشورهای در حال توسعه گرمسیری بر صادرات قهوه و کاکائو متمرکز هستند. اما چنین روند صادراتی مزایا و معایبی دارد، تمرکز بر صادرات یک کالا موجب افزایش کیفیت کالا و بیشتر شدن فاصله با سایر رقبا در بازار صادرات این کالای خاص میشود. همچنین، اعتماد کشورهای واردکننده را جلب کرده و نام کشور را با محصولی خاص پیوند میزند. اما این روش ریسک بالای اقتصادی را هم میطلبد. هر نوع نوسان قیمت محصول در بازار، وضعیت اقتصاد کشوری را که به این محصول خاص متکی است به چالش میکشد. گرچه اغلب اوقات با شنیدن این تحلیل، یاد نفت و تأثیرش بر کشورهای عمده صادرکننده میافتیم، اما مثالهای زیادی نیز برای محصولات کشاورزی وجود دارد. برای مثال سه کشور بنین، چاد و مالی، کشورهای آفریقایی در حال توسعهای هستند که بین سالهای 1995 تا 1997 سود سرشار 30درصدی را از تمرکز بر تولید و صادرات پنبه به دست آوردند. اما، همین سه کشور بین سالهای 97 تا 2000 در پی کاهش 20درصدی قیمت پنبه در معاملات جهانی، بهشدت متضرر شدند.
صادرات افزایش یافته ولی اقتصاد درجا زده
آخرین گزارش سازمان جهانی تجارت و توسعه حاوی نکات جالبی در مورد صادرات در کشورهای در حال توسعه است، بنابر این گزارش، از اوایل دهه 80 میلادی تاکنون، رشد صادرات در بین کشورهای در حال توسعه، چشمگیر بوده و از سال 1980 تا 1988، بالغ بر 31درصد رشد صادرات ثبت شده است. با وجود این همه علامت مثبت و امیدوارانه، رشد اقتصادی در کشورهای صادرکننده و در حال توسعه، چندان تغییری نکرده است. تحقیقات نشان میدهند، کشورهای صادرکننده، بهویژه در خاورمیانه، اغلب جزو واردکنندگان بزرگ نیز هستند، در واقع کشورهایی که به قصد توسعه اقتصادی بازارهایی برای صادرات خود پیدا کردهاند، به مقصد واردات بسیاری از کشورهای توسعهیافته تبدیل شدهاند. به نظر میرسد ضعف کشورهای در حال توسعه، در برخی بخشها مثل صنعت و تکنولوژی، زمینهساز این روند واردات بیوقفه شده و در نتیجه عدم رشد پویا را فراهم آورده است.
دسترسی به بازارهای جهانی
حمایت دولتی میطلبد
شاید برای بسیاری از افراد قابل باور نباشد که کرهجنوبی قدرتمندی که این روزها میبینیم، 50 سال پیش از این، جزو کشورهای فقیر جهان طبقهبندی میشد. اما چه اتفاقی افتاده که حالا کره جنوبی از موفقترین اقتصادهای آسیا و صادرکنندگان بزرگ و شناخته شده در سطح دنیاست؟
پاسخ این سوال در عملکرد مدبرانه دولت کره نهفته است. کره جنوبی در طول نیم قرن گذشته، علاوه بر حمایت از تولیدکنندگان داخلی و ایجاد انگیزه در بخش تولید، بسیاری از موانع صادراتی را هم از سر راه صادرکنندگان برداشت، محدودیتهایی مانند تعرفههای سنگین بازرگانی یا انحصاری بودن صادرات در دستان بخش دولتی لغو شدند و انگیزه تولید و صادرکنندکان کرهای افزایش یافت. گرچه باید روی دیگر معامله، یعنی کشورهای واردکننده را نیز در نظر گرفت و گاه برخی کشورها مانند کانادا، تعرفهها و قوانین سختگیرانهای برای وارد کردن کالاها از خود نشان میدهند اما تسهیل روند صادرات از کشور مبداء، کمک بزرگی به طی شدن مسیر صادرات میکند.
یک مثال ملموس برای رشد صادرات با این روش، صادرات منسوجات و البسه است. در طول تاریخ، پارچه و لباس نقش مهمی در توسعه اقتصادی دولتها و کاهش فقر ایفا کردهاند. از زمان انقلاب صنعتی در اروپا تاکنون این روند بیشتر ملموس بوده است. از سال 1998 تاکنون، رشد کشورهای در حال توسعه، در صادرات بخش منسوجات، از 15درصد به رقمی حدود 60درصد رسیده است، چرا که در بین کشورهای آسیایی عمده صادرکننده منسوجات و البسه، کاهش تعرفههای تولید و صادرات اعمال شده است.