اعداد و ارقام همواره جایگاه ویژهای در تصمیمگیریها و مدیریت کشورها دارند. فلسفه وجودی اعداد و ارقامی که در قالب یک آمار مطرح است قطعا بهمنظور برنامهریزی و تصمیمگیری در آینده است تا با نگاهی مسئولانه به منابع موجود در تکاپوی اهداف پیشبینیشده همت گماشته شود.
اما تا چه میزان این اعداد و ارقام به کار میآید و میتوان از آن در طرحها و برنامهریزیها بهره جست، موضوع مهمتری است، وگرنه جمعآوری و دستهبندی یکسری اعداد و ارقام بیشتر به رفع تکلیف شبانه مدرسه شباهت دارد!
در وضعیت کنونی کشور که ملاک اصلی همه بخشها تکیه کردن بر منابع و آمار مختص همان بخش است باید این مهم درک شود که زمان حرکت رسیده و قوای محرکه را بسیج کرد. خروج از رکورد تورمی، افزایش تولید ناخالص ملی، دستیابی به رشد اقتصادی افق 1404، امنیت غذایـی و... مسلـما پایههایی دارد که یکی از ستونهای مهم آن بخش کشاورزی است. بدین ترتیب آمار کشاورزی نیز باید بهنحو صحیح و دقیق در دسترس باشد تا هدایتگر سکان مدیریتی این بخش قرار گیرد. نگاهی به تجربه دیگر کشورها که شاید همگام با ایران یا حتی سالها بعد از کشور ما، آغاز کردهاند نشان میدهد که از آمارهای اقتصادی خود در مسیر واقعی و مدیریت کاربردی بهره گرفتهاند و این موجب پیشرفتهای فراوانی برای آنها شده است.
برخی از مدیران ما هم که بقای خود را در ارائه آمارهای درشتتر میبینند، در این بین اگر اشتباه یا قصوری هم فاش شود، استعفا، عذرخواهی یا انسداد مسیر گذشته جزو محالات است.
سرشماری عمومی کشاورزی 10 ساله در حال انجام است، نخستین نقدی که به سیستم این سرشماری وارد است دوره تناوب آن است. سوال اصلی اینجاست که آیا برای عرصهای که بـرای ثانیهها و دقایق برنامهریزی میشود و با تغییرات و تحولات این حوزه هر کشوری گوی سبقت را از دیـگری میرباید، آمـارهای 10ساله میتواند مسیـری روشـن و مطمئن را بـرای برنامهریزان و تصمیمسازان هموار کند؟ از سوی دیگر در شرایطی که بیشتر تولیدات کشاورزی کشور بهطور کامل به شرایط آب و هوایی، بهویژه میزان بارشها بستگی دارد، کدام سیستم مدیریتی میتواند برای 10سال میزان نیازها، ظرفیتهای کشور و میزان تولید را هر ساله بهطور دقیق پیشبینی کند؟
مسئله بعدی اینکه این آمارها صرفا بهعنوان یک عدد برای خالی نبودن عریضه مطرح میشوند. دلیل این مدعا هم عملکرد بخش کشاورزی است. واحد آمار و اطلاعات وزارت جهاد کشاورزی هرساله آمارنامهای را منتشر میکند، اما عملا با اوضاع و احوالی که در این چند سال نصیب بخش کشاورزی شده میتوان گفت که این آمار و اطلاعات هدفی جز نگارش در پیش نداشتهاند.
بخش کشاورزی با سهم 18درصدی در اشتغال کشور و با نقش 12 تا 17 درصدی در رشد اقتصادی (طبق برآوردهای اخیر سخنگوی دولت) قطعا باید به اندازه همین ارقام وزین از اوقات و توان تصمیمگیران و مدیران نیز بهره ببرد، نه آنکه به دنبال حل مسائل در زمانی که رخ دادهاند، باشیم.
اقدامات و برنامههای کوتاهمدتی که وزارت جهاد کشاورزی درحالحاضر در دست اقدام دارد نوید یک حرکت اصلاحی در بخش کشاورزی را میدهد، ضرورت اجرایی شدن چنین برنامههایی بر کسی پوشیده نیست. بیتردید یکی از ابزارهای کلان مدیریتی وجود جامعه آماری مناسب و دقیق است که سرشماری امسال فرصتی مناسب را فراهم میکند تا با جمعآوری اطلاعات و دادههای آماری مطلوب و حقیقی بتوان به داشتههای خود پی برد و برای اهداف خود مسیری را در پیش گرفت و بهدور از منافع شخصی و گروهی با راستیآزمایی و تکیه بر داشتهها چراغی برای مسیر پرپیچ و خم روشن کرد.
نتایج زیانبار کنونی در بـخش کـشاورزی دو فرضیـه را میسازد؛ نخست آمارهای بخش کشاورزی از صحت کافی برخوردار نبودهاند! دوم آنکه حتی در صورت صحت آمارها، مسئولان توجهی به آن نکردهاند. پذیرش احتمالی هریک از این دو فرضیه از سوی مسئولان میتواند عذری بدتر از گناه باشد.
با اتمام سرشماری عمومی انتظار میرود نقایص و کمبودها خود را نشان دهند و دستاندرکاران این حوزه با تمام قوا در راستای رفع آنها اقدام کنند. در پایان سرشماری عمومی قطعا بهرهبرداران حوزه کشاورزی با ذکر مشخصات مکانی و شغلی شناخته خواهند شد و باید در انتظار حل مسائل آنها بود تا همچنان به فعالیت خود ادامه دهند.
میزان تولید، انواع محصولات، تنوع کشت، توجه به مزیتهای هر منطقه، نیاز آبی، ظرفیتهای صادراتی، نیاز وارداتی و دیگر عواملی که در پایان سرشماری مشخص میشوند باید بهگونهای حقیقی بهکار گرفته شوند تا درباره بهانههای واردات بیرویه، کمبود نهادهای تولید و عدم بازاریابی مناسب برای مازاد محصولات تولیدی سر ندهیم.