بارها شنیدهایم که مثلاً شاخص بورس با 115 واحد رشد، به عدد 62 هزار واحد رسید. همچنین گاهی اوقات رسانهها از کاهش شاخص بورس خبر میدهند. اما تا به حال به این موضوع فکر کردهاید که شاخص بورس، بیانگر چیست و چرا افزایش یا کاهش آن، اهمیت دارد؟ در این مطلب، تلاش کردیم تا شما را با انواع شاخصهای بورس و اساس نوسانات شاخص آشنا کنیم.
شاخص چیست؟
شاخص در مفهوم کلی، معیاری است که براساس آن میتوان چیـزی را تشخیص داد. باید توجه داشت که ارزش عددی شاخص، ارزش اطلاعاتی چندانی ندارد. به عنوان مثال اگر بدانیم که شاخص کل بورس تهران در پایان سال ۱۳۸۲ عدد ۱۱۳۷۹ است اطلاعات مهمیاز آن به دست نمیآید اما در صورتی که بدانیم شاخص بورس طی سال ۱۳۸۲ معادل ۱۲۴ درصد رشد داشته است احتمالاً به عملکرد مناسبی در سال فوق پی خواهیم برد. لذا معمولاً موقع ارزیابی شاخص کل باید آن را به صورت دورهای در نظر گرفت و تنها مقدار آن را در روز خاصی ارزیابی نکرد.
در واقع در بورس، شاخصها معیارهای مهمی هستند که با بررسی و تحلیل آنها، میتوان وضعیت گذشته و حال بورس را از جنبههای مختلف، ارزیابی و حتی روند آینده بورس را پیشبینی کرد، بنابراین، طبیعتا باتوجه به نقش بسیار مهمی که شاخصهای بورس، در تصمیمگیری سرمایهگذاران ایفا میکنند، نوسانات شاخصها نیز برای سرمایهگذاران بسیار حائز اهمیت است. شاخصها ابزارهای سودمند اندازهگیری جهت و حرکت بازار بهخصوص در کوتاهمدت هستند. این ابزار هنگامیسودمندی خود را نشان میدهد که سرمایهگذاران بدانند شاخص چه چیزهایی را ارائه میکند و همچنین چه چیزهایی را ارائه نمیکند.
چند نکته درمورد شاخصها:
1- شاخصها دلایل حرکت قیمتها را نشان نمیدهند.
2- شاخص معیار سنجش عملکرد پرتفوی سرمایهگذاران نیست.
3- شاخص فاقد قابلیت مقایسه در بلندمدت است.
4- هر قدر شاخصها به صنایع و طبقات مربوطه خردتر شوند، سودمندی بیشتری در تصمیمات سرمایهگذاری دارند.
انواع شاخصها
شاخصها در بورس، انواع مختلفی دارند که هر کدام، وضعیت بورس را از جنبه خاصی نشان میدهد، بنابراین سرمایهگذاران در تحلیل شاخصهای بورس باید به کارکرد هر شاخص توجه کافی داشته باشند. مهمترین شاخصهای بورس عبارتند از: شاخص کل، شاخص قیمت، شاخص بازده نقدی، شاخص50 شرکت فعال تر، شاخص 30 شرکت بزرگ، شاخص صنعت و شاخص مالی، شاخص بازار اول و شاخص بازار دوم، شاخص آزاد شناور و شاخص فرابورس.
شاخص کل
شاخص کـل که به آن شاخص قیمت و بازده نقدی هم میگویند، بیانگر سطح عمومی قیمت و سود سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس است، به بیان سادهتر، «تغییرات شاخص کل در واقع بیانگر میانگین بازدهی سرمایهگذاران در بورس است». بازدهی سرمایهگذاران در بورس از دو طریق بهدست میآید. اول دریافت سود نقدی سالانه و دوم، تغییر قیمت سهم در طول دوره سرمایهگذاری. برای مثال، فردی را درنظر بگیرید که سهام شرکت الف را در ابتدای سال، با قیمت 150 تومان خریداری میکند. اگر قیمت سهام این فرد در پایان سال، به 180 تومان افزایش یابد و شرکت، در پایان سال نیز 15 تومان به عنوان سود نقدی، به ازای هر سهم توزیـع کند، این فرد مجموعا 45 تومان سود از محل افزایش قیمت سهم و دریافت سود نقدی بهدست آورده است و بنابراین، بازدهی وی در پایان سال، 30 درصد خواهد بود، زیرا سرمایه وی از 150 تومان به 195 تومان افزایش یافته است.
تغییرات شاخص کل نیز دقیقا بیانگر میانگین بازدهی بورس است، بنابراین، اگر به عنوان مثال، شاخص کل بورس در ابتدای سال، 20 هزار واحد باشد و در پایان سال، با 10 هزار واحد افزایش، به 30 هزار واحد برسد، به این معناست که میانگین بازدهی بورس از محل افزایش قیمت سهام شرکتها و تقسیم سود نقدی بین سرمایهگذاران در آن سال، 50 درصد بوده است:
(میزان رشد شاخص در طول سال) 10000 = 50 % × 20000
افزایش شاخص کل به چه معناست؟
افزایش شاخص کل، لزومـا به معنای سودآوری سهام همه شرکتهای حاضر در بورس نیست، همانطور که کاهش شاخص کل نیز لزوما به معنای ضرردهی سهام همه شرکتها در بورس نیست، زیرا همانگونه که گفته شد، شاخص کل، بیانگر میانگین بازدهی بورس است و چهبسا، در برخـی موارد، بهرغم رشد قابلتوجه شاخص کل بورس، برخی سهام با افت قیمت مواجه شده و سهامداران خود را با زیان مواجه سازنـد یا در شرایطی که شاخص کل با کاهش مواجه است، برخی سرمایهگذاران که سهام ارزندهای را در سبد سهام خود دارند، سود قابل قبولی بهدست میآورند. بنابراین، سرمایهگذاران نباید صرفا با اتکا به اخبار رشد شاخص کل و بدون بررسی کامل درخصوص ارزش ذاتی سهام، اقدام به سرمایهگذاری در بورس کنند و حتی در شرایط رشد مستمر شاخص کل نیز در انتخاب سهام، کاملاً دقت کنند.
بیـن شاخص کل و سبد سهام چه رابطهای وجود دارد؟
یکی از اصول بسیار مهم سرمایهگذاری در بورس، تشکیل سبد سهام متنـوع است. سبد سهام یا پرتفوی ترکیبی مناسب از سهام یا سایر داراییها است که یک سرمایهگذار آنها را خریداری کرده است. هدف از تشکیل سبد سهام، تقسیمکردن ریسک سرمایهگذاری بین چند سهم است؛ بدین ترتیب سود یک سهم میتواند ضرر سهام دیگر را جبران کند. هر اندازه سبد سهام یک سرمایهگذار، متنوعتر و به ترکیب سهام شرکتهای موجود در بورس نزدیکتر باشد، بازدهی آن سرمایهگذار نیز به متوسط بازدهی کل بورس که توسط شاخص کل نشان داده میشود، نزدیکتر خواهد بود، تا آنجا که اگر فردی بتواند ترکیب سهام موجود در سبد سهـام خود را بهطور کامل، منطبق بر ترکیب تمامی سهام حاضر در بورس کند، بازدهی وی نیز بهطور کامل منطبق بر نوسانات شاخص کل بورس خواهد بود و مثلا با رشد 30درصدی شاخص، وی نیـز حدودا 30درصد سـود بهدست خواهد آورد.
شاخص قیمت
شاخص قیمت فقط بیانگر سطح عمومی قیمت سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس است، مثلاً اگر شاخص قیمت سال در انتهای سال در مقایسه با ابتدای سال 20درصد رشد کند، مفهومش این است که قیمت سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس در آن سال 20درصد افزایش داشته است. پس میتوانیم بگوییم که مهمترین تفاوت شاخص قیمت با شاخص کل این است که شاخص کل بیانگر میانگین کل بازدهی بورس، شامل تغییرات قیمت و سود نقدی سهام است در حالی که شاخص قیمت فقط آن بخشی از بازدهی بورس را که به تغییرات قیمت سهم مربوط میشود نشان میدهد. البته در بررسی شاخص قیمت باید این نکته را مدنظر داشته باشیم که این شاخص بیانگر میانگین قیمت سهام شرکتها در بورس است و افزایش آن لزوما به معنای افزایش قیمت کل سهام نیست. همانطور که کاهش آن به معنای کاهش قیمت کل سهام نیست، چه بسا در مواردی که قیمت سهام شرکتهای کوچک افزایش پیدا میکند اما به خاطر کاهش قیمت سهام چند شرکت بزرگ شاخص قیمت کاهش پیدا میکند و بالعکس.
کاربرد شاخص قیمت
برای بسیاری از سرمایه گذاران در بورس علاوه بر میانگین بازدهی کل بورس تغییرات سطح عمومی قیمت سهام شرکتها هم به عنوان یکی از معیارهای تصمیمگیری به شمار میرود. برای مثال وقتی میزان افزایش سطح عمومی قیمت سهام شرکتها در بورس در مقایسه با نرخ تورم پایین باشد میتواند بیانگر پتانسیل رشد قیمت سهام در آینده باشد. یا در نقطه مقابل وقتی سطح عمومی قیمت سهام در بورس بهطور غیرعادی و بدون پشتوانه منطقی افزایش پیدا کند سرمایه گذاران باید در انتخاب سهام خودشان تأمل و دقت بیشتری داشته باشند.
شاخص بازده نقدی
گفتیم افرادی که سهام خریداری میکنند از دو طریق امکان کسب بازدهی دارند؛ اول بازدهی ناشی از قیمت سهام و دوم بازدهی ناشی از دریافت سود نقدی که شرکتها معمولاً در پایان سال مالی بین سهامداران خودشان توزیع میکنند. همان طور که شاخص قیمت سطح عمومی قیمت سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس، یا به عبارت دیگر میانگین بازدهی ناشی از افزایش قیمت سهام را نشان میدهد تغییرات شاخص بازده نقدی هم در واقع نشاندهنده میانگین بازدهی ناشی از پرداخت سود شرکتها به سهامداران است. در واقع شاخص بازده نقدی مانند شاخص قیمت بیانگر قسمتی از بازدهی کل بورس است نه همه آن. شرکتهای پذیرفته شده در بورس ایران درصد قابل توجهی از سود سالانه خود را در قالب سود نقدی بین سهامداران خود توزیع میکنند. بنابراین سهم سود نقدی در کل بازدهی سهامداران زیاد است و تحلیل نوسانات شاخص بازده نقدی به عنوان معیاری که نشاندهنده بازده سود نقدی است به سرمایه گذاران در تصمیمگیری بهتر کمک میکند. البته باید این نکته مهم را نیز در نظر داشت که بررسی یک شاخص به تنهایی نمیتواند معیار کاملی برای تصمیمگیری سرمایه گذاران باشد و یک سرمایهگذار موفق علاوه بر بررسی کامل اطلاعات مرتبط با سهم باید شاخصهای مختلف بورس را تجزیه تحلیل کند.
شاخص 50 شرکت فعالتر
یکی از معیارهای مهم در انتخاب سهام قابلیت نقد شوندگی سهم است، یعنی زمانی که سهامدار درخواست فروش سهام خود را ارائه میکند تا زمانی که آن سهم در بورس به فروش میرسد چه مدت طول میکشد. طبیعتا هر اندازه این میزان کوتاهتر باشد برای سهامدار مطلوبیت بیشتری دارد. شاخص 50 شرکت فعالتر تغییرات سطح عمومی قیمت سهام 50 شرکتی را نشان میدهد که سهام آنها از سایر شرکتها نقد شوندهتر است.
شاخص 50 شرکت فعالتر در واقع تغییرات قیمت سهام 50 شرکتی را که در مقایسه با سایر شرکتها سهام شان قابلیت نقد شوندگی بیشتری دارد یا به عبارت دیگر سهام شان بیشتر در بورس خرید و فروش میشود را نشان میدهد. البته این 50 شرکت همواره ثابت نیستند و بورس هر سه ماه یک بار فهرست شرکتهای فعالتر را بر اساس میزان نقد شوندگی سهام شان مورد بازنگری قرار میدهد.
شاخص 30 شرکت بزرگ
همانطور که از اسم شاخص 30 شرکت بزرگ مشخص است این شاخص سطح عمومی قیمت سهام 30 شرکت بزرگ را نشان میدهد. 30 شرکت بزرگ شرکتهایی هستند که ارزش بازار آنها در مقایسه با سایر شرکتها بیشتر است. ارزش بازار شرکتها از ضرب قیمت روز سهام یک شرکت در تعداد سهامهای منتشر شده آن شرکت به دست میآید. برای مثال اگر سهام شرکت الف در بورس در حال حاضر 150 تومان باشد و این شرکت 100 میلیون قطعه سهم منتشر کرده باشد ارزش روز این شرکت برابر با 15 میلیارد تومان خواهد بود:
150×100,000,000=15,000,000,000
مهمترین مزیت شاخص 30 شرکت بزرگ این است که نوسانات قیمت سهام شرکتهایی را نشان میدهد که اگر چه از نظر تعداد تنها 30 شرکت هستند اما عملاً بیش از 65درصد ارزش کل بورس را به خود اختصاص دادهاند و بنابراین هرگونه تغییر در قیمت سهام این شرکتها میتواند تأثیر بسیار زیادی بر تغییرات شاخص کل و همچنین میزان بازدهی سهامداران داشته باشد. لازم به ذکر است فهرست 30 شرکت بزرگ بورس هم مثل 50 شرکت فعالتر بورس هر سه ماه یک بار بازنگری میشود.
شاخص صنعت و شاخص مالی
در بورس سهام شرکتهای بسیار زیاد و متنوعی مورد داد و ستد قرار میگیرند که برخی از این شرکتها در بخش صنعتی فعالیت دارند و برخی دیگر در بخش مالی. منظور از شرکتهای صنعتی شرکتهایی هستند که در صنایع مختلف مانند: مخابرات، خودروسازی، فلزات اساسی، پتروشیمی، ساختمان و دیگر موارد فعالیت میکنند. همچنین منظور از شرکتهای مالی شرکتهایی مانند شرکتهای سرمایه گذاری، بانکها، شرکتهای بیمه وغیره هستند که فعالیت آنها بر بخش غیر صنعتی متمرکز است.
شاخص صنعت بیانگر سطح عمومی قیمت سهام شرکتهای فعال در بخش صنعت است و شاخص مالی بیانگر سطح عمومی قیمت سهام شرکتهای فعال در بخش مالی است. اهمیت شاخص صنعت، شاخص مالی و همچنین شاخصهای بخشهای مختلف صنعت و مالی به این دلیل است که به سرمایهگذار کمک میکند تا با تحلیل نوسانات این شاخصها، گروهها و شرکتهای مناسب برای سرمایهگذاری را شناسایی کند. البته باید توجه داشت که روند رو به رشد شاخص صنعت یا شاخص مالی به تنهایی نمیتواند بیانگر این موضوع باشد که همه شرکتهای فعال در بخش صنعت یا بخشهای غیرصنعتی گزینه مناسبی برای سرمایهگذاری هستند. چهبسا که روند عمومی شاخص صنعت یا شاخص مالی مثبت باشد اما برخی شرکتهای فعال در بخش صنعت یا بخش مالی عملکرد مطلوبی نداشته باشند و سهام آنها برای سرمایهگذاری مناسب نباشد و بالعکس. بنابراین نوسانات شاخصها نباید تنها معیارهای تصمیمگیری باشند و سرمایهگذار همواره باید قبل از خرید و فروش سهام یک شرکت، صورتهای مالی و سایر اطلاعات معتبر درخصوص آن شرکت را مورد بررسی قرار دهد و به شناخت مناسبی در خصوص عملکرد و چشمانداز آینده آن شرکت دست پیدا بکند.
شاخص بازار اول و شاخص بازار دوم
بورس اوراق بهادار تهران دارای دو بازار به نامهای بازار اول و بازار دوم است. گفتیم هر اندازه یک شرکت سرمایه و دارایی بیشتری داشته باشد، سودآوری شرکت مطلوب و مستمر باشد و همچنین تعداد بیشتری از مردم سهامدار آن شرکت باشند یا اصطلاحا درصد سهام شناور آن شرکت بالاتر باشد سهام آن شرکت از شرایط مناسبتری برای سرمایهگذاری برخوردار است.
بازار اول و دوم بورس نیز دقیقا براساس همین شرایط تقسیمبندی میشود. به عبارتی دیگر، شرکتهایی که از نظر میزان سرمایه، وضعیت سودآوری و همچنین درصد سهام شناور آزاد، یعنی میزان سهام در اختیار مردم در شرایط مناسبتری قرار دارند، در بازار اول بورس تهران و شرکتهایی که از نظر این معیارها در شرایط پایینتری قرار دارند در بازار دوم بورس تهران پذیرش میشوند. بنابراین شاخص بازار اول بیانگر سطح عمومی قیمت سهام شرکتهایی است که در بازار اول بورس پذیرفته شدهاند و همچنین شاخص بازار دوم بیانگر سطح عمومی قیمت سهام شرکتهایی است که در بازار دوم بورس پذیرفته شدهاند.
شاخص آزاد شناور
به آن بخش از سهام شرکت که در اختیار بخش زیادی از سهامداران قرار دارد سهام آزاد شناور گفته میشود. در محاسبه شاخص قیمت گفتیم که این شاخص سطح عمومی قیمت همه سهام پذیرفته شده در بورس را نشان میدهد. یعنی به عنوان مثال اگر شرکت الف در مجموع 100 میلیون سهم منتشر کرده باشد فارغ از اینکه چند درصد از این سهام در اختیار مردم یا اصطلاحا شناور آزاد باشد ارزش کل سهام منتشر شده شرکت در محاسبه شاخص قیمت لحاظ میشود. حال اگر در محاسبه شاخص قیمت به جای اینکه تمام سهام منتشر شده توسط شرکت در نظر گرفته شود فقط درصد سهام آزاد شرکتها، یعنی آن دسته از سهام که در اختیار مردم قرار دارد مد نظر قرار بگیرد شاخص آزاد شناور یا به تعبیر دقیقتر شاخص قیمت بر مبنای سهام آزاد شناور شکل میگیرد.
هدف از انتشار شاخص آزاد شناور کمک به سرمایهگذار برای تحلیل رفتار بخشی از بازار سهام است که نقد شوندگی بیشتری دارد. چون در محاسبه این شاخص فقط ارزش سهامی که در اختیار عموم مردم قرار دارد و مدام در حال خرید و فروش است لحاظ میشود و آن بخش از سهام شرکتها که در اختیار سهامداران عمده قرار دارد و بلوکه شده، مد نظر قرار نمیگیرد، بنابراین میتواند تصویر منطقیتر و واضحتری از وضعیت بورس و نوسانات آن را ارائه دهد.
شاخص فرابورس
شرکتها برای اینکه در بورس اوراق بهادار تهران پذیرفته شوند و سهام آنها در بورس مورد داد و ستد قرار گیرد باید شرایط خاصی را از نظر میزان سرمایه، میزان سهام آزاد شناور و وضعیت سودآوری داشته باشند. این شرایط نسبتا سختگیرانه به این خاطر تعیین شده است که شرکتهایی که وارد بورس میشوند شرکتهای بزرگ و معتبر و قابل اطمینان باشند و جذابیت لازم برای سرمایهگذاری را داشته باشند. اما طبیعتا همه شرکتها موفق به احراز این شرایط نمیشوند. شاهد این موضوع این است که تعداد شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران در مقایسه با تعداد کل شرکتهای فعال در کشور بسیار محدود است.
با توجه به محدودیتهای پذیرش در بورس، در ایران نیز مانند بسیاری از کشورها تدبیری اندیشیده شده است تا آن دسته از شرکتهایی که موفق به احراز شرایط پذیرش در بورس نمیشوند اما وضعیت و عملکرد قابل قبولی دارند بتوانند از مزایای پذیرش در بازار سرمایه ازجمله تأمین مالی آسان و ارزان در این بازار بهرهمند شوند. این تدبیر چیزی نیست جز راهاندازی بازاری به نام بازار خارج از بورس یا اصطلاحا فرابورس. به این ترتیب شرکتهایی که از استانداردهای لازم برای پذیرش در بورس برخوردار نیستند اما برخی الزامات و حداقلهای لازم را دارند میتوانند به جای بورس تهران در فرابورس پذیرش شوند و سهام خودشان را در این بازار عرضه کنند. طبیعتا با توجه با اینکه شرکتهای پذیرفته شده در فرابورس از نظر موارد مانند میزان سرمایه، درصد سهام شناور آزاد، وضعیت سودآوری یا نحوه گزارش دهی به سهامداران در مقایسه با شرکتهای پذیرفته شده در بورس تهران در استانداردهای پایینتری قرار دارند ریسک سرمایهگذاری در این شرکتها تا حدی بیشتر است و لازم است سهامداران موقع تصمیمگیری در خصوص خرید و فروش سهام این شرکتها به این موضوع توجه کافی داشته باشند.
شاخص فرابورس نیز مانند شاخص کل بورس بیانگر هر دو بخش بازدهی سهام یعنی بازدهی ناشی از افزایش قیمت سهام پذیرفته شده در فرابورس و بازدهی ناشی از توزیع سود نقدی بین سهامداران این شرکتهاست. رشد شاخص فرابورس لزوما به معنای سودآوری همه شرکتهای پذیرفته شده در فرابورس نیست. همانطوری که کاهش شاخص فرابورس هم لزوما به معنای ضرر دهی همه شرکتها نیست زیرا همان طور که گفته شد شاخص فرابورس بیانگر میانگین بازدهی فرابورس است.
* فعال بازار سرمایه