... غاز پیر عادت داشت همه را نصیحت کند.یک روز که با زرافه جوانی قدم میزد، شروع کرد به شکوه کردن از جوانهای امروزی و گفت: اصلا اینها حرمت هیچ چیز را نگه نمیدارند. ادب درست و حسابی ندارند.یکشبه میخواهند به همه جا برسند.تو سعی کن مثل اینها نباشی و...در این هنگام زرافه جوان در حالی که کلاغهای روی دیوار را نگاه میکرد گردن خود را پایین آورد- نگاهی به غاز کرد و گفت:جان- چیزی گفتی؟ (جوادی نژاد- 1393-47)
حالا حکایت، حکایت ماست
هرچقدر هم بنویسی و بنویسی و بگویی تفاوت نمیکند، اصلا تو گویی که روی آب مینویسی، انگار نه انگار این دارو دیگر تاثیری ندارد، حالا تو آن را با طنز شیرین کن یا با داستان و متل ساده کن، فرقی نمیکند. بیاثر شده یا با ارفاقی قابل ملاحظه کم اثر شده.بازاردانی (مارکتینگ) را میگویم.هرکس ساز خود را میزند. یکی مارکتینگ را فروش معنی میکند و نوحه میخواند، دیگری مارکتینگ را تبلیغات معنی میکند و با آن نگرش سخن میگوید، یکی دیگر مجله در میآورد و در آن همه اینها را معادل هم معنی میکند و ادعای علمی بودن (در حیطه علوم انسانی) دارد.
آن دیگری مترجم است و تافل دارد و ناخواسته با ادبیات درست رشته آشنا نیست و همه اینها را سرهم معنی میکند و آن دیگری روزنامهنگار است و هرچه را که میشنود بدون درخواست منبع و مرجع معتبر و پدر و مادردار در رسانه خود چاپ میکند و خلاصه در این شاخه کوچک از زیر شاخههای علوم اجتماعی بیا و ببین که چه خبر است.
خلاصه هر روز کسی با تراکتور آن را زیرورو میکند و چیزی میگوید. دردآور اینکه در بسیاری از رشتهها ادبیات پایه و معتبر موردقبول و پذیرفته است اما در مدیریت و زیرمجموعه آن بازاردانی (مارکتینگ) انگار الفبا هر روز تغییر میکند و به قول یکی از دوستان که بسیار اهل بخیه است، هرکس پارادایمی دارد!
قدم نورسیده مبارک
البته بازار خوب و رونق رشته به اصطلاح نوظهور بازاریابی (بازاردانی) و مشاوره و تحقیقات بازاردانی (marketing research) را هم نباید نادیده گرفت که خود سبب میشود که از زیرشاخههای گوناگون مدیریت یا حتی رشتههای فنی و گاه پزشکی بسیاری سرکی به این رشته پویا و نوشکفته بزنند و نخودی (شما بخوانید سنگپایی) در این دیگ در حال جوشش بیندازند که باز یکی از دلایل بیاعتقادی و بیاعتباری بسیاری از مدیران و صنعتگران به مباحث پذیرفته شده در دنیای اقتصاد و کسب و کار است که علاوه بر کمعمقی (شما بخوانید کمسوادی) برخی از مشاوران سبب به وجود آمدن چشمانداز غبارآلودی در این رشته نورسیده است.
ارائه ترجمه نشاندهنده شخصیت شماست
یک سردرگمی عجیب در این رشته احساس میشود بسیاری به هر دلیل که البته گاه موجه هم هست رو به سمت ترجمه کتاب آوردهاند و تو گویی که کار تماموقت آنها ترجمه است با خروجیهای باورنکردنی و شگفتآور و کتابهایی که دارای ابهامات و اشتباهات جالب و در واقع تاسفبار است که در بسیاری از وقتها مهمترین دلیل ترجمه این کتابها نخست عنوانهای شیک و بازارپسند کتابها و دوم نویسنده خارجی آن است که بسیاری را دلشیفته خودکرده است.
در این میان تفریح برخی از دانشجویان در سر کلاس پرسیدن سوال از این اساتید ترجمهکننده کتاب است و در دل خندیدن به پاسخهایی که این مدرسان در پاسخ به پرسشهای کتابهای خودشان میدهند که گاه این تصور البته غلط را در ذهن ایجاد میکند که نکند حضرت استاد خودش این کتاب را ترجمهنکرده است!
در یک نتیجهگیری فوری و به قولی ساندویچی درباره سیمای مارکتینگ در بازار ایران گفتنی است که به نظر نمیرسد که نه از سمت عرضه تغییر قابل توجهی مشاهده شود و نه مشتریان این بازار تغییری در سطح تقاضای خود ایجاد کنند و خلاصه در بر روی همین پاشنه خواهد چرخید...دوباره پیشنهاد میکنم که داستانک ابتدای نوشته را بخوانید.
DBA با گرایش بازاردانی (مارکتینگ)